Faculty - دانشکده کشاورزی
Assistant Professor
Update: 2024-11-21
Vahid Varshavian
Faculty of Agriculture / Department of Irrigation Engineering
Master Theses
-
پيش بيني روند شاخص هاي فصل رشد گرمايي بر اساس خروجي هاي مدل COSMO-CLM در اقليم هاي متفاوت ايران (2050-2005)
2023پاسخ اكوسيستم به تغيرات اقليمي توسط پارامترهاي مختلفي بررسي مي شود كه يكي از حساس ترين آن ها، شاخص هاي فصل گرمايي رشد است. اين پژوهش به بررسي روند شاخص هاي فصل رشد گرمايي شامل: آغاز، پايان و طول فصل رشد در آستانه هاي دمايي متفاوت (℃0، ℃5، ℃10 و °C15) با خروجي هاي اصلاح شده مدل منطقه اي اقليمي COSMO-CLM تحت سناريوهاي اقليمي RCP4.5 و RCP8.5در تيپ هاي متفاوت اقليمي بر اساس طبقه بندي كوپن-گايگر در كشور ايران در دوره هاي حاضر (2020-1995) و پيش بيني (2050-2021) مي پردازد. بررسي شاخص هاي فصل گرمايي رشد، به ويژه شاخص آغاز فصل رشد در آستانه هاي دمايي مختلف در تيپ هاي اقليمي متفاوت ايران بيانگر مناسب بودن آستانه هاي دماي °C10 و °C15 در تمام تيپ هاي اقليمي است. هم چنين روندهاي فصل رشد گرمايي نشان از آغاز زودهنگام فصل رشد، به ويژه آستانه دماي °C10 و تاخير در پايان فصل رشد در اكثر آستانه هاي دما است. بيشترين روند آغاز زودهنگام معنادار فصل رشد در آستانه ي دماي °C10 در بندر انزلي در سواحل جنوب غربي درياي خزر در تيپ اقليمي معتدل و مرطوب (CFa) با days/decade7/14 در دوره ي حاضر و تحت سناريوي RCP4.5 قرار دارد. بيشترين روند تاخير پايان فصل رشد با آستانه ي دماي °C0 در شمال غربي ايران )تبريز( در تيپ اقليمي BSk با تاخير days/decade 5/7 در دوره ي آينده تحت سناريوي RCP8.5پيش بيني مي شود. طول فصل رشد در اكثر آستانه هاي دمايي در دوره هاي حاضر و پيش بيني روند افزايشي دارد، به -طوري كه بيشترين روند افزايشي معنادار در طول فصل رشد در آستانه دمايي °C10 در بندرانزلي (CFa) با day/decade16 در دوره حاضر رخ داده است و با همين روند تحت سناريوي RCP4.5در آينده پيش بيني مي گردد. شاخص هاي آغاز فصل رشد در اكثر آستانه هاي دما، بالاترين ضرايب همبستگي را با دماي حداقل فصل بهار دارند، در حالي كه شاخص هاي پايان فصل رشد، بالاترين ضريب همبستگي را با دماي حداقل فصل پاييز در اكثر آستانه هاي دما دارند.
Thesis summary
-
ارزيابي اثر تغيير اقليم بر عملكرد گندم در اقليم آينده همدان با استفاده از مدل DSSAT
علي عباسي 2022در قرن حاضر، گرمايش جهاني به عنوان يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار در كشاورزي، توسعه پايدار و امنيت غذايي مطرح ميباشد. گندم يكي از محصولات مهم و استراتژيك در ايران محسوب ميشود. به همين منظور در اين پژوهش به ارزيابي اثر گرمايش جهاني بر عملكرد گندم در اقليم آينده همدان با استفاده از مدل DSSAT پرداخته شده است. تغييرات اقليمي آينده كه جفت شده با مدل اقليمي منطقهاي RegCM4 با استفاده از خروجيهاي مدل گردش كلي HadGEM2 با طرحواره سطح CLM4.5 تحت سناريوي RCP (RCP4.5) در ايستگاه هواشناسي همدان )فرودگاه( براي چشمانداز ) 2018 - 2046 ( اجرا شد. سپس شبيهسازي عملكرد گندم براي آيند با استفاده از مدل DSSAT صورت گرفت. نتايج نشان داد عملكرد ماده خشك طي دوره آينده سال 2046 تحت تاثير پارامترهاي فصل رشد )بارش، دما و تبخير و تعرق( كاهش يافته است و مرحله رشد گندم در طي دوره آينده 11 روز كوتاهتر شده است. همچنين شاخص سطح برگ گندم در دوره آتي نسبت به دوره فعلي كاهشي است. پيشبيني عملكرد گندم طي دوره آينده نتيجه شد كه تحت سناريوي RCP4.5 سال 2046 نسبت به دوره فعلي سال 2018 حدود 67 / 23 درصد كاهش يافته است. دليل كاهش عملكرد گندم افزايش دماي حداقل و حداكثر طي دوره آتي بخصوص در بازه انتهايي رشد گندم و افزايش تنش گرمايي است. با توجه به نتايج پژوهش، تاكيد ميشود تا سياستهاي لازم تامين و استفاده از بذرهاي گندم مقاوم به گرما و مكانيزه كردن كشت يا تغيير كاشت، براي سازگاري با تغييراقليم صورت گيرد.
Thesis summary
-
برآورد عملكرد گندم آبي با شاخص هاي خشكسالي هواشناسي كشاورزي و سنجش از دور در اقليم نيمه خشك سرد
فائزه رهبري صفا 2022تغييرات اقليمي ناشي از افزايش دما وكاهش بارندگي منجر به افزايش شدت خشكسالي است. ارزيابي اثرات خشكسالي بر توليدات كشاورزي امر بسيار مهمي است و استفاده ازسنجش از دور براي پيش بيني خشكسالي روشي استاندارد است. در اين پژوهش، هدف اصلي استفاده از تصاوير سنجش از دور به همراه هوش مصنوعي است كه با استفاده از مدل هاي يادگيري ماشين RF و KNN براي انتخاب بهترين مدل مورد ارزيابي قرار گرفت. بررسي عملكرد محصول گندم آبي زمستانه طي دوره آماري 2001-2021 از داده هاي مركز تحقيقات جورقان استان همدان و با استفاده از مدل هاي يادگير ي ماشين و سنجش از دور شامل: (NDVI، VCI ، VHI، TCI، LAI، EVI MNDWI وMSAVI2)، متغييرهاي هواشناسي (بارش، تبخير و تعرق، ساعات آفتابي) و شاخص هاي خشكسالي هواشناسي (SPI ، SPEI و SPECI) صورت گرفت. نتايج نشان داد كه مدل هاي رگرسيوني يادگيري ماشين RF و KNN در برآورد عملكردگندم آبي زمستانه با استفاده از شاخص هاي گياهي سنجش از دور، در سالهاي 2011-2021 افزايش خشكسالي و افزايش دماي هوا و افزايش تبخير و تعرق را به همراه داشته است كه سبب كاهش عملكرد محصول مي شود، درحاليكه مقايسه عملكرد مدل RF و KNN در برآورد عملكرد محصول نشان داد كه RF به دليل خطاي كمتر (كمتر از 9%) از عملكرد بهتري برخوردار است و نتايج بيان كننده آن بود كه شاخص هاي گياهي و مدل هاي يادگيري ماشين توانايي پيش بيني عملكرد محصول را دارد.
Thesis summary
-
ارزيابي مناطق مستعد كشت گياه گشنيز در دوره حال و آينده استان همدان
بختيار شهبازي 2022هدف اين پژوهش ارزيابي مناطق مستعد كشت گياه گشنيز در دوره حال و آينده استان همدان با استفاده از روش منطق فازي است. به اين منظور، پس از شناسايي نيازهاي رويشي كشت گشنيز، از مدل ريزمقياس نماي LARS-WG6 و مدل گردش كلي HadGEM2-ES تحت سناريوي متوسط RCP4.5 در ايستگاه هاي همدان، نوژه، ملاير، تويسركان و نهاوند براي چشم انداز (2021-2060) بهره گرفته شد. براي نقشه هم دما، هم بارش و ساعات آفتابي دوره پايه (2020-2000) و آينده طي فصل رشد گشنيز پاييزه و بهاره از روش گرادياني در ArcGIS استفاده گرديد. در نهايت لايه هاي موجود را با روش فازي سازي در Arc-GIS10.3 ارزش گذاري شدند. سپس در روش منطق فازي با تعيين تابع عضويت براي هر لايه اطلاعاتي اعم از بافت خاك، شيب، بارش، دما و ساعات آفتابي نقشه نهاي كشت گشنيزبا اعمال عملگر گاماي فازي 9/0 در چهار طبقه مناطق با استعداد ضعيف، متوسط، مناسب و عالي براي دوره پايه و آينده تهيه گرديد. طبق نتايج طبقه با استعداد زياد براي دوره پايه و آينده كشت پاييزه و بهاره گشنيز مربوط به نواحي شمال شرقي و جنوب استان همدان مي باشد. همچنين نتايج نشان داد تغييرات بارش و دما سبب كاهش اراضي با استعداد عالي براي كشت گشنيز است به طوري كه اراضي بسيار مناسب كشت پاييزه گشنيز از 4/40 درصد در دورة پايه به 6/28 درصد، و براي كشت بهاره گشنيز از 3/42 درصد در دوره پايه به 3/31 درصد در آينده تغيير خواهد يافت، كه براي كشت پاييزه و بهاره به ترتيب براي دوره آتي حدود 8/11 و 11 درصد كاهش مي يابد. همچنين، با وجود تغييرات بارش و دما در زمينه گرمايش جهاني، منابع زميني در هر دوره به عنوان يكي از مهمترين شاخص-هاي نيازهاي رويشي تاثير بسزايي در توليد محصولات زراعي دارد.
Thesis summary
-
ارزيابي برخي شاخص هاي هواشناسي مبتني بر دما در شرايط اقليمي حال و آينده ايران
مهدي ملكيان 2022تغييرات آب و هوايي دار اي پيامدهاي عميق زيست محيطي، اقتصادي و اجتماعي است. بررسي شاخص هاي مختلف اقليمي هواشناسي نقش عمده اي در جلوگيري از ورود خسارت هاي مختلف و جبران ناپذير به بخش كشاورزي دارد. شاخص هاي هواشناسي مرتبط با دما بسياري از پديده ها و وقايع زيستي و كشاورزي مرتبط با تغييرات دمايي را به خوبي نشان مي دهند. همچنين تغيير در مقادير اين شاخص ها و پهنه هاي مرتبط با آنها در افق اقليمي آينده تاثيرات افزايش دما را بر پديده هاي مرتبط با كشاورزي آشكار مي سازد. بر اين اساس مي توان با پهنه بندي و روند يابي تغييرات اقليمي و آگاهي از آ ن در شرايط حال و آينده، استراتژي هاي مختلف مديريتي و اجرايي را براي كاهش اثرات منفي احتمالي و همچنين مقابله با آنها اتخاذ نمود . به منظور بررسي و رونديابي شاخص هاي اقليمي از داده هاي هواشناسي از جمله دماي كمينه، دماي بيشينه و ميانگين دماي روزانه استفاده شد. يك دوره مشترك آماري كه در بازه سال 1995 تا 2019 مي باشد ، مورد بررسي قرارگرفت. همچنين براي بخش پيش بيني شاخص ها در آينده (2019 تا 2039) داده هاي دماي خروجي از مدل RegCM با سناريوي RCP4.5 ، جهت استفاده در شاخص هاي مبتني بر دما و ارزيابي تغيير پهنه هاي مربوط به هر شاخص استخراج گرديد. 14 شاخص مختلف اقليمي مرتبط با دما كه عبارتند از CDD Veg ، Cooling DD ، CWC ، DTR ، GDD ، HDD ، HWC ، FDD ، LFD ، FFD ، FP ، NFD ، CH ، TDD در 30 ايستگاهي كه از 6 تيپ اقليمي مختلف انتخاب گرديده است ؛ مورد بررسي قرار گرفت . با استفاده از نرم افزار سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي (GIS) نقشه درون يابي شاخص ها بر اساس پارامتر دما براي هر ايستگاه ترسيم گرديد. همچنين با استفاده از داده هاي پيش بيني مدل خروجي و بر اساس شاخص فضايي موران نقشه هاي روند تغييرات در آينده براي هر شاخص ترسيم گرديد. بر اساس نتايج بدست آمده براي هر شاخص و بررسي روند آن ها مي توان نتيجه گرفت كه در بازه 2019 تا 2039 نسبت به بازه 1995 تا 2019 ، افزايش دما بر اساس شاخص ها در اكثر ايستگاه ها رخ خواهد داد. تغييرات در مورد شاخص هاي CH ، TDD ، GDD ، DTR ، HWC و CoolingDD داراي روندي خوشه اي و معنادار است و در رابطه با ديگر شاخص ها اين روند داراي پراكندگي بالايي است و نمي توان با قطعيت ، روند را پيش بيني نمود. همچنين بر اساس اقليم مناطق مورد مطالعه ، بيشت
Thesis summary
-
مدلسازي اثر تغيير اقليم بر عملكرد ذرت در اقليم آينده همدان
امين سپهري نجاتي 2022اساسي ترين تأثير تغيير اقليم به صورت مستقيم و غير مستقيم در بخش كشاورزي است كه عدم توجه به آن باعث به مخاطره افتادن امنيت غذايي مي شود. به همين منظور در اين پژوهش با استفاده از پارامترهاي اقليم آينده و همچنين استفاده از مدلDSSAT-CERES-Maize مي توان با الگوي مناسب اثرات ناشي از تغيير اقليم را براي محصول مورد نظر در اين منطقه بررسي كرد. گياه ذرت از جمله مهم ترين گياهان زراعي در سطح جهان محسوب مي شود كه بعد از گندم و برنج سومين محصول موثردر تغذيه مستقيم انسان مي باشد. علاوه بر آن مؤلفه اصلي در تغذيه دام، روغن گياهي، شربت شكر و الكليِ به عنوان سوخت زيستي و ماده خام براي توليدات كارخانه هاي پلاستيك از ديگر مصارف گياه ذرت مي باشد. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ DSSAT ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻱﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺸﺖ ﺫﺭﺕ ﺩﺭ ﺍﻳﺴﺘﮕﺎﻩ تحقيقاتي اكباتان ﺗﺤﺖ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺍﻗﻠﻴﻢ ﺟﺎﺭﻱ (2018-2017) ﻭ ﺍﻗﻠﻴﻢ ﺁﻳﻨﺪﻩ (2046-2018)ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ابتدا دو رقم هيبريد 201 و هيبريد 704 ذرت در ايستگاه تحقيقاتي اكباتان در سه تاريخ 15 و 30 خرداد و 15 تير كشت شد. سپس ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻛﺸﺖ ﺑﺎ ﻧﺮﻡﺍﻓﺰﺍﺭ ﺷﺒﻴﻪﺳﺎﺯﻱ ﺷﺪ. نتايج حاكي از آن است كه در منطقه همدان در دوره آتي دما در سال 2046، افزايشي حدود 1/0 تا 1 درجه سانتيگراد را نشان مي دهد. بارش در دوره آتي داراي روند كاهشي نسبت به دوره پايه است. همچنين طول دوره كشت براي دوره پايه 145 روز اما براي دوره آينده 120 روز مي باشد. علت كوتاه شدن طول دوره كشت گياه ذرت افزايش ميانگين دما در ماه هاي جون و جولاي مي باشد. بهتر ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ همدان ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ سال 2046 ﻧﺰﺩﻳﮏ ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻛﺸﺖ ﺫﺭﺕ ﺍﺯ ﺍﻭﺍﻳﻞ تير به اوايل خرداد ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺑﻬﺮﻩﻭﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺁﺑﻴﺎﺭﻱ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ. ﻛﺸﺖ ﺫﺭﺕ ﺭﻗﻢ ﺳﻴﻨﮕﻞ ﻛﺮﺍﺱ 704 ﻣﺤﺪﻭﺩﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺍﺭﻗﺎﻡ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺁﺏ ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺭﺍ ﻛﺎﻫﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.
Thesis summary
-
ارزيابي املاح موجود در ريزش هاي جوي برخي ايستگاه هاي منتخب هواشناسي استان همدان
كورش چهاردولي 2020گرد و غبار يك پديده طبيعي آب و هوايي است كه افزايش بي رويه آن مشكل ساز است. تأثيرات نامطلوب اين پديده بر كشاورزي هم به شكل تأثير بر كيفيت و عملكرد محصولات كشاورزي و هم به صورت كم كردن اثر كوددهي و سمپاشي مي-تواند بروز كند. مطالعه پراكندگي جغرافيايي و غلظت ذرات معلق در نزولات جوي مي تواند اطلاعات مهمي در مورد منابع آلاينده ها و رفتار آنها در اتمسفر براي محققين فراهم سازد. در اين پژوهش نمونه هاي باران جمع آوري شده از باران-سنج در ايستگاه هاي همدان، قهاوند، رزن و اسدآباد به كمك كاغذ صافي 2 ميكرون و 5 ميكرون بررسي شد . با استفاده از شاخص هاي ارزيابي PH، TDS، EC كيفيت آب آنها را بدست آورده و بوسيله رگرسيون و همبستگي پيرسون به بررسي ارتباط يا عدم ارتباط داده هاي حاصل از پژوهش و ذرات معلق موجود در هوا پرداخته مي شود. با توجه به كوچك بودن قطر ذرات موجود در آب باران اين روش قابل استفاده نبود، در نتيجه از روش تبخير استفاده شد، در اين روش پس از تبخير، وزن ذرات باقي مانده از تبخير اندازه گيري شد سپس ميزان TDS و به تبع آن EC بدست آمد. TDS با EC ارتباط مستقيم دارد و PH را نيز تحت تأثير قرار مي دهد. هر چه TDS بالاتر باشد، EC بيشتر و pH پايين تر است. در اسفندماه 97 كه در كاغذ صافي 2 ميكرون ميزان TDS 99/116 بدست آمد كه خارج از محدوده استاندارد كيفيت آب مي باشد، همچنين داده هاي اندازه-گيري شده در آزمايشگاه نشان داد كه هر 4 ايستگاه در محدوده مناسبي از استاندارد آب مطلوب قرار دارند، ميزان كمترين EC، TDS و PH ايستگاه ها بترتيب قهاوند (15/9/97) 19، 20، 88/6، اسدآباد (14/1/98) 19، 17، 5/7، همدان (24/8/97) 28 ، 31، 41/7، و رزن (25/8/97) 18 و 12، 22/7. بيشترين ميزان EC، TDS و PH ايستگاه ها بترتيب قهاوند (21/8/97) 398، 372، 16/8، اسدآباد (14/2/98) 429، 440، 97/7، همدان (28/1/98) 830، 91، 72/7 و رزن (15/7/97) 271، 206 و 92/7 بود كه از بين اين 4 ايستگاه رزن كمترين مقدار و اسدآباد بيشترين مقدار ذرات معلق را در ريزش هاي جوي داشت. با مقايسه بين ذرات معلق و TDS در دو سال 97 و 98 چنين منتج شد كه اين شاخص ها هماهنگي چنداني با هم ندارند و ذرات معلق بيشتر از TDS مي باشد و با بارش باران از ذرات معلق موجود در هوا كاسته مي شود.
Thesis summary
-
تعيين نياز آبي و ضريب گياهي كينوا در اقليم نيمه خشك سرد
فاطمه محمدي 2019كشور ايران از تنوع اقليمي كم نظيري برخوردار است. به همين دليل ظرفيت بالايي براي كشت گونه هاي مختلف گياهي دارد. با توجه به جمعيت رو به رشد، تأمين امنيت غذايي با استفاده از پتانسيل توليد محصولات زراعي جديد مانند كينوا، از مهم ترين وظايف بخش كشاورزي به شمار مي رود. اين گياه با ارزش غذايي بالا، از نظر نيازهاي رشدي گياهي است كم توقع كه در خاك هايي با حاصلخيزي كم هم به خوبي محصول مي دهد و مقاومت بالايي در برابر خشكي و شوري دارد. هم چنين با توجه به افزايش تقاضاي آب و كاهش نگران كننده سرانه منابع آب تجديدشونده، لزوم تدوين برنامه آبياري و بهبود راندمان مصرف آب دوچندان به نظر مي رسد. در اين راستا تعيين نياز آبي و ضريب گياهي يك فاكتور اصلي مي باشد. اين پژوهش با هدف تعيين نياز آبي و ضريب گياهي كينوا در اقليم نيمه خشك سرد، با روش لايسيمتري وزني و رابطه بيلان آبي، در ايستگاه لايسيمتري دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا همدان در بهار و تابستان 1396 انجام گرفت. تبخير – تعرق شش رقم گياه كينوا به صورت روزانه اندازه گيري و تعيين گرديد. براي محاسبه تبخير-تعرق مرجع با توجه به داده هاي ايستگاه هواشناسي فرودگاه همدان و بر اساس توصيه نشريه فائو 56 از معادله فائو-پنمن-مونتيث استفاده گرديد. درنهايت ميزان نياز آبي ارقام موردبررسي اين تحقيق در طي دوره اندازه گيري به ترتيب برابر 26/390 (QN100)، 20/390 (QN101)، 31/390 (QN102)، 99/383 (QN103)، 35/388 (QN107A)، 76/390 (QN108A) ميلي متر، برآورد شد. همچنين ضرايب گياهي به تفكيك براي هر رقم در سه مرحله توسعه رشد، مياني و انتهايي براي هر رقم به ترتيب 91/0، 47/1، 07/1 (QN100)، 91/0، 46/1، 09/1 (QN101)، 91/0، 46/1، 12/1 (QN102)، 92/0، 45/1، 95/0 (QN103)، 91/0، 45/1، 08/1 (QN107A)، 92/0، 47/1، 07/1 (QN108A)، به دست آمد.
Thesis summary
-
پيش بيني شاخص بارش استاندارد چندمتغيره (MSPI) با استفاده از مدلهاي هوش مصنوعي در چند نمونه اقليمي ايران
پويا عاقل پور 2019خشكسالي به عنوان يك پديده ي مخرب طبيعي، بر روي مناطق مختلف اقليمي جهان از فراخشك تا شديدا مرطوب، تاثير مي گذارد. پنجره هاي زماني مختلف شاخص بارش استاندارد (SPI) هريك مي توانند نشان دهنده ي شدت و ضعف انواع مختلفِ خشكسالي باشند. با تلفيق پنجره هاي زمانيِ مختلفِ SPI، شاخصي تحت عنوان شاخص بارش استاندارد چندمتغيره (MSPI) معرفي شده كه مي تواند همزمان در مورد شدت و ضعف چند نوعِ متفاوت از خشكسالي اظهار نظر كند. در اين پژوهش شاخص MSPI در چند نمونه اقليمي ايران پايش شده و پيش بينيِ اين شاخص توسط چند مدل مورد ارزيابي قرار مي گيرد. در اين راستا 8 ايستگاه (ايلام و گرگان، اردبيل و همدان، كرمان و تهران، آبادان و ايرانشهر) از 4 نمونه اقليمي بر اساس روش دمارتن گسترش يافته ( به ترتيب مديترانه اي معتدل، نيمه خشك فراسرد، خشك سرد، فراخشك گرم) انتخاب شدند. داده هاي بلندمدت مجموع بارش ماهانه ي اين ايستگاه ها (اقليم مديترانه اي معتدل از سال 1987، اقليم نيمه خشك فراسرد از سال 1977، اقليم خشك سرد از سال 1951 و اقليم فراخشك گرم از سال 1980) تا پايان سال 2017، از سازمان هواشناسيِ كشور دريافت شد. شاخص MSPI براي اين ايستگاه ها، در 5 پنجره زمانيِ 3-6 ماهه، 6-12 ماهه، 3-12 ماهه، 12-24 ماهه و 24-48 ماهه پايش شد. براي پيش بينيِ اين شاخص از 4 مدل هوش مصنوعيِ شبكه عصبي رگرسيوني تعميم يافته (GRNN)، كمترين مربعات ماشين بردار پشتيبان (LSSVM)، شبكه عصبي روش گروهي دسته بندي داده ها (GMDH) و سيستم استنتاج عصبي-فازي تطبيقي (ANFIS) بهره گرفته شد. براي اين امر از تاخيرهاي زمانيِ غيرفصلي (1، 2 و 3 ماه قبل) و فصلي (12، 24 و 36 ماه قبل) به عنوان ورودي براي مدلها استفاده شد، و نمونه هاي ورودي و هدف به دو قسمت آموزش (75%) و آزمون (25%) تقسيم شدند. پيش بيني حاصله از مدلها، توسط معيارهاي ريشه ميانگين مربعات خطا (RMSE)، ميانگين قدر مطلق خطا (MAE)، شاخص ويلموت (WI) و دياگرام تيلور، با مقادير واقعي مقايسه گرديدند. نتايج نشان داد كه دقت پيش بيني توسط مدل ها در پنجره هاي زماني بزرگتر (به عنوان مثال شاخص MSPI در پنجره زماني 24-48 ماهه)، بيشتر از پنجره هاي زمانيِ كوچكتر (به عنوان مثال شاخص MSPI در پنجره زماني 3-6 ماهه) مي باشد. با اين حساب مي توان گفت از دقتِ قوي به ضعيف، مدلهاي مورد بررسي مي توانند به ترتيب خشكسالي توام از
Thesis summary
-
ارزﯾﺎﺑﯽ ﺳﺎزﮔﺎري و ﺗﻨﻮع اﮐﻮﺗﯿﭗﻫﺎي ﮐﯿﻨﻮا ( Chenopodium quinoa Willd) با اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺸﺎﻧﮕﺮﻫﺎي ﻣﻮرﻓﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ و رﯾﺰﻣﺎﻫﻮاره (SSR) درﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺨﺘﻠﻒ رﻃﻮﺑﺘﯽ
شادي كريمي مقدم 2018وجود تنوع ژنتيكي مهم ترين عامل تكامل گياهان است و لازمه هر برنامه اصلاحي، به ويژه در گياه در حال ظهور كينوا مي باشد. كينوا، به عنوان خاويار گياهي، يكي از قديمي ترين گياهان زراعي آمريكا است. كينوا بومي منطقه آند مي باشد كه داراي ارزش غذايي بالايي است. با توجه به ويژگي هاي ارزشمند اين گياه، اين پژوهش به منظور ارزيابي سازگاري اوليه و تنوع ژنتيكي 6 اكوتيپ وارداتي تحت شرايط آب و هوايي همدان انجام شد. ارزيابي 20 نشانگر ريزماهواره در آزمايشگاه اصلاح نباتات و بررسي تنوع 20 صفت ريخت شناسي اكوتيپ ها در طي دو سال زراعي (1395-1396) در مزرعه پژوهشي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا انجام شد. نتايج مويد سازگاري اوليه اكوتيپ هاي وارداتي با شرايط معتدل -سرد در همدان بود. به طوري كه نتايج دوساله اين تحقيق نشان دهنده امكان كشت و توسعه اين گياه در شرايط آب و هوايي همدان بود. نتايج تجزيه واريانس بيان گر تنوع ژنتيكي بالا در بين اكوتيپ ها براي كليه صفات مورد مطالعه بود. اگر چه اكوتيپ 6 و 3 به ترتيب داراي بيش ترين و كم ترين عملكرد تحت شرايط عدم تنش رطوبتي بودند ولي در شرايط تنش رطوبتي، اكوتيپ هاي 6 و 4 به ترتيب داراي بيش ترين و كم ترين عملكرد دانه بودند. صفات شاخص برداشت و قطر پانيكول به ترتيب در شرايط عدم تنش و تنش رطوبتي، بيش ترين همبستگي مثبت را با عملكرد دانه داشتند. طبق نتايج تجزيه به مولفه هاي اصلي، اكوتيپ شماره 6 در هر دو شرايط رطوبتي به عنوان اكوتيپ مطلوب با عملكرد بالا شناسايي شد. در شرايط عدم تنش و تنش رطوبتي، اكوتيپ ها در سه خوشه مجزا قرار گرفتند بطوري كه در اين دو شرايط رطوبتي، به ترتيب خوشه 2 (با اكوتيپ 2 و 6) و خوشه 3 (با اكوتيپ 2، 5 و 6) به عنوان بهترين خوشه ها شناسايي شدند. نتايج تجزيه رگرسيون نشان داد كه در شرايط عدم تنش و تنش رطوبتي به ترتيب صفات شاخص برداشت و قطر پانيكول، به عنوان مهم ترين صفات موثر بر افزايش عملكرد دانه، وارد مدل رگرسيوني شدند. تحت شرايط عدم تنش، شاخص برداشت و تحت شرايط تنش رطوبتي، محتوي آب برگ و قطر پانيكول بيش ترين اثر مثبت مستقيم را روي افزايش عملكرد دانه داشتند. عملكرد دانه به ترتيب با شاخص هايSTI ،GMP و SNPI در شرايط عدم تنش رطوبتي، وبا شاخص هاي GMP ، STI ،SNPI و RDI در شرايط تنش رطوبتي داراي بيش-ترين همبستگي مثبت و معني دار بود. شاخص هاي GMP، ST