دانشکده - دانشکده کشاورزی
دانشیار
تاریخ بهروزرسانی: 1403/10/01
محسن شکل آبادی
کشاورزی / خاکشناسی
رساله های دکتری
-
پیامد کاربرد بیوچار و نانوبیوچار هسته خرما بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیوشیمیایی برخی خاکهای شور- سدیمی و اسیدی
1400با توجه به مشکل جذب عناصر غذایی در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک و همچنین مشکل فسفر در خاک اسیدی و مشکل آلودگی و نشر گازهای گلخانه ای توسط کودهای دامی در این مطالعه از بیوسالید و بیوچار و نانوبیوچار و نانوذره حاصل از آن که روشی نوین است برای رفع این مشکلات استفاده شد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر استفاده از بیوچار و نانوبیوچارهای تهیه شده از پودر هسته خرما در دمای متفاوت در چند خاک دارای مشکل شوری و سدیمی و یک خاک اسیدی بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، بیوشیمیایی و بیولوژیکی خاک در دو قسمت آزمایشگاهی و گلخانه ای انجام گردید. چهار نوع خاک اسیدی، آهکی، شور سدیمی و شور سدیمی شدید با ویژگی های متفاوت انتخاب گردیدند. پودر هسته خرما به عنوان ماده آلی غنی، انتخاب شده و در دو دمای ºC400 و ºC800 پیرولیز شده و به بیوچار تبدیل شدند. بخشی از بیوچارها با استفاده از روش گوی غلتان به اندازه نانو تبدیل شدند. پودر هسته خرما با روش هیدروترمال به نانوذره تبدیل شد. مواد مذکور به نسبت 5/2 درصد با خاک مخلوط شدند. در ابتدا نمونه های خاک تیمار شده به مدت 180 روز در دمای آزمایشگاه و رطوبت 70 درصد ظرفیت مزرعه نگهداری شدند و در زمانهای 1، 30، 60، 90 و 180 روز نمونه برداری شدند. در مرحله گلخانه ای نیز گیاه گل گاوزبان اروپایی در گلدان کشت شد و بعد از 60 روز برداشت و خاک های ریزوسفری و غیرریزوسفری جدا شدند. در نمونه های خاک نگهداری شده در آزمایشگاه ویزگی های قابلیت هدایت الکتریکی ، واکنش خاک،کربن آلی،کلسیم،منیزیم،سدیم،پتاسیم، اجزای مختلف فسفر و آنزیم های فسفومونواستراز اسیدی و قلیایی و پروتئاز و بتاگلوکوزیداز، شاخص پایداری خاکدانه،میانگین وزنی قطر خاکدانه،کربن آلی خاکدانه ای و کربوهیدرات خاکدانه ای به سه روش عصاره گیری با آب داغ،آب سرد و اسیدسولفوریک رقیق و در نمونه های کشت گلدانی ویژگی های شوری، واکنش خاک،کربن آلی،کلسیم،منیزیم،سدیم،پتاسیم، اجزای مختلف فسفر و آنزیم های فسفومونواستراز اسیدی و قلیایی و پروتئاز و بتاگلوکوزیداز اندازه گیری شد. در بخش انکوباسیون طرح آماری فاکتوریل تصادفی که فاکتورها 7 تیمار و 4 نوع خاک و در بخش گلدانی طرح آماری فاکتوریل کاملا تصادفی که فاکتورها 7 تیمار ماده آلی و 4 خاک و 2 بخش ریزوسفر و غیر ریزوسفر بود. مقدار رسانایی الکتریکی خاک ها با اضافه کردن تیمارهای بیوچار و نانوبیو
-
تغییرات کانیهای رسی خاک در ریزوسفر برخی گیاهان مرتعی و بر همکنش آنها با بخشهای مختلف کربن آلی
1398ریزوسفر مفهومی است که برای توصیف حجم خاک اطراف ریشه های زنده گیاهان و متاثر از آنها بکار می رود. ریشه های گیاهان با ترشح اسیدهای آلی، دی اکسید کربن و بسیاری از ترکیبات کربن دار آلی موجب اسیدی شدن محیط ریزوسفر و تاثیر بر بسیاری از ویژگی های فیزیکی، شیمیائی، بیوشیمیائی و کانی شناسی خاک می شوند. از طرفی گیاهان مرتعی دارای سهم بسزائی در تغییرات ویژگی های خاک ها در مناطق خشک و نیمه خشک دارند. لذا این پژوهش به منظور بررسی اثر فعالیت های ریزوسفری گونه های مرتعی اگروپیرون (Agropyron cristatum)، گون (Astragalus verus)، فستوکا (Festuca ovina)، فلومیس (Phlomis olivieri) و تاناستوم (Tanacetum parthenium) بر برخی ویژگی های خاک های تحت تاثیر ریشه ی این گیاهان در استان همدان و با نمونه برداری کاملاً تصادفی در فالب طرح فاکتوریل انجام شد. جداسازی خاک های ریزوسفری از ریشه ها پس از خشک شدن نمونه ها با تکان دادن ریشه ها صورت پذیرفت و خاک های مختلفی بدست آمد که عبارت بودند از: الف- خاک های بین ریزوسفری که در بین ریشه های گیاهان قرار گرفته بودند و تحت تاثیر فعالیت های ریشه ها بودند. این خاک ها به ریشه های گیاهان نچسبیده بودند و بدون تکان دادن ریشه ها از آنها جدا می شدند. ب- خاک های ریزوسفری که به ریشه ها چسبیده بودند و پس از خشک شدن با تکان دادن از ریشه ها جدا می شدند. پ- خاک های غلاف ریزوسفری (rhizosheath) به عنوان خاک هایی که با شدت و قدرت زیاد به ریشه های موئین چسبیده بودند و با تکان دادن از ریشه ها جدا نمی شدند، در نظر گرفته شدند که جهت جداسازی این خاک ها از ریشه ها از انگشتان دست استفاده گردید. همچنین خاک هایی که تحت تاثیر فعالیت های ریشه قرار نگرفته بودند توده ی خاک نامیده شدند. برخی ویژگی های خاک از قبیل: pH، کربنات کلسیم معادل CCE، اکسیدهای آهن، کربن آلی، نیتروژن، بخش های مختلف پتاسیم، تغییرات کانی شناسی، بخش بندی بیوشیمیائی کربن آلی، کربوهیدرات ها و فنول ها، بخش بندی فیزیکی کربن آلی و کانی شناسی بخش های مختلف اندازه دانه ای کربن اندازه گیری شد. نتایج پژوهش نشان داد که فعالیتهای ریزوسفری همه ی گیاهان مرتعی در این تحقیق موجب افزایش اسیدیته در نواحی ریزوسفری شدند که با دور شدن از سطح ریشه ها میزان اسیدیته بصورت تدریجی کاهش می یافت. همچنین تغییرات کربنات کلسیم معادل خاک نیز تابعی از
-
بهره گیری از نقشه برداری دیجیتال در ارزیابی حساسیت به فرسایش گالی
1397فرسایش آبکندی یکی از مهم ترین فرآیند های هدر رفت خاک به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. استفاده از تکنیک نقشه برداری دیجیتال به منظور شناسایی مناطق با حساسیت بالا به تشکیل فرسایش آبکندی، قدرت تفکیک پذیری مناسب عوامل کنترل کننده فرسایش آبکندی و همین طور تعیین مهمترین متغیر های محیطی تاثیر گذار در تشکیل فرسایش آبکندی یک امر ضروری و مفید در کنترل و کاهش آسیب های محیطی ناشی از این نوع فرسایش می باشد. بنابراین مهم ترین اهداف این پژوهش که در قالب مطالعات مختلف صورت گرفت عبارتند از تهیه نقشه حساسیت به فرسایش آبکندی، شناسایی مهمترین متغیرهای محیطی تاثیر گذار روی فرسایش آبکندی، مقایسه عملکرد مدل های آماری پیشرفته و دو متغیره در تهیه نقشه حساسیت به فرسایش آبکندی و تعیین قدرت تفکیک پذیری مناسب برای متغییرهای محیطی کنترل کننده فرسایش آبکندی می باشد. این پژوهش در بخشی از منطقه سد اکباتان با مساحت تقریبی 5/18 کیلومتر مربع واقع در جنو ب غربی شهرستان همدان، که دارای تعداد زیادی آبکند و همین طور حساسیت بالا به تشکیل فرسایش آبکندی می باشد، انجام شد. در ابتدا موقعیت مکانی آبکندهای موجود در منطقه از طریق بازدید صحرایی و استفاده از دستگاه موقعیت یاب جهانی (GPS) ثبت گردید و سپس به کمک تصاویر ماهواره ای موجود در نرم افزار گوگل ارث شکل دقیق مناطق تحت تاثیر آبکندهای موجود شناسایی و درنهایت نقشه مربوط توزیع مکانی آبکند ها تهیه شد. در مطالعه اول نقشه های مربوط به 16 متغیر محیطی تاثیرگذار روی توزیع مکانی فرسایش آبکندی از قبیل ارتفاع، جهت شیب، درجه شیب، حوضه آبریز، انحنای طرح ، انحنای نیمرخ ، شاخص خیسی توپوگرافیکی (TWI)، شاخص قدرت جریان (SPI)، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، زمین شناسی، کاربری اراضی، شاخص اختلاف پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI)، بافت خاک و نقشه توزیع مکانی کربنات کلسیم و کربن آلی خاک با قدرت تفکیک پذیری 10 متر تهیه شدند. بعد از انجام آزمون هم خطی این مجموعه داده به طور تصادفی به دو مجموعه داده آموزشی(شامل 70 درصد از کل داده ها) و اعتبار سنجی (شامل 30 درصد از کل داده ها) تقسیم شد. در ادامه به کمک هشت مدل آماری پیشرفته از قبیل مدل خطی تعمیم یافته (GLM)، مدل جمعی تعمیم یافته (GAM)، رگرسیون اسپیلاین چند متغیره تطبیقی (MARS)، شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، ماشین بردار پشتیبان (SVM)، درخت
-
ارزیابی اثرات زیست محیطی نظام های بهره برداری کشاورزی در استان همدان با استفاده از تحلیل ردپای اکولوژیکی (مورد: گندم آبی)
1393سیاست افزایش تولید در بخش کشاورزی بدون توجه به حجم و نوع مصرف سموم و کودهای شیمیایی نگرانی های زیست-محیطی زیادی را به همراه داشته، به طوری که اغلب تحقیقات، ناپایداری استفاده از منابع اکولوژیکی در این بخش را تایید کرده اند. در این رابطه با توجه به تنوع اثرات زیست محیطی کشاورزی نظیر تخریب منابع اکولوژیکی، روش های مختلفی برای ارزیابی اثرات زیست محیطی به وجود آمده و توسعه یافته است. یکی از مدل های کمّی مهم در این زمینه، تحلیل ردپای اکولوژیکی است که چشم انداز پایداری قوی را در نظر دارد و استفاده از آن در کشاورزی موضوعی جدید و در حال تکامل است که در این تحقیق مورد تاکید قرار گرفته است. برای ارزیابی ردپای اکولوژیکی اراضی تحت کشت گندم آبی در منطقه مورد مطالعه از شاخص های مختلفی استفاده شده است. در این تحقیق، 370 نفر از کشاورزان عضو تعاونی های تولید کشاورزی و نظام که همزمان با استفاده از دو سیستم؛ خاک ورزی حفاظتی و مرسوم (رایج)، مراحل کاشت و برداشت گندم آبی را انجام می دادند، به عنوان نمونه برای ارزیابی ردپای اکولوژیکی گندم آبی در سال زراعی 93-92 در استان همدان انتخاب شدند. بعلاوه از شاخص توان اکولوژیکی با دو روش روی هم گذاری نقشه ها در محیط GIS و نمونه برداری از خاک نیز برای ارزیابی توان اکولوژیکی اراضی کشاورزی استان استفاده شد. برای تحلیل داده ها نرم افزارهای، Excel، Spss، GIS، Choice Expert و Surfer9 مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که ردپای اکولوژیکی بر حسب مصرف نهاده ها در سیستم کشت مرسوم (رایج)، 96/2 و در سیستم کشت حفاظتی، 84/2 معادل هکتار جهانی می-باشد. آزمون مقایسه میانگین نشان داد که بین میانگین نمره ردپای اکولوژیکی در سیستم خاک ورزی حفاظتی با سیستم مرسوم (رایج)، تفاوت معنی داری در سطح 05/0 وجود دارد. یافته های تحلیل کلاستر نیز نشان داد که ردپای اکولوژیکی بیش از 70 درصد از کشاورزان در سطح اثرات ناپایداری زیاد و بقیه در سطح ناپایداری کم قرار دارند. نتایج روش روی هم گذاری نقشه ها نشان داد که در میان فاکتورهای مورد بررسی، اسیدیته و شوری خاک به ترتیب با وزن نهایی 313/0 و 228/،0 مهم ترین فاکتور های اثرگذار بر توان اکولوژیک اراضی کشاورزی استان هستند. نتایج حاصل از تحلیل داده های مربوط به نمونه برداری از خاک نیز تایید کرد که اسیدیته و شوری خاک، طی گذشت زمان،
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
بررسی پراکنش آلودگی میکروپلاستیک در خاک های استان همدان
1401چکیده: پلاستیک ها نوعی از مواد پلیمری مصنوعی با پایداری و استحکام شیمیایی بالا هستند . که به دلیل انعطاف پذیری بالا به-طور گسترده ای در بسته بندی، ساخت و ساز، نساجی، تولید محصولات کشاورزی و صنایع الکترونیک استفاده می شود. پلاسنیک ها ساختمان خاک را تخریب می کنند و همچنین بر روی ظرفیت نگهداری آب در خاک تاثیر منفی می گذارند. بنابراین با تاثیر بر خصوصیات خاک می تواند عملکرد و رشد گیاه را تحت تاثیر قرار دهد. بررسی منابع مختلف نشان داد که تاثیر میکروپلاستیک ها بر بسیاری از پارامترهای عملکردی گیاه ، پارامترهای فتوسنتزی ، ویژگی های شیمیایی خاک مانند (عناصر ماکرو و میکرو خاک ) تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته یا به بررسی اندک آن ها بسنده شده است؛ بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی پراکنش میکروپلاستیک ها در خاک های استان همدان و همچنین تاثیر میکروپلاستیک ها بر روی خصوصیات خاک و گیاهان بود. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی در دو مرحله انجام شد. در مطالعه اول از زمین های کشاورزی و گلخانه های استان همدان که سابقه استفاده از روکش پلاستیکی را دارند، حدود 350 نمونه از عمق های 0-10، 20-10، 40-30 و 40-50 سانتی متری برداشت شد. میکروپلاستیک ها با دو روش چگالی و شناورسازی از نمونه های خاک استخراج و سپس شناسایی و کمی شدند. نتایج نشان داد جداسازی به روش شناورسازی به دلیل در نظر گرفتن وزن بیشتر خاک، میکروپلاستیک بیشتری از خاک استخراج می کند و همچنین از نظر صرفه اقتصادی نسبت به روش چگالی مقرون به صرفه تر و مناسب تر است. از طرفی نتایج نشان داد که فراوانی میکروپلاستیک ها در منطقه تویسرکان نسبت به مناطق مورد مطالعه در این پژوهش بیشتر بود که باید مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه دوم تیمارهای آزمایشی شامل میکروپلاستیک ها با اندازه 2-4، 4-8 و >8 میلی متر و سطوح متفاوت پلاستیک 1%، 5% و 10% استفاده شد. نتایج آزمایش ها نشان داد که تیمار پلاستیک ها در کوتاه مدت باعث افزایش فتوسنتز و در بلند مدت باعث کاهش فتوسنتز شد. دلیل این موضوع را می توان به تنش ایجاد شده توسط پلاستیک ها در محیط رشد گیاه بیان کرد. میزان عملکرد گیاه در تیمارهای حاوی پلاستیک کاهش یافت. تیمارهای حاوی پلاستیک باعث کاهش مقدار پتاسیم گیاه و ریشه شد. این در حالی بود که مقدار سدیم و عناصر میکرو موجود در گیاه و ریشه افزایش یافت. از طرفی تیمارهای
-
اثر برخی ویژگی های خاک و مدیریت زمین بر پیش بینی حساسیت زمین به فرسایش گالی
1399منطقه سد اکباتان دارای حساسیت زیادی به فرسایش گالی بسیار است. فرسایش تشدیدی توسط فعالیتهای انسان در این منطقه از جمله فعالیتهای کشاورزی، احداث جاده و بهره برداری نادرست از معادن سیلیس موجود منجر به افزایش حساسیت به فرسایش گالی شده است. این مطالعه با هدف مدل سازی و تهیه نقشه مناطق حساس به فرسایش گالی و ارزیابی میزان حساسیت به فرسایش گالی در حوضه اکباتان همدان بر اساس برخی ویژگی های مدیریت اراضی ژئومورفولوژیکی و فیزیوگرافی می باشد و تعیین اهمیت و مقدار تاثیر متغیرهای مدیریت اراضی، ژئومورفولوژیکی و فیزیوگرافی در مناطق حساس به فرسایش گالی انجام شد. این پژوهش در حوضه سد اکباتان در استان همدان با استفاده از مجموعه داده های مختلف شامل ویژگی های خاک، توپوگرافی، زمین شناسی و مدیریتی جهت ارزیابی حساسیت به فرسایش گالی با استفاده از مدل های دو متغیره نسبت فراوانی، وزن واقعه و رگرسیون لجستیک انجام شد. براساس نتایج بدست آمده از طریق مقایسه دقت و توانایی مدل های آماری مشخص شدکه، مدل های دومتغیره (نسبت فراوانی و وزن واقعه (C) با توجه به ویژگی های خاصی که دارند، دارای عملکرد و توانایی بهتری در پیش بینی موقعیت مکانی گالی ها در منطقه سد اکباتان می باشند و با استفاده از مجموعه داده های مختلف شامل توپوگرافی، زمین شناسی و مدیریتی می توانند به خوبی حساسیت خاک به فرسایش گالی را مدل سازی کنند. پژوهش حاضر ثابت کرد که مدل های احتمالاتی وزن واقعه و نسبت فراوانی می توانند با موفقیت برای تهیه نقشه حساسیت به فرسایش گالی اعمال شوند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که نقشه حساسیت به فرسایش گالی با مدل های مذکور می تواند به مدیران و برنامه ریزان به منظور شناسایی مناطق دارای پتانسیل خطر فرسایش گالی و اولویت بندی آن ها برای توسعه شیوه های مناسب حفاظت آب وخاک و جلوگیری از فرسایش خاک حاصل خیز و تولید رسوب در منطقه مورد مطالعه و حوضه های آبخیز مشابه کمک قابل توجهی کند. براساس نتایج بدست آمده توسط منحنی مشخصه عملکرد سیستم (ROC) اختلاف خیلی کمی در بین مدل های آماری چند متغیره و دو متغیره نسبت به همدیگر در پیش بینی موقعیت مکانی گالی ها وجود دارد. همچنین بر اساس نتایج این پژوهش، مدل های به کار رفته دارای توانایی خوبی در طبقه بندی منطقه به سطوح متفاوت حساسیت و اختصاص اکثر گالی ها منطقه مورد مطالعه به
-
تاثیر بیوچارکودگاوی و بیوچارنیشکر بر عملکرد و کارایی مصرف آب خیار گلخانه ای تحت شرایط تنش آبی
1399خشکسالی و تنش حاصل از آن یکی از مهم ترین و رایج ترین تنش های محیطی است که تولیدات کشاورزی را با محدودیت روبرو می سازد.هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تنش رطوبتی و استفاده از بیوچار کود گاوی و بیوچار نیشکر بر عملکرد و کارایی مصرف آب خیار می باشد.این طرح به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کاملا تصادفی در سه سطح رطوبتی (100-75-50 درصد ظرفیت زراعی) وپنج سطح اصلاح کننده (صفر، 5 درصد وزنی بیوچار نیشکر و 5 درصد وزنی بیوچار کود گاوی و 5 درصد وزنی نیشکر خام و5 درصد وزنی کود گاوی)، در سه تکرار، در دو کشت متوالی از فروردین تا خرداد 1398 و از مهر تا اذر 1398 به صورت گلدانی انجام گرفت. نتایج نشان داد میزان آب آبیاری بر روی تمامی صفات مورد مطالعه عملکرد،کارایی مصرف آب،وزن تر و خشک بوته،وزن تر و خشک ریشه،محتوای نسبی آب برگ،سطح برگ،ارتفاع بوته و وزن میوه خیار گل خانه ای معنی دار بود.دراین پژوهش مشخص شد کاربرد سطوح 5 درصد بیوچار کودگاوی سبب کاهش معنی دار مقدار آب مصرفی در ظرفیت زراعی 75درصد و 50 درصد آبیاری به ترتیب در کشت اول 88/44 و 96/53 و در کشت دوم 95/75 و 35/65 در مقایسه با شاهد شده است.هم چنین کاربرد سطوح 5 درصد بیوچار نیشکر سبب کاهش معنی دار میزان مصرف شده آب در کل دوره کشت در ظرفیت زراعی 75 درصد 50 درصد آبیاری به ترتیب در کشت اول 20/38 و3/50 و در کشت دوم 16/50 و 52/95 در مقایسه با شاهد شد. که نتایج نشان می دهد هر چه مدت زمان استقرار بیوچار در خاک بیشتر باشد نتایج بهتری نشان خواهد داد. هم چنین بیش ترین میزان عملکرد در کشت اول و دوم در تیمار آبیاری کامل و کاربرد 5 درصد بیوچار کودگاوی به ترتیب 15/722 و 73/866 تن بر هکتار مشاهده شد. کاربرد بیوچار نیشکر در تیمار آبیاری کامل هم سبب افزایش عملکرد در کشت اول به میزان 69/635 و کشت دوم به میزان 18/722 تن بر هکتار شد. با توجه به افزایش میزان عملکرد خیار در بیوچار کود گاوی بهتر است برای کشت این محصول از بیوچار کودگاوی استفاده شود.در همه تیمارها بی کودگاوی ونیشکر و بیوچار حاصل از آن ها و کاهش آب مصرفی،افزایش معنی داری در کارایی مصرف آب در مقایسه با تیمار شاهد مشاهده شد. در تیمار 75 درصد ظرفیت زراعی و کاربرد 5 درصد بیوچارکودگاوی و نیشکر در کشت اول میزان فسفر36 و 31درصد و در کشت دوم 38و 31 درصد افزایش نسبت به تیمارشاهد نشان داد. بنابراین افز
-
استفاده از مدل رقومی ارتفاعی و مشتقات آن برای نقشه برداری برخی ویژگی های خاک در حوزه همدان- بهار
1398خاک یکی از مهم ترین منابع طبیعی شناخته شده محسوب می شود. مطالعات خاک شناسی و نقشه-برداری خاک یکی از مهمترین و اساسی ترین منابع کسب اطلاعات خاک است. نتایج مطالعات برای اهداف مختلفی مانند کشاورزی پایدار، مسائل زیست محیطی، حفاظت خاک و محیط زیست سودمند می باشد؛ بنابراین برای بهره وری بهتر و بیشتر از این منابع حیاتی به یک مدیریت و برنامه ریزی دقیق و بهینه برای استفاده از سرزمین نیاز است. نقشه های خاک منبع با ارزشی از اطلاعات برای برنامه ریزی و ارزیابی کاربری و بسیاری از فعالیت های مرتبط با خاک در مقیاس ملی و محلی هستند. در نتیجه پیشرفت علم و روش های تجزیه وتحلیل داده ها برای مقاصد مختلف و به دلایل اقتصادی و اجتماعی، نیاز به اطلاعات هم افزایش یافته است . در این راستا اولاً نیاز به اطلاعات خاک با تفکیک مکانی بالا در حال افزایش است . ثانیاً به تجزیه و تحلیل کمی و تفسیر دقیق تر و تفصیلی تر خصوصیات خاک با مقاصد تصمیم گیری و برنامه ریزی در واحدهای نقشه برداری نیازاست. ثالثاً به اطلاعاتی نیاز است که در نقشه های خاک ارائه نمی شود. نقشه برداری خاک بر اساس روابط بین خاک-سیمای اراضی توسط داکوچائف و هیلگارد پایه گذاری شد و توسط ینی (1941) در قالب فاکتورهای تشکیل دهنده خاک s=f(cl,o,r,p,t) مطرح شد. در این رابطه s مربوط به خصوصیات خاک است که متاثر از فاکتورهای اقلیم، موجودات زنده، پستی و بلندی، مواد مادری و زمان می باشد. استفاده از این مدل اجازه تولید نقشه های خاک کارآمد و با صحت بالا را می دهد.
-
ارزیابی حساسیت به زمین لغزش با استفاده از مدل آماری دو متغیره و GIS در منطقه پالنگان استان کردستان
1398زمین لغزش عبارتست از حرکت مواد تشکیل دهنده شیب، شامل صخره های طبیعی، خاک، انباشته های مصنوعی و یا مخلوطی از آنها که توسط نیروی ثقل به سمت پایین جابه جا می شوند. امروزه زمین لغزش ها به عنوان یک تهدید برای اکوسیستم های خشکی و ساکنان موجود در آن مبدل شده است که در منطقه مورد مطالعه به طور محسوسی مشاهده می شود. منطقه مورد مطالعه، کوهستانی و دارای بارندگی بیشتر از 600 میلی متر با محدوده ارتفاعی 970 تا 2150 متر و بافت خاک شنی لوم تا رسی لوم می باشد. هدف از تحقیق حاضر دستیابی به مهم ترین علل وقوع زمین لغزش در منطقه پالنگان استان کردستان است. ابتدا نقاط لغزشی با استفاده از بازدید میدانی و GPS مشخص و متعاقب آن نقشه پراکنش زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه تهیه شد. متغیرهای خاکی، زمین شناسی، توپوگرافی و مدیریتی در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش از 3 مدل فاکتور اطمینان، وزن واقعه و رگرسیون لجستیک استفاده گردید. به منظور ارزیابی مدل از روش منحنی ROC استفاده شد. نتایج بررسی عوامل ایجاد زمین لغزش در این منطقه نشان داد که عوامل مربوط ویژگی های خاک، بافت، کربن و pH و فاصله از گسل و آبراهه بیشترین ارتباط را در وقوع لغزش ها دارند کمترین ارتباط را کربن خاک عمقی و NDVI و SAVI دارند. نتایج ارزیابی نشان داد که نقشه پهنه بندی زمین لغزش با مدل فاکتور اطمینان دارای بیشترین دقت و صحت در منطقه بوده است.
-
بررسی نسبت عمقی کربن آلی در خاکهایی با کاربری مختلف
1398افزایش غلظت دی اکسید کربن در اتمسفر سبب گرم شدن هوای کرهی زمین شده است که مستلزم شناسایی راه حلهایی جهت کاهش تهدیدات ناشی از گرم شدن کرهی زمین است. فرایند ترسیب کربن آلی خاک از روشهای ساده و مقرون به صرفه جهت کاهش این گاز گلخانهایی است. این تحقیق به منظور برآورد ترسیب کربن آلی خاک در پنج نوع مدیریت کشت شامل: تک کشتی یونجه، تک کشتی زعفران، چند کشتی: بدون خاکورزی، کم خاکورزی و خاکورزی مرسوم در مزرعه تحقیقاتی دستجرد دا نشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. در هر زمین سه نیمرخ به طول 100 سانتیمتر حفر گردید. سپس اثر عمق و مدیریت در قالب آزمایش فاکتوریل در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد عمق خاک و مدیریت اثر معنی داری روی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک داشت. به طوری که در تمامی مدیریتها از سطح خاک به سمت عمق، شاهد روند کاهشی در میزان ترسیب کربن، کربن آلی خاک، کربن هم اندازه با رس و سیلت، کربن هم اندازه با شن، پتاسیم تبادلی، فسفر معدنی کل و هر چهار جزء معدنی فسفر، MWD ، درصد پایداری خاکدانهها و مقدار کربن درون خاکدانهای بودیم. و شاهد روند افزایشی از سطح به عمق، برای شاخصهای وزن مخصوص ظاهری، کربنات کلسیم معادل و پیاچ خاک بودیم. بیشترین مقدار ترسیب کربن در عمق 10 - 0 سانتیمتری خاک به دست آمد. به استثنای تک کشتی یونجه که تا عمق 40 سانتی متری بیشترین مقدار ترسیب کربن را به خود اختصاص داد و تفاوت معنی داری در این عمقها مشاهده نشد. چند کشتی خاکورزی مرسوم کمترین میزان در ترسیب کربن را نسبت به سایر مدیریتها را دارا بود. بالاترین میانگین پتاسیم تبادلی خاک در بین پنج مدیریت کشت مربوط به عمق 0-10 سانتی متری در تک کشتی زعفران با مقدار 38 / 397 میلی گرم بر کیلو گرم بود. بیشترین میزان MWD متعلق به تک کشتی یونجه در عمق 10 - 0 سانتی متری با میانگین مقدار 23 / 2 میلی متر بود و در مقابل مدیریت چند کشتی خاکورزی مرسوم کمترین مقدار MWD را در عمق 100 - 90 سانتی متری را با میانگین مقدار 27 / 0 میلی متر به خود اختصاص داد. بیشترین مقدار کربن درون خاکدانهایی به تک کشتی یونجه با میانگین مقدار 25 / 30 گرم بر کیلوگرم مربوط بود و کمترین مقدار به عمقهای انتهایی اختصاص پیدا کرد. با توجه به نتایج حاصله در همهی مدیریتها و تمامی عمقها جزء پیوند یافته با کلسیم، جزء غالب بود و بیشترین درصد از فسفر کل
-
اثر کاربرد مواد جامد زیستی بر منابع کربن آلی خاک در خاکهایی با رسهای متفاوت
1398طی چند دهه اخیر دمای کره زمین مرتباً در حال افزایش بوده و شاهد وقوع یک دوره گرمایش بوده-ایم که وقوع آن را به رهاسازی هرچه بیشتر گازهای گلخانه ای به اتمسفر توسط انسان نسبت داده اند. مهمترین گازهای گلخانه ای شامل CO2 ، CH4 ، CO وN2O بوده که سه گاز اول جزء چرخه کربن بوده و مسئول بیشترین بخش اثرات گلخانه ای می-باشد و ارتباط تنگاتنگی با چرخه کربن خاک دارند، که خروج این گازها از خاک علاوه بر افزایش اثرات گلخانه ای موجب هدر رفت کربن خاک می گردد که این امر اثرات منفی بر خاک و همچنین رشد گیاه دارد. به علت پایداری طولانی بیوچار در خاک می توان از این مهم جهت کنترل خروج کربن از خاک استفاده کرد. بیوچار به علت سرعت تجزیه بسیار کند نسبت به سایر مواد آلی ظرفیت زیادی برای کاهش گازهای گلخانه ای از قبیل دی اکسیدکربن و متان که از ضایعات آزاد می شود، داردکه علت این کاهش را می توان بهبود وضعیت منافذ خاک به هنگام حضور بیوچاردانست و همچنین می تواند کربن را برای دوره های طولانی ذخیره کند. بر اساس پژوهش ها میانگین غلظت دی اکسیدکربن اتمسفری از سال 1995 تا 2225 با نرخ افزایش ppm 1/9 در سال به ppm 381 رسیده است. فرآیند تبدیل زیست توده گیاهی به بیوچار می تواند کربن آلی را ترسیب کرده و خروج دی اکسیدکربن و متان را کاهش دهد. این امر می تواند ناشی از جذب کربن آلی محلول (DOC) روی سطوح بیوچار و یا نقش بیوچار در بهبود تشکیل خاکدانه ها و به دنبال آن حفاظت ماده آلی خاک در برابر تجزیه باشد. بنابراین بیوچار می تواند موجب ورودCO2 از اتمسفر به خاک شده و استفاده از آن روش مناسبی برای مقابله با گرم شدن کره زمین است. از جهتی استفاده ی بیوچار موجب افزایش محصولات کشاورزی نیز می شود، اما چون اقلیم کشور ایران بیشتر گرم و خشک بوده بنابراین بهتر است روش هایی که بکار گرفته می شود نیز با شرایط اقلیمی کشور سازگار باشد. به همین دلیل در این تحقیق از کانی های رسی برای انجام پژوهش استفاده شد. به منظور بررسی اثر تیمار های پودر هسته خرما، گردو، استخوان و کود گاوی و همین طور بیوچار آنها بر بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک 4 نوع کانی رسی که شامل بنتونیت، سپیولیت، کایولینیت و فلاگوپیت در بخش آزمایشگاهی (انکوباسیون) انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در 4 سطح کانی رسی و 8 سطح تیمار همراه با نمونه شاهد در 3 تکرار ، در قالب
-
رابطه پراکنش کربن آلی خاک با ویژگیهای مستخرج از مدل رقومی ارتفاع در استان همدان
1398توپوگرافی منطقه از عوامل محیطی مهم در ایجاد میکرواقلیم ها و فرآیندهای خاکسازی شناخته می شود، از این رو بررسی تاثیرپذیری ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مانند کربن آلی از توپوگرافی به عنوان عامل محیطی حائز اهمیت است. از طرفی جهت کمّی کردن جنبه های متفاوت توپوگرافی و ارائه ی الگوی کلی برای منطقه لازم است از روش های ریاضی و آماری بهره برد. بر همین اساس در مطالعه ی حاضر با استفاده از روش تحلیل تطبیقی متعارف به طور گرافیکی و کمّی، ارتباط کربن آلی و دیگر ویژگی های خاک و ویژگـیهـای محیطی شامل پارامترهای استخراج شده از مدل رقومی ارتفاع (DEM) و تصاویر ماهواره ای تعیین و مهمترین ویژگیهای محیطی مشخص شدند. بدین منظور2180 نقطه نمونه برداری خاک در عمق 0-10 سانتی متری از گزارشات خاکشناسی پژوهش های سازمان منابع طبیعی استان همدان و موسسه آب و خاک کشور استخراج و تهیه گردید. جهت سهولت در مقایسه، داده ها براساس درصد کربن آلی به پنج کلاس 59/0-0، 84/0-6/0، 1/1-85/0، 7/1-13/1 و 9/3-7/1 درصد تقسیم بندی شدند: که شامل برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی مانند بافت (درصد شن، سیلت و رس)، درصد کربن آلی و آهک خاک با مختصات جغرافیایی مشخص در هر نقطه بود. برای این مجموعه داده، مقدار میانگین ویژگیهای محیطی در نرم افزار SAGA GIS برای هر کلاس محاسبه شد و نقشه های ویژگی های محیطی نیز تهیه شدند. سپس، ماتریس های داده ها شامل درصد ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاکها و ویژگی-های محیطی در هر کلاس وارد نـرم افـزار Canoco گردید و با استفاده از روش CCA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج در مجموع، 90 درصد از کـل تغییـرات توسـط سـه محـور اول تبیـین شـد که این موضوع اهمیت و تاثیر عوامل محیطی، ناهمواری و پوشش گیاهی را روی ویژگی های خاک نشان می دهد. نتایج نشان داد که به طور کلی پراهمیت-ترین ویژگی های محیطی در تبیین برخی ویژگی های خاکی (کربن آلی، سیلت، رس، شن و آهک) به ترتیب شاخص های گیاهی عمودی خاک، ارتفاع، شاخص های گیاهی تعدیل شده خاک، شاخص نرخ گیاهی و درصد شیب می باشـند؛ لـیکن، تـاثیر ویژگـی هـا بـرای کلاس های مختلف، یکسان نبود.
-
ارزیابی اراضی بر اساس تجزیه ی رقومی زمین با استفاده از مدل سازی برخی خصوصیات ریخت سنجی و شاخص رُسوب در حوضه آبریز صالح آباد استان همدان
1397ارزیابی اراضی شامل پنج بخش اقلیم، هیدرولوژی، پستی و بلندی، خاک و پوشش گیاهی می باشد. بخش مهمی از مسائل آب و خاک بر عهده چرخه هیدرولوژی منطقه و وضعیت رسوب گذاری در حوضه آبریز می باشد، لیکن به دلیل کمبود ایستگاه های هیدرومتری در سرتاسر شبکه حوضه آبریز، اطلاعات کافی از وضعیت رسوب گذاری وجود ندارد. در این راستا ارزیابی اراضی بر اساس تجزیه ی رقومی زمین (DTA)و با استفاده از مدل سازی رقومی زمین (DTM) می تواند این کمبود اطلاعات را در سرتاسر یک حوضه آبریز جبران کند. در این پژوهش حوضه آبریز صالح آباد همدان انتخاب شد. پس از تهیه ی نقشه ی DEM با قدرت تفکیک مکانی مطلوب و رقومی کردن نقشه توپوگرافی، محدوده حوضه آبریز صالح آباد ترسیم شد. سپس مقادیر برخی عوامل ریخت سنجی زمین هم چون ارتفاع پایین دست آبراهه، شیب و طول کلی آبراهه، شیب و طول آبراهه مستقیم، پیچ و خم آبراهه و ضریب اُفت آبراهه به همراه شاخص رسوب SPI)، STI و (WI برای چهار رتبه در بخش DEM-hydro processنرم افزار ILWIS 3.3 رتبه بندی گشت (1080 داده). در آمار گُسسته، نقشه های رقومی عوامل ریخت سنجی زمین به روش میانگین متحرّک محاسبه و ترسیم شد. نتایج نقشه های عوامل ریخت سنجی زمین نشان داد که به طور کلی از ارتفاعات به سمت نواحی پست، شاخص قدرت جریان رواناب و انتقال رسوب افزایش پیدا می کند. در آمار پیوسته، به وسیله مدل رگرسیون کامل روابط بین شاخص رسوب و عوامل ریخت سنجی زمین برازش گشت. برای معنی دار شدن مدل ها دبی رواناب و رسوب جزئی محاسبه و پیشنهاد شد. نتایج به دست آمده از مدل ها نشان داد که پس از دبی رواناب و رسوب جزئی، مهم ترین عوامل ریخت سنجی زمین به ترتیب شیب کلی آبراهه، ضریب اُفت آبراهه، شیب آبراهه مستقیم، طول آبراهه مستقیم، طول کلی آبراهه، پیچ و خم آبراهه و ارتفاع پایین دست آبراهه، است. در مناطق کوهستانی به دلیل افزایش شیب و سرعت رواناب و هم چنین کاهش سطح مقطع آبراهه (رتبه)، قدرت جریان رواناب (حجم سیلاب) کم می گردد و میزان انتقال رسوب کاهش می یابد. در مناطق پست و هموار حوضه به علّت کاهش شیب و سرعت رواناب و هم چنین افزایش سطح مقطع آبراهه (رتبه)، قدرت جریان رواناب زیاد می گردد و میزان انتقال رسوب افزایش می یابد. در این راستا روستای وهنان، حصار قره باغی و درّه غول شامل مناطقی بود که در پایین دست ارتفاعات در نواحی مرتفع قرار داشت،
-
تاثیر بیوچار کود گاوی بر عملکرد و کارایی مصرف آب خیار گلخانه ای تحت شرایط تنش آبی
1397خشکسالی و تنش حاصل از آن یکی از مهمترین و رایج ترین تنش های محیطی است که تولیدات کشاورزی را با محدودیت روبرو می سازد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تنش رطوبتی و استفاده از بیوچار کود گاوی بر عملکرد و کارایی مصرف آب خیار می باشد. این طرح به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کاملا تصادفی در سه سطح رطوبتی (100-75-50 درصد ظرفیت زراعی) و پنج سطح اصلاح کننده (صفر، 2 و 5 درصد وزنی بیوچار و 2 و5 درصد وزنی کود گاوی)، در سه تکرار و داخل گلدان صورت گرفت. نتایج نشان داد میزان آب آبیاری بر روی تمامی صفات مورد مطالعه خیار گلخانه ای معنی دار بود. در این پژوهش مشخص شد کاهش آب مصرفی به میزان 25 و 50 درصد ظرفیت زراعی، باعث کاهش عملکرد به ترتیب 81/11 و 48/23 درصد شد. همچنین افزودن بیوچار به خاک هم سبب کاهش آب مصرفی به میزان 85/11، 14/18، 83/44 و 43/53 و افزایش عملکرد میوه به میزان 27/32، 65/70، 51/54 و 64/97 درصد به ترتیب در تیمارهای 2درصد کود، 5 درصد کود، 2 درصد بیوچار و 5 درصد بیوچار نسبت به تیمار شاهد شد. به طور کلی، کاربرد 5 درصد بیوچار در سطوح مختلف تنش رطوبتی سبب بهبود شاخص های رشد گیاه در مقایسه با تیمار شاهد شد.
-
سنجش حساسیت دمایی خاک های تیمار شده با بیوچار
1396پیرولیز بقایای گیاهی و تبدیل آن به بیوچار و افزودن آن به خاک علاوه بر اصلاح ویژگی های خاک به عنوان مزیت فرعی می تواند سبب ترسیب کربن و کاهش آلودگی هوا شود. هدف از این پژوهش، ارزیابی حساسیت دمایی بیوچار حاصل از پیرولیز دو نوع بقایای گیاهی و حیوانی در 3 خاک اسیدی، آهکی و غیر آهکی در 3 دمای انکوباسیون 15،25 و 35 درجه سانتی گراد می باشد. بیوچارهای مورد استفاده از پیرولیز بقایای پوست سخت گردو و بقایای استخوان در دمای 400 و 600 درجه سلسیوس در شرایط اکسیژن محدود به دست آمدند. سپس تاثیر افزودن مقدار 3 درصد بیوچار به خاک به صورت آزمایش کاملا تصادفی با 3 تکرار بررسی شد. نمونه ها در ظروف پلاستیکی 1000 میلی لیتری کاملا ایزوله قرار داده شد و مقدار CO2 تولید شده با استفاده از روش تیتراسیون ضمن ثابت نگه داشتن رطوبت خاک در حد FC ، CO2حاصل از تنفس میکروبی تا روز پنجم هر روز،از روز پنجم تا روز پانزدهم یک روز در میان سپس در روزهای هجدهم، بیست و یکم، بیست و پنجم ، سیم، سی و ششم، روز چهل و پنجم، سپس تا روز 90 پانزده روز یک بار توسط سود جمع آوری شده واندازه گیری شد. حساسیت دمایی تیمارهای مختلف به این صورت محاسبه شده است: الف)Q10 میانگین(Q10a) در طول مدت زمان 90 روز با استفاده از یک مدل ترکیب شده از دما و معدنی شدن کربن ب) Q10 تجمعی(Q10c)، Q10 تجمعی(Q10a) با استفاده از کربن تجمعی معدنی شده در طول دوره انکوباسیون توسط یک مدل ساده ارزیابی شدند. میزان معدنی شدن کربن در تمامی تیمارها با افزایش دما افزایش یافت همچنین با افزایش محدوده دمایی مقدار Q10 در تمامی تیمارها افزایش یافت. در این مطالعه دمای پیرولیز اثر معنی داری بر معدنی شدن کربن و حساسیت دمایی نداشت.
-
پی سلسله مراتب خاکدانه سازی در خاک های تیمار شده با بیوچار
1396چکیده: پیرولیز بقایای گیاهی و تبدیل آن به بیوچار و افزودن به خاک علاوه بر ترسیب کربن و کاهش آلودگی هوا می تواند سبب اصلاح برخی ویژگی های خاک ها شود. هدف از این پژوهش ، ارزیابی تاثیر بیوچار حاصل از پیرولیز دو نوع بقایای گیاهی و حیوانی بر سلسله مراتب خاکدانه سازی در خاک های اسیدی،آهکی و غیرآهکی در به روش الک تر و روش التراسونیک در دو حالت با گالگون و بدون کالگون می باشد. بیوچارهای مورد استفاده از پیرولیز بقایای پوست سخت گردو و بقایای استخوان در دمای 400 و 600 درجه سانتی گراد در شرایط اکسیژن محدود به دست آمد. سپس تاثیر افزودن مقدار 3 درصد بیوچار به خاک به صورت آزمایش فاکتوریل اسپلیت پلات (کرت های خردشده) با سه تکرار بررسی شد. نمونه ها در ظروف پلاستیکی و رطوبت ظرفیت زراعی به مدت 180 روز در دمای آزمایشگاه نگهداری و نمونه برداری در روزهای 30، 60، 120 و 180 صورت گرفت. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف، اثرات متفاوتی بر توزیع اندازه خاکدانه داشته به گونه ای که با افزودن بیوچار به خاک، بسته به نوع بیوچار و نوع خاک، فراوانی خاکدانه های درشت افزایش می یابد. در تمامی خاک های مورد مطالعه تیمارهای پودر استخوان و پوست گردو قبل از تبدیل به بیوچار بیشترین تاثیر را بر میانگین وزنی قطر خاکدانه ها داشتند و در بیوچارهای تولید شده نسبت به خاک شاهد اختلاف معنی داری مشاهده شد و بیوچار استخوان در دمای پیرولیز 400 درجه سانتی گراد بیشترین مقدار MWD را به خود اختصاص داد. در کلاس اندازه ای ریز تیمار شاهد به دلیل نقش کمتر در خاکدانه سازی نسبت به سایر تیمارها فراوانی بیش تری را به خود اختصاص داده است. . در روش التراسونیک توزیع ذرات در اندازه شن در دو حالت با کالگون و بدون کالگون بیشترین مقدار در خاک غیرآهکی تحت تیمارهای پوست گردو و پودر استخوان قبل از تبدیل به بیوچار مشاهده شد و خاک اسیدی تحت تیمار شاهد کمترین مقدار را به خود اختصاص داد. به طور کلی در روش التراسونیک در دو حالت به کار رفته توزیع ذرات در اندازه شن با کاربرد تیمارهای اعمال شده نسبت به خاک شاهد افزایش یافت و مقدار ذرات سیلت و رس کاهش یافت. مقایسه تیمارهای بیوچار در دو دمای 400 و 600 درجه سانتی گراد در پایان دوره 180 روز ظرفیت زراعی دلالت بر افزایش معنی دار کربن آلی در دماهای پایین نسبت به خاک شاهد داشت. نتایج نشان داد که بیش ترین مقدا
-
پیامد آتش سوزی بر بخش های گوناگون کربن آلی خاک چراگاه های دامنه الوند
1396این پژوهش با هدف شناخت دگرگونی بخش های گوناگون کربن آلی در خاک چراگاه های سوخته و نسوخته و بررسی پیامد آتش سوزی بر ویژگی های زیستی خاک انجام شد. جایگاه نمونه برداری یک توپوسکوئنس در چراگاهی در دامنه الوند و در نزدیکی روستای حیدره همدان بود که در مهر سال 94 دچار آتش سوزی شده بود. به گونه ای که از بالا تا پایین شیب آتش سوزی رخ داده بود و نصف تپه سوخته و نیمه دیگر نسوخته بود. نمونه های خاک از دو بخش سوخته و نسوخته، در دو فصل پاییز (آذر 1394؛ دو ماه پس از آتش سوزی) و بهار (خرداد 1395؛ نه ماه پس از آتش سوزی) از 3 جایگاه: بالا، پایین و میان تپه، 2 جای زیر سایه انداز بوته و میان بوته-ها و از دو لایه 0 تا 5 و 5 تا cm 10 در 3 تکرار گردآوری شد. از هر جایگاه سوخته و نسوخته نمونه های لاشبرگ رویه نیز در پلاتی با ابعاد 30*30 cm2 در 3 تکرار گردآوری شد. هر نمونه خاک به 3 بخش جدا شد: بخش یکم برای انجام آزمایش های شیمیایی هواخشک شده و از الک 2 میلیمتر گذرانده شد، بخش دوم برای بررسی بخش خاک دانه ها و کربن آلی درون خاکدانه ای هواخشک شدند و بخش سوم تنها از الک 2 میلیمتر گذرانده شده و آزمایش های زیستی بی درنگ روی آن ها انجام شد. در بخش یکم فراسنجه-هایی مانند بافت، pH، EC، غلظت سدیم، پتاسیم و فسفر، همه کربن، کربن آلی بخش سبک، کربن آلی محلول در آب سرد و گرم، کربن آلی هم اندازه شن و هم اندازه سیلت و رس اندازه گیری شد. در بخش دوم MWD و کربن آلی درون خاکدانه ای خاکدانه های بزرگتر از 2، 1، 5/0، 25/0 و mm 053/0 اندازه گیری شدند. در بخش سوم نیز شمار باکتری ها، قارچ ها، اکتینومیست ها، اسپورهای گلومرال، تنفس پایه و برانگیخته و کربن آلی زیست توده اندازه گیری شد. همچنین اندازه خاکستر و مواد آلی در لاشبرگ گردآوری شده نیز اندازه گیری شد. داده های بدست آمده برای هر ویژگی در لایه رویین و زیرین در هر زمان نمونه برداری (بهار و پاییز) به گونه چهار آزمایش جداگانه در چارچوب کرت های دوبار خرد شده آنالیز آماری شد. برای هر آزمایش جایگاه نمونه برداری در طول شیب (بالا، میان و پایین تپه) کرت اصلی، سوختن (سوخته و نسوخته) کرت فرعی و جدایش از گیاه (سایه انداز و دور از گیاه) کرت فرعی-فرعی بود. پیامد تیمارها و برهم کنش آنها بر کربن آلی بخش سبک، زیست توده، هم اندازه شن، هم اندازه سیلت و رس، کربن آلی خاکدانه های بزرگ تر
-
استفاده از روش طیف سنجی مرئی مادون قرمز (VIS-NIR) برای پیش بینی برخی از ویژگی های خاک
1396-
-
ارزیابی تناسب اراضی استان همدان برای برخی محصولات باغی و تعیین مکانهای دفن زباله
1395امروزه به سبب افزایش رو افزون جمعیت و پیرو آن گسترش شهرها از امکان افزایش سطح زیر کشت به مرور کاسته می شود و بنابراین نیاز فراوانی به کاربرد بهینه خاک و سرزمین احساس می گردد. هدف از انجام این پژوهش مکان یابی دفن زباله با استفاده از پارامترهای هیدرولوژیک، خاکشناسی، زمین شناسی، زیست محیطی و اقتصادی- اجتماعی و ارزیابی تناسب اراضی برای برخی محصولات باغی و مرتع براساس برخی نیازهای دمایی و خاکی محصولات باغی و مرتع در استان همدان می باشد. به منظور تعیین مکان های مناسب برای دفن زباله ابتدا 15 لایه اطلاعاتی هیدرولوژیک، خاکشناسی، زمین شناسی، زیست محیطی و اقتصادی- اجتماعی استان همدان در محیط GIS ایجاد و ارزش دهی انجام شد و سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)براساس اولویت مکان یابی دفن زباله مقایسه دو به دویی بر روی معیارها انجام و وزن نهایی هر لایه استخراج شد و براساس وزن های هر یک از معیارهای ارزیابی شده نقشه نهایی در محیط GIS از لایه های ایجاد شده استخراج گردید. به منظور ارزیابی تناسب اراضی برای محصولات گردو، مرکبات، زیتون، انگور، میوه های هسته دار، سیب و گلابی و مرتع ابتدا نیازهای خاکی و دمایی هر محصول شناسایی شد و لایه های مربوط به نیازهای خاکی و دمایی ایجاد و هم پوشانی گردیدند. براساس یافته های تحقیق حاضر پهنه های دفن زباله در استان همدان به 4 کلاس طبقه بندی شد. در این میان پهنه های کاملاً مناسب و مناسب بالاترین ارجحیت را جهت دفن زباله دارا می باشند و 1/10 % از اراضی استان همدان را شامل می شوند. به طور کلی مشخص شد اکثر اراضی استان همدان وضعیت مناسبی را برای کشت محصولات باغی ندارند. محدودیت ها برای کشت محصولات باغی به ترتیب به دلیل نامناسب بودن متوسط حداقل دمای فصل زمستان، متوسط حداقل دمای ماه فروردین، متوسط دمای فصل تابستان، متوسط دمای سالانه، عمق و بافت نامناسب خاک، شیب نامناسب، وجود مناطق سیل گیر و زهکشی کم و ناقص بوده است. همچنین مشخص شد که اکثر اراضی استان جهت رویش مرتع وضعیت مناسبی دارند. محدودیت ها جهت کاربری مرتع به ترتیب به دلیل نامناسب بودن پارامترهای عمق و بافت خاک، شیب نامناسب و خطر خشکی بود.
-
تاثیر مدیریت های مختلف کاشت نیشکر بر برخی از شاخص های کیفیت خاک در زمین های هفت تپه ، خوزستان
1394گیاه نیشکر(Saccharum officinarum L.)در استان خوزستان در سطح نسبتاً وسیعی کشت می شود. کشت فشرده و طولانی مدت دراین اراضی خصوصیات خاک را تحت تاثیر قرار داده و منجر به دگرگونی هایی در کیفیت خاک شده است. به علاوه، فقر مواد آلی در مزارع نیشکر خوزستان، استفاده از کودهای آلی را اجتناب ناپذیر کرده است. در این رابطه استفاده از فیلترکیک، که از تولیدات جانبی کارخانجات نیشکر بوده و سرشار از عناصر غذایی و مواد آلی است، به عنوان یک اصلاح کننده ی بالقوه مورد توجه قرار گرفته است. . از این رو، مطالعه ای با دو هدف: 1- ارزیابی و مقایسه اثر طول مدت بهره برداری (50 ساله و 20 ساله)، دو روش کشت (یک ردیفه و دو ردیفه)و سن گیاه نیشکر (تازه کاشت و بازرویی)، و2- بررسی اثر فیلتر کیک بر شاخص های فیزیکی، شیمایی و بیولوژیک کیفیت خاک در مزارع کشت وصنعت هفت تپه در جنوب شرقی شهر شوش انجام گرفت. ویژگی های کربن آلی کل، ذخیره کربن آلی، شناسه مدیریت کربن، کربن فعال، ازت کل، فسفر زیست فراهم، پتاسیم زیست فراهم، تنفس پایه، تنفس برانگیخته، آنزیم فسفاتاز قلیایی، وزن مخصوص ظاهری، تخلخل، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، میانگین هندسی قطر خاکدانه ها، درصد خاکدانه های پایدار و کربن خاکدانه ای به منظور ارزیابی کیفیت خاک در مدیریت های مختلف اندازه گیری گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که با افزایش سابقه بهره برداری میزان کل کربن آلی،ذخیره کربن آلی، شاخص مدیریت کربن و پتاسیم کاهش یافته است؛ در مقابل، تنفس پایه ، تنفس برانگیخته، فسفر، ازت و شاخص های فیزیکی افزایش پیدا کرده است. بیشترین مقدار شناسه مدیریت کربن و ذخیره کربن آلی در تیمار دوردیفه ی اولین بازرویی، دوردیفه ی تازه کشت و یک ردیفه ی تازه کشت و همچنین بیشترین مقدار کربن فعال و تخلخل در تیمار دوردیفه ی اولین بازرویی و یک ردیفه ی سومین بازرویی درمزارع با سابقه کشت طولانی مدت(50 ساله) مشاهده شد. بیشترین مقدار ذخیره کربن آلی و شناسه مدیریت کربن در اراضی با سابقه کشت میان مدت (20 ساله) در تیمار یک ردیفه ی چهارمین بازرویی، یک ردیفه ی تازه کشت و دوردیفه ی دومین بازرویی مشاهده شد. مقدار پتاسیم در زمین های شاهد (کشت نشده)، در مقایسه با مزارع تحت کشت نیشکر (20 و50 ساله)بیشتر بود. کاربرد فیلترکیک در دو سال متوالی به صورت معنی داری سبب بهبود تمامی شاخص های فیزیکی، شیمیایی و بی
-
اثر سیستم های مختلف خاک ورزی، گیاه پوششی و کشت مخلوط بر برخی شاخص های کیفیت خاک در منطقه دستجرد همدان
1394افزایش جمعیت تقاضا برای تولید بیشتر از منابع محدود زمین در بسیاری از نقاط جهان و این اغلب به تخریب قابل توجهی از این منابع منجر می شود. یکی از مسائل مورد توجه در مدیریت پایدار خاک ها به منظور تولید بهینه کشاورزی و حفظ منابع طبیعی، ارزیابی کیفیت خاک است. استفاده از شاخص های کیفیت خاک ابزار مفیدی برای تعیین و مقایسه کیفیت خاک ها است. کیفیت خاک مفهومی است که توانایی دائم خاک را به عنوان یک سامانه حیاتی زنده در داخل اکوسیستم و تحت بهره برداری های مختلف به ترتیبی که بتواند علاوه بر حفظ توان تولید بیولوژیک، کیفیت آب، هوا و سلامت انسان را بهبود بخشد، نشان می دهد. ارزیابی کیفیت خاک باید بتواند اطلاعاتی راجع به مدیریت و تصمیم گیری ارائه نماید. در این راستا شاخص های کیفیت خاک به عنوان معیارهای ارزیابی معرفی شده اند. لذا، به منظور بررسی اثر گیاه پوششی و سیستم های خاکورزی (برای چهار سال متوالی1389-1393) و کشت مخلوط ( تنها در سال زراعی 1393) بر شاخص های شیمایی، فیزیکی و بیولوژیکی کیفیت خاک و همچنین عملکرد زراعی، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا گردید. تیمار ها شامل سه سطح خاک ورزی، که T1: بدون خاک ورزی (کاشت مستقیم بذر در زمین زراعی) ، T2 : روش حداقل خاک ورزی (شخم با چیزل + دیسک) و T3: روش مرسوم (شخم با گاواهن برگردان دار + دیسک) و دو سطح گیاه پوششی شامل C1:گیاه پوششی لگوم (خلر) و C2: بدون گیاه پوششی و سه سطح سیستم های کشت شامل i1: کشت مخلوط افزایشی 50% لوبیا سبز + کدو، i2: خالص لوبیا سبز و i3: خالص کدو بودند. نمونه برداری در سه مرحله زمانی و از عمق 0-20 با سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که اکثر شاخص های شیمایی، فیزیکی و بیولوژیکی کیفیت خاک و همچنین عملکرد زراعی به طور معنی داری تحت تاثیر گیاه پوششی و خاک ورزی قرار گرفتند، به طوری که بیشترین مقدار این ویژگی ها در تیمار بی خاکورزی با گیاه پوششی(T1C1) و کمترین مقدار در تیمار خاک ورزی مرسوم بدون گیاه پوششی(T3C2) مشاهده شد، اما تنها کربن بخش ماکرو خاکدانه ها و میکرو خاکدانه ها، فعالیت آنزیم فسفاتاز قلیایی و MWD به صورت معنی دار تحت تاثیر سیستم های کشت قرار گرفتند. به طور کلی مناسب ترین رویکرد مدیریتی در جهت افزایش عملکرد زراعی و کیفیت خاک، استفاده از خاکورزی های حفاظتی ( بی خاکورزی و خاکورزی حداقل) ب
-
پیامد کاربرد زئولیت در خاک و همزیستی گلومرالی بر پایداری نخود ایرانی) (Cicer arietinum L.در برابر تنش های خشکی
1394آب یکی از ویژگی های پیامددار بر رشد گیاهان است، به ویژه در سرزمین های خشک و نیمه خشک که گیاهان بیشتر در برابر دوره های تنش خشکی هستند. بنابر گزارش ها خشکی نخستین تنش کاهنده رشد گیاه در دنیا است که به گونه میانگین مایه کاهش 50 درصدی فرآورده های کشاورزی می شود. امروزه، کاربرد مواد کانی طبیعی همچون زئولیت برای بهبود توان باروری خاک از بهسازی ویژگی-های فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک نگاه ها را به سوی خود است. از دیگر روش هایی که به تازگی و در سال های گذشته، برای مبارزه با کم آبی و تنش خشکی در بسیاری از گیاهان به کار رفته، کاربرد کودهای زیستی است. قارچ های میکوریز از ریزجاندارانی هستند که با ریشه گیاهان گوناگون همزیستی دارند و با افزایش فراهمی عناصرغذایی و جذب آب مایه بهبود رشد و نمو گیاهان می گردند. هدف از این پژوهش بررسی، پیامد قارچ میکوریزی و زئولیت همانند بهساز خاک در تنش خشکی بر پایداری گیاه نخود است. نمونه برداری خاک ها از لایه 30 سانتی متری رویی زمین کشاورزی در ازندریان همدان انجام شد. در گلدان های با قطر 20 سانتی متر خاک آمیخته با زئولیت ریخته شد و کشت گیاه نخود انجام گرفت. این پژوهش به گونه آزمایشی فاکتوریل با فاکتور های زئولیت در سه اندازه (0 -10- 20 درصد)،میکوریزا در دو تیمار (بدون میکوریزا و با میکوریزایGlomus intraradices) و تنش خشکی در سه اندازه (پتانسیل30-،80- و 150- کیلوپاسکال) در طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و در 54 گلدان انجام شد. هر گلدان نیز دارای سه بوته نخود ایرانی بود. گیاهان در شرایط گلخانه رشد کردند و گیاهان پیش از رسیدن به گام گل دهی برداشت شده و از خاک گلدان ها نیز نمونه برداری شد . این پژوهش نشان داد فراوانی قارچ ها واکتینومیست ها با کاربرد میکوریز افزایش یافت اما این افزایش در فراوانی اکتینومیست ها چشمگیر نبود. در برابر آنها مایه زنی میکوریزی فراوانی باکتری ها را کاهش داد. کاربرد میکوریز در تیمارها اندازه تنفس پایه خاک و شمار اسپور گلومرال ها را افزایش داد ولی مایه کاهش چشمگیر تنفس برانگیخته و اندازه ماده آلی در خاک ها شد. بنابر داده های به دست آمده پتاسیم، فسفر و کلروفیل برگ های گیاهان و نیز درصد کلنیزاسیون ریشه ها، با به کارگیری قارچ میکوریز، افزایش یافت. کاربرد میکوریزا، تنها مایه افزایش وزن خشک و تر اندام هوایی شد ولی ناهمانندی همه ویژگی های
-
اثرمدت بهره برداری مزارع نیشکر با آبیاری سنگین بر اشکال مختلف آهن و پذیرفتاری مغناطیسی خاک ها
1394بیش از 50 سال است که در خوزستان کشت نیشکردر سطح وسیعی از اراضی انجام می شود. کاربرد آب فراوان جهت آبیاری (30000 متر مکعب در هکتار) در فواصل کوتاه و تک محصولی بودن می تواند روی برخی خصوصیات خاک اثر بگذارد. وضعیت زهکشی اراضی اثرات مهمی بر خصوصیات شیمیایی خاک بویژه بر نوع و میزان اکسیدهای آهن دارد. اکسیدها، هیدروکسیدها و اکسی هیدروکسیدهای آهن از ترکیبات مهم در خاک می باشند و در فرآیند تشکیل و تحول خاک دخالت داشته و تغییر می-کنند. مقدار و توزیع اشکال قابل استخراج آهن در خاک بیانگر مرحله و درجه تکامل خاک می باشد. همچنین پذیرفتاری مغناطیسی خاک نیز ارتباط مناسبی با این شرایط در خاک دارد. این بررسی جهت تعیین اثر زراعت نیشکر بر خصوصیات خاک (اشکال شیمیایی اکسیدهای آهن و پذیرفتاری مغناطیسی) در مزارع نیشکرکشت و صنعت امام خمینی (ره) واقع در خوزستان (شوشتر) انجام شد. در این مطالعه سه دوره متفاوت از لحاظ مدت زمان بهره برداری شامل سابقه زیاد، متوسط و کم در نظر گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد که با افزایش سابقه بهره برداری میزان کل اکسیدهای آهن آزاد(Fed) و اکسیدهای متبلور آهن (Fed-Feo) افزایش پیدا کرده است. متوسط میزان Fed از 6217 میلی گرم در کیلوگرم در مزارع با سابقه زیاد تا 5323 میلی گرم در کیلوگرم در مزارع با سابقه کم بهره برداری بدست آمد. و به همین ترتیب متوسط میزان آهن متبلور از 5432 تا 4697 میلی گرم در کیلوگرم بدست آمد. مقدار اکسید های غیرمتبلور آهن (Feo) از 9/443 میلی گرم در کیلوگرم در عمق سطحی خاک تا 8/273 میلی گرم در کیلوگرم در عمق آخر کاهش یافت. همچنین بین شکل های مختلف آهن ارتباط معنی داری وجود داشت. میزان پذیرفتاری مغناطیسی با افزایش سابقه بهره برداری بیشتر و با افزایش عمق کمتر شد. نتایج ایجاد همبستگی بین شکل های مختلف آهن و پذیرفتاری مغناطیسی نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین آهن کل آزاد (Fed) و آهن پدوژنیک متبلور (Fed-Feo) با پذیرفتاری مغناطیسی در خاک ها وجود دارد. همچنین زراعت نیشکر با باقی گذاردن بقایا، باعث افزایش درصد مواد آلی خاک بخصوص در ناحیه فعالیت ریشه ( عمق سطحی خاک)شده است. بدلیل مکانیزه بودن سیستم زراعت نیشکر و تردد زیاد ماشین آلات سنگین مختلف در مزارع ،جرم مخصوص ظاهری خاک بخصوص در عمق سطحی مزارع با سابقه بهره برداری زیاد، بیشتر از مزارع کم سابقه بو
-
تاثیر جهت شیب،چراوموقعیت نمونه برداری بر منحنی تراکم محصور و مقاومت فروروی خاک
1394جهت شیب، چرا و گیاهان پوششی از پارامتر های موثر بر وضعیت فیزیکی و مکانیکی خاک هستند. این عوامل با کاهش و افزایش مواد آلی، مقاومت خاک، تراکم پذیری و همچنین منافذ خاک را تحت تاثیر قرار می دهند. با این وجود تاثیر انها بر منحنی های مقاومت خاک و توزیع اندازه خاکدانه ها مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر جهت شیب، چرا و موقعیت نمونه برداری بر ضرایب مدل های مقاومت مکانیکی خاک، منحنی نگه داری آب خاک، هدایت هیدرولکی، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها و توزیع اندازه ذرات و همچنین دینامیک تغییرات این ویژگی ها در مکش های متفاوت بود. برای این منظور تاثیر فاکتور جهت شیب در دو سطح جهت شیب شمالی (A1) و جنوبی (A2)، فاکتور چرا در سه سطح چرای آزاد (G1)، چرای کنترل شده (G2) و قرق (G3) و همچنین موقعیت نمونه برداری در دو سطح موقعیت پای بوته (P1) و بین بوته (P2) در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت آزمون فاکتوریل با سه تکرار بر ویژگی های فیزیکی و مکانیکی در حوضه دوگانه آبخیز گنبد ملایر بررسی شد. در فصل پاییز (اواخر دوره چرا) از هر واحد آزمایشی 7 نمونه دست نخورده (عمق 0تا 10 سانتی متری) کلا 252 نمونه و یک نمونه دست خورده از نقطه مورد نظر برداشت شد. رطوبت در مکش های مختلف اندازه گیری شد. در مکش های متفاوت، مقاومت در برابر فروروی، تغییرات نسبت پوکی در اثر تنش خارجی و مقاومت کششی خاکدانه ها اندازه گیری شد. منحنی توزیع اندازه ذرات، منحنی هدایت هیدرولیکی غیر اشباع و پایداری خاکدانه ها اندازه گیری شد. مدل گاردنر(1958) بر داده های هدایت هیدرولیکی، مدل ون گنوختن (1980) بر داده های منحنی نگه داری آب خاک، مدل استوک و داونز (2008) بر داده های مقاومت فروروی، مدل بست بر داده های پایداری خاکدانه ها و توزیع اندازه ذرات، مدل تعدیل شده ون گنوختن (ابراهیم زاده، 1392) بر داده های مقاومت کششی و مدل گمپرتز (1825) بر داده های تراکم محصور برازش شد. تجزیه و تحلیل ضرایب مدل های مذکور با نرم افزار SAS9.1 و مقایسه میانگین ها نیز با آزمون دانکن در سطح 5 درصد آماری انجام گرفت. نتایج نشان داد مقدار جرم مخصوص ظاهری در انواع چرا در شیب جنوبی بیشتر از شیب شمالی بود. این در حالی است که مقدار تخلخل، pH، ماده آلی و CEC در شیب های شمالی بیشتر از شیب جنوبی بود. جهت شیب جنوبی، چرای کنترل شده و تیمار پای بو
-
پیامد کاربرد کاه گندم بر زیست فراهمی کادمیوم در خاک پس از آلودگی به نمک نیتراتی آن
1393رسیدن فلزهایی مانند کادمیم به زنجیره ی غذایی یک خطر جدی بشمار می آید . فلز های سنگین پس از افزوده شدن به خاک، بیشترین زیست فراهمی را دارند که با گذشت زمان به ریخت های با حلالیت پایین تر دگرگون می شوند . در این پژوهش توان برخی از ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک ها بر کاهش زیست فراهمی کادمیم پس از آلودگی خاک به این فلز و همچنین پیامد کاربرد کادمیم بر کارکرد بیولوژیک و فروزینگی مواد آلی خاک پس از آلودگی خاک به این فلز بررسی شد. در این پژوهش مواد آلی در دو سطح (بدون آن و 5%کاه گندم)، آلودگی کادمیوم در دو سطح (بدون آن و با 10 میلی گرم بر کیلوگرم خاک )، و سترون کردن در دو سطح (سترون شده و نشده) و همه آن ها در سه تکرار برای دو خاک از همدان و شمال کشور با ویژگی های ناهمگون انجام گرفت. بخش های گوناگون کادمیوم به روش عصاره گیری پی در پی در آغاز و پایان آزمایش اندازه گیری شدند. کادمیوم فراهم خاک ها در عصاره DTPA پس از تیمار خاک در زمان های 1، 10 و 30 دقیقه، 1، 2، 5، 24، 48، 120، 240، 720، 2160 و 3600 ساعت، در خاک های سترون و ناسترون و به کمک دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. پارامترهای بیولوژیک خاک پس از 24، 720 و 2160 ساعت اندازه گیری شدند. ریخت های گوناگون مواد آلی خاک، به روش های فیزیکی ( بخشبندی اندازه ای و بخشبندی دانسیته ای ) پس از 1 روز، 1 ماه، 3 ماه و 5 جدا شده و کربن آلی آن ها به روش اکسیداسیون تر اندازه گیری شد. پس از آلودگی خاک شمال، بیشتر کادمیوم در بخش محلول و تبادلی جای گرفته و پس از 5 ماه کاهش اندکی در اندازه آن رخ داد. پس از آلودگی خاک همدان به کادمیوم، این فلز به تندی به بخش های پیوسته به کربنات ها و بخش باقیمانده رفت و اندازه کمی از آن در بخش محلول و تبادلی ماند. همواره نمونه های دارای کاه کادمیوم بیشتری در بخش پیوسته به ماده آلی داشتند. پیامد کاربرد کاه و گذشت زمان بر کادمیوم بخش محلول و تبادلی در هردو خاک در پایه آماری 1% چشم گیر بود. کادمیوم افزوده شده به خاک همدان در همه نمونه ها با گذشت زمان در بخش پیوسته به کربنات ها انباشته شد. گذشت زمان و به کارگیری کاه گندم به عنوان ماده آلی تازه، هر دو بر فراهمی کادمیوم پیامد چشم گیری در پایه آماری 1% داشتند. داده های جذب کادمیوم و کاهش زیست فراهمی آن در خاک لاهیجان و نمونه های ناسترون خاک همدان با معادله های
-
بررسی عوامل موثر در گسترش فرسایش خندقی (مطالعه موردی منطقه قهورد همدان )
1393یکی از انواع پدیده های ژئومرفولوژیکی که خسارات زیادی به اراضی کشاوررزی ، مرتعی ، جاده ها و ... وارد می نماید و نقش مهمی در افزایش میزان رسوب دارد ، فرسایش خندقی می باشد که شناسایی علل آن نقش مهمی در مدیریت حوزه های آبخیز و جلوگیری از تخریب اراضی دارد. در همین راستا ، حوضه آبخیز قهورد یکی از زیر شاخه های تلوارچای جزء حوزه آبریز سفیدرود در استان همدان انتخاب شد. جهت انجام این مطالعه با انجام مطالعات ستادی (تفسیر نقشه ، عکس های هوایی و تصویر ماهواره ای ) ، میدانی (نقشه برداری ، نمونه برداری از افق های مختلف خندق ) و آزمایشگاهی (آزمایشهای فیزیکی و شیمیایی لازم) ، منابع آماری موجود ایستگاه های هواشناسی و شبکه باران سنجی (شامل 10 ایستگاه ) ، جمع آوری و بانک اطلاعاتی تهیه شد. پس از کنترل کیفیت و صحت آمار و اطمینان از همگنی و نرمال بودن آنها ، شاخص های اقلیمی ضریب هیدروترمال و میزان رطوبت موجود در بین سازندها محاسبه شد نتایج نشان داد که ، مقدارضریب هیدروترمال برابر 11/2 و میزان رطوبت موجود در بین سازندها در تمام ماه های سال به استثنای دی و بهمن منفی می باشد بر این اساس حوزه آبخیز قهورد دارای حساسیت بالا و استعداد قوی برای فرسایش خندقی می باشد . نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که واحد های مارن سیلتی و مخروط افکنه جدید 9/91 درصد از مناطق تحت تاثیر فرسایش خندقی را به خود اختصاص داده اند . ضمنا" طبقه شیب 15-0 درصد (95/88 درصد) و جهت شیب شمالی (88/34 درصد ) و کاربری مرتع فقیر و اراضی آبی و باغات به علت از بین رفتن پوشش درختی دارای بیشترین گسترش مناطق تحت تاثیر فرسایش خندقی نسبت به مساحت این کاربری های در حوزه مورد مطالعه می باشند. و همچنین از نظر پوشش گیاهی بیشترین درصد فرسایش خندقی در بخش اراضی زراعت دیم و آیش (رها شده) به میزان 92/76درصد به علت کوتاه بودن دوره رویشی بوده است. و نتایج حاصل از عملیات آزمایشگاهی بر روی نمونه های برداشت شده از هر واحد اراضی و لایه های مختلف خندق نشان داد که بافت خاک های اراضی خندقی Loamy و Sandy Loam می باشد و پایین بودن درصد مواد آلی و بالا بودن نسبت جذب سدیم و پتاسیم از مواردی است که باعث گسترش و توسعه فرسایش خندقی در منطقه شده است. میزان هدایت الکتریکی (Ec) و اسیدیته گل اشباع (PH) در اراضی خندقی نسبت به دیگر واحد اجزای اراضی بالا است و میزان ر
-
اثر شوری و سدیمی بودن خاک بر پویایی و معدنی شدن کربن آلی خاک
1393مناطق زیادی در استان همدان به دلیل مشکل های شوری و قلیاییت که برآمده از بالا آمدن سفره های آب زیرزمینی شور و استفاده از آب آبیاری با کیفیت پایین می باشد، کاربری کشاورزی خود را از دست داده اند. هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر خاک های شور و سدیمی بر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک بویژه بخش های کربن آلی و تنفس و معدنی شدن کربن در استان همدان است. نمونهبرداری در قالب طرح کاملاً تصادفی نامتعادل انجام گرفت. برای انجام این پژوهش 42 نمونه خاک از لایه 30-0 سانتی متری از مناطق مختلف استان همدان شامل ویان، قهاوند، اسدآباد، نوشیجان و جوکار برداشت گردید. نمونهها هوا خشک گردیده و از الک 2 میلیمتری گذرانده شدند. هدایت الکتریکی و pH نمونه ها از تعلیق خاک با نسبت 5/21 خاک به آب با استفاده از دستگاه هدایت سنج و پی اچ متر اندازه گیری شد. خاک ها با توجه به پی اچ، هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم در 6 گروه قرار گرفتند که شامل 1) خاک های غیر شور-سدیمی 2) خاک های شور 3) خاک های سدیمی ضعیف 4) خاک های سدیمی قوی 5) خاک های شور-سدیمی ضعیف و 6) خاک های شور-سدیمی قوی هستند. کربن کل نمونه-ها به روش وایکلی بلک (1996) و تنفس پایه ی نمونه ها به روش آیزرمایر (1952) اندازه گیری شد. بخش بندی اندازه ای کربن آلی انجام شد و کربن هم اندازه شن و هم اندازه رس و لای (سیلت) به روش وایکلی بلک اندازه گیری شد. پایداری خاکدانه ها و میانگین قطر وزنی خاکدانه ها به روش الک تر انجام گرفت و کربن هر بخش از خاکدانه ها به روش وایکلی بلک (1996) اندازه-گیری شد. سینتیک معدنی شدن کربن خاکدانه ها نیز در آزمایش انکوباسیون آزمایشگاهی 45 روزه اندازه گیری شد. خاک های شور و خاک های سدیمی چه ضعیف و چه قوی دارای کمترین میانگین وزنی قطر خاکدانه و نیز پایداری خاکدانه بودند. بخش ذره ای مواد آلی در خاک های شور و سدیمی در مقایسه با خاک های غیر شور-سدیمی کمتر بود. بطور کلی با بررسی فراسنجه-های گوناگون بر روی خاک های شور و سدیمی، این خاک ها دارای مقادیر اندکی از ماده آلی کل، خاکدانه های بزرگ کم و فعالیت میکروبی پایین هستند. در بین خاک های مشکل دار، بیشترین مقدار کربن آلی بخش لای+ رس و بخش شن از آن خاک شور و کمترین مقدار این بخش ها برای خاک شور-سدیمی قوی بود. در خاک های غیر شور- سدیمی بخش کلاس 1 (2میلی-متر) و نیز بخش کلاس 2 (25/0 میلی متر) و
-
شناسایی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ورده بندی خاک ها وارزیابی کیفی تناسب اراضی برای محصولات غالب منطقه چهاردولی با استفاده از سیستم اطلات جغرافیایی(GIS)
1393شرکت تعاونی تولید چهاردولی در استان همدان، شهرستان اسدآباد و محدوده جغرافیایی َ60 ْ47 تا َ05 ْ48 طول شرقی و َ52 ْ34 تا َ57 ْ34 عرض شمالی واقع شده است. وسعت اراضی تعاونی در حدود2870 هکتار است که حدود 660 هکتار آن آبی وبقیه دیم می باشد.. براساس آمارهای هواشناسی متوسط بارندگی سالیانه حدود 310تا 350 مـیلی متر می باشد. توزیع زمانی بارندگی بوقوع پیوسته بر اساس آمار ایستگاه منتخب منطقه نشان می دهد که بیشترین درصد بارندگی سالانه در زمستان و سپس در پاییز و حداقل در تابستان حادث می شود ومتوسط حداکثر دمای سالانه 4/17، متوسط حداقل دمای سالانه 3/5 و متوسط میانگین های سالانه 4/11 درجه سانتی گراد است. هم چنین حداکثر دمای مطلق در این ایستگاه 38 و حداقل دمای مطلق 28- درجه سانتی گراد ثبت شده است. ارقام فوق بیانگر سردسیر بودن منطقه طرح و کوتاهی دوره رشد نباتات زراعی و باغی است.از دیگر پارامترهای حائز اهمیت در آب و هوای منطقه، روزهای یخبندان است که خود تابعی از دما می باشد. اطلاعات ایستگاه هواشناسی منطقه نشان می دهد که از ماه مهر تا اواسط فروردین ماه احتمال بروز یخبندان وجود داشته و به طور متوسط در این ماهها حدود 112 روز یخبندان به وقوع می پیوندد.هم چنین بر اساس تحلیلها و محاسبات انجام شده، متوسط تبخیر از تشتک در محدوده 8/1690میلی متر ثبت شده است. بنابراین با توجه به داده های فوق الذکر در ارزیابی اقلیم، منطقه به روش های شناخته شده دومارتن و آمبرژه جزو اقالیم نیمه خشک و خشک سرد طبقه بندی محسوب می گردد و طبقه بندی آب و هوایی منطقه فوق دارای آب و هوای مدیترانه ای سرد با تابستان های نسبتا" معتدل و خشک و زمستان های سرد و مرطوب می باشد که حداکثر بارندگی آن مربوط به فصل های زمستان و بهار می باشد. رژیم رطوبتی منطقه زریک (Xeric ) و رژیم حرارتی Mesic می باشد.. در این مطالعه طبقه بندی تناسب اراضی به روش محدودیت ساده و پارامتریک انجام شد. مطالعه خاکشناسی و طبقه بندی نیمه تفصیلی دقیق اراضی چهاردولی مبنای اطلاعات خاک و زمین قرار گرفت که براساس آن خاک ها در دو رده اینتی سول و اینسپتی سول شناسایی گردید. برای تعیین مشخصات اقلیمی از آمار های هواشناسی ایستگاه های سینوپتیک قروه استفاده شده. سه محصول زراعی گندم ویونجه وسیب زمینی به عنوان تیپ های غالب منطقه انتخاب گردید.مطالعات خاک شناسی نیمه تفصیلی دقیق ان
-
تاثیر کوتاه مدت آتش سوزی بر فرانسجه های کیفیت خاک مراتع نیمه استپی نهاوند
1392 -
بررسی برخی عوامل خاکی محدود کننده رشد درختان چنار و اقاقیای چتری در شهرستان بروجرد
1392 -
بررسی میزان کادمیم و توزیع شکل های آن در سری خاک های غالب تحت کشت گندم در استان همدان
1392