Ali Sadeghi-nasab

Assistant Professor

Update: 2024-10-24

Ali Sadeghi-nasab

Faculty of Veterinary Medicine / Department of Clinical Sciences

Master Theses

  1. ارزيابي شيميايي و ميكروبي چيپس هاي عرضه شده در شهر ساوه
    فاطمه بابايي بي بالان 2023
    سيب زميني يكي از مواد غذايي اصلي رژيم غذايي مردم جهان است كه با توجه به زمان ماندگاري پايين و حجم بالاي توليد آن، صنايع جانبي و توليد فرآورده هاي سيب زميني توسعه زيادي پيدا كرده اند و امروزه شاهد توليد محصولات متنوعي همچون چيپس و اسنك از سيب زميني هستيم. چيپس سيب زميني يك ميان وعده محبوب در بين گروه هاي سني مختلف مي باشد كه بررسي تركيبات و ويژگي هاي آن اهميت زيادي دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر، ارزيابي ويژگي هاي شيميايي، ميكروبي و حسي نمونه هاي مختلف چيپس سيب زميني ساده نمكي، به صورت بسته بندي شده و فله اي موجود در بازار ساوه بود. به همين منظور، از 6 برند مختلف تجاري (T1، T2، T3، T4، T5 و T6) و يك محصول فله اي تهيه شده به روش سنتي (T7) نمونه برداري انجام گرفت. از هركدام به تعداد 10 عدد نمونه برداشته شده و از نظر ويژگي هاي شيميايي (مقدار رطوبت، نمك، روغن جذب شده، اسيديته، عدد پراكسيد، خاكستر كل، خاكستر نامحلول در اسيد)، ويژگي هاي ميكروبي و حسي مورد آناليز قرار گرفتند و نتايج به دست آمده با استانداردهاي ملي ايران مقايسه شدند. نتايج نشان داد كه نمونه چيپس برند 2 (T2) بيشترين و نمونه هاي 5 (T5) و 6 (T6) كمترين مقدار رطوبت را داشتند. تمامي نمونه هاي چيپس مورد آزمايش از نظر مقدار رطوبت در محدوده استاندارد بودند. بيشترين محتواي نمك مربوط به چيپس T4 و كمترين مقدار نمك مربوط به چيپس هاي T5 و T6 بود. نمونه هاي چيپس T1، T2، T4 و T7 از نظر مقدار نمك، خارج از محدوده استاندارد بودند. از نظر مقدار روغن جذب شده، بيشترين مقدار روغن مربوط به نمونه چيپس سنتي (T7) بود و نمونه هاي T7 و T6 خارج از محدوده استاندارد بودند. تمامي نمونه هاي چيپس مورد آزمايش، از نظر ميزان اسيديته و پراكسيد در محدوده استاندارد بودند. اندازه گيري خاكستر نيز نشان داد كه نمونه چيپس T2، بيشترين و چيپس T1 كمترين خاكستر كل داشتند. همچنين، بيشترين درصد خاكستر نامحلول در اسيد، مربوط به نمونه چيپس T7 و كمترين درصد خاكستر نامحلول در اسيد، مربوط به چيپس T3 بود. تمامي نمونه هاي مورد بررسي از نظر ميزان خاكستر كل و خاكستر نامحلول در اسيد، در محدوده استاندارد قرار داشتند. بررسي ويژگي هاي ميكروبي نيز نشان داد كه تمامي نمونه هاي چيپس سيب زميني مورد آزمايش، از نظر ميكروبي، مطابق با استاندارد ملي ايران بودند. نتايج ارزيابي حسي حاك
    Thesis summary

  2. مطالعه احتمال باكتريمي بروسلا آبورتوس متعاقب واكسيناسيون گاوهاي سيمنتال فلكويه بدون سابقه، با واكسن RB51
    سكينه اعظمي 2022
    بروسلا آبورتوس يك باكتري گرم منفي و كوكوباسيل داخل سلولي اختياري از خانواده بروسلاسه است كه عامل بروسلوز گاوي، به عنوان يكي از مهمترين بيماري هاي دامي مي باشد. يكي از راه هاي اصلي كنترل و پيشگيري از اين بيماري، واكسيناسيون است. واكسن RB51 يا IRIBAواكسن اصلي مورد مصرف بر عليه بروسلوز گاوي است. امروزه در ايران واكسيناسيون گوساله هاي 4 تا 12 ماهه با دُز كامل واكسن (Full Dose IRIBA) RB51 ساخت ايران، حاوي CFU/dose109×34-10 و گوساله هاي بالاي12 ماه و گاوهاي بالغ با دُز كاهيده (Reduced Dose IRIBA) حاوي CFU/dose109× 4/3-1 صورت مي گيرد. تزريق اين واكسن ممكن است با حضور باكتري واكسن در خون (باكتريمي) همراه باشد. هدف از اين مطالعه بررسي احتمال و مدت زمان حضور باكتري بروسلا پس از واكسيناسيون با دُزهاي كامل و كاهيده در خون گاوهاي بالغي است كه سابقه واكسيناسيون عليه بروسلوز را نداشتند. در اين مطالعه از بين 500 راس گاو ماده بالغ نژاد سيمنتال- فلكويه وارداتي يك شكم زايش و با سن 15/2±2/27 ماه كه در طول عمر خود سابقه هيچ واكسيناسيون بروسلوزي را نداشتند، 50 راس به صورت تصادفي، انتخاب و سپس به دو گروه مساوي تقسيم شدند. از روز شروع مطالعه (روز صفر)، دو گروه از گاوهاي مذكور تحت تزريق واكسن IRIBA به صورت زيرجلدي قرار گرفتند. به گروه اول واكسن دُز كامل، حاوي CFU/dose109×34-10 و به گروه دوم، واكسن از نوع كاهيده، حاوي CFU/dose109× 4/3-1 تزريق شد و 32 روز بعد به هر دو گروه، واكسن دُز كامل تزريق گرديد. پس از شروع مطالعه، خون گاوها در روزهاي 3، 7، 14، 21، 28، 35، 42،49، 56 و 64 پس از واكسيناسيون اخذ شد و تمام نمونه ها با آزمون PCR جهت رديابي ژنوم باكتري بروسلا مورد ارزيابي قرار گرفتند. سپس نمونه هايي كه از نظر جنس بروسلا مثبت شدند، با استفاده از پرايمر واكسن RB51 با روش PCR آزمايش شدند. نتايج نشان داد كه ژنوم باكتري در خون، پس از واكسيناسيون قابل رديابي بود. بيشترين فراواني آن در روز 14 (گروه دُز كامل، 19 راس از 25 راس، برابر 76 درصد و گروه دُز كاهيده، 16 راس از 25 راس، برابر 7/66 درصد) و كمترين فراواني در روز 7 (گروه دُز كامل2 راس از 25 راس، برابر 8 درصد و گروه دُز كاهيده صفر راس از 25 راس، برابر صفر درصد) و روز 21 (گروه دُز كامل، 1 راس از 24 راس، برابر 2/4 درصد و گروه دُز كاهيده، 2 راس از 23
    Thesis summary

  3. بررسي چندشكلي ژن TLR4 و ارتباط آن با بيماري بروسلوز در گوسفند مهربان
    خليل رضوي 2021
    ژن گيرنده ناقوسي شكل شماره 4 (TLR4) به عنوان يكي از ژن هاي موثر در مقاومت يا حساسيت به بيماري ها شناخته شده است. در مطالعه حاضر، چندشكلي هاي اگزون شماره سه ژن TLR4 و ارتباط آنها با مقاومت يا حساسيت به بيماري بروسلوز در گوسفند مهربان با استفاده از روش چندشكلي آرايش فضايي تك رشته اي (SSCP) و توالي يابي DNA مورد ارزيابي قرار گرفت. از تعداد 326 راس ميش نژاد مهربان كه شامل ميش هاي با سابقه سقط و ميش هاي بدون سابقه سقط بودند نمونه خون در دو لوله با EDTA و بدون ماده ضد انعقاد تهيه گرديد. وجود يا عدم وجود عفونت بروسلوز با آزمايش هاي سرولوژيك پليت رزبنگال، رايت و الايزا روي همه نمونه ها بررسي گرديد و استخراج DNA بر روي 120 نمونه خون گوسفندان (37 نمونه آلوده و 83 نمونه غيرآلوده به بروسلوز) انجام شد. با واكنش زنجيره اي پليمراز (PCR) يك قطعه 256 جفت بازي از اگزون شماره سه ژن TLR4 همه نمونه ها تكثير گرديد. با بررسي نتايج روش SSCP و داده هاي توالي يابي، هفت جهش تك نوكلئوتيدي شامل g.1032G>C، g.1066T>C، g.1088A>G، g.1091T>C، g.1097C>G، g.1132C>T وg.1183G>T در پنج الگوي متفاوت SSCP شناسايي شد كه به جز جهش g.1132C>T، بقيه باعث تغيير كدون هاي اسيدآمينه مي شوند. بررسي آماري با استفاده از آزمون كاي اسكور، ارتباط معني دار بين ژنوتيپ ها و ميزان حساسيت يا مقاومت به بيماري بروسلوز را در گوسفندان مهربان نشان داد كه مهمترين آنها چندشكلي تك نوكلئوتيد g.1066T>C بود كه باعث جايگزين شدن اسيد آمينه لوسين به جاي فنيل آلانين در كدون شماره 356 زنجيره پروتئيني مي شود و همه گوسفندان با ژنوتيپ CC حساس به بروسلوز بودند. مطالعه حاضر نشان مي دهد كه ژن TLR4 مي تواند يك نشانگر ژنتيكي بالقوه براي بررسي مقاومت يا حساسيت به بيماري بروسلوز در گوسفند باشد.
  4. جستجوي عفونت سالمونلايي در اسبداري هاي شهرستان كرمانشاه در سال 1399
    مريم نوري 2021
    چكيده: باكتري سالمونلا يكي از عوامل مهم بيماري‎زاي روده‎اي در اسب است كه مي تواند جمعيت زيادي از اسب ها را با يا بدون بروز علائم باليني شاخص، آلوده كند. اين موضوع سبب شده است كه در سال هاي اخير، محققين با استفاده از روش هاي مولكولي از جمله PCR اقدام به شناسايي دقيق‎تر و سريع‎تر عامل اين بيماري در زمان مناسب نمايند. بنابراين با توجه به اهميت عفونت سالمونلايي در اسبداري ها، مطالعه حاضر با هدف جستجوي عفونت سالمونلايي در اسب داري هاي شهرستان كرمانشاه و تعيين وضعيت كلي مقاومت آنتي بيوتيكي در جدايه هاي احتمالي، انجام شد. در اين مطالعه، 75 راس اسب متعلق به تعداد 16 عدد اسب‎داري‎ در شهرستان كرمانشاه مورد بررسي قرار گرفت. بدين منظور تعداد 150 نمونه مدفوع طي دو مرحله زماني متوالي در اسفند ماه 1399 (75 نمونه مدفوع) و ارديبهشت ماه 1400 (75 نمونه مدفوع از همان اسب‎هاي مورد مطالعه) جمع‎آوري و اطلاعات مربوط به اسب هاي مورد نظر ثبت گرديد. سپس نمونه ها در كنار يخ به آزمايشگاه ميكروب شناسي دانشكده دامپزشكي دانشگاه رازي انتقال يافت. پس از كشت‏ اوليه نمونه‎ها بر روي محيط هايXLD آگار، مكانكي آگار و سالمونلا كروم آگار و انجام آزمون هاي بيوشيميايي مقدماتي، كلني‎هاي مشكوك به سالمونلا جداسازي شد و به دنبال آن، هويت اين جدايه‎ها با استفاده از آزمون PCR اختصاصي جنس سالمونلا نيز مورد ارزيابي و تاييد قرار گفت. در نهايت نتايج نشان داد كه در مجموع تعداد 4 نمونه از 75 نمونه مدفوع (33/5%) در جمعيت اسب هاي مورد مطالعه دچار عفونت سالمونلايي بودند كه به نظر مي‎رسد با توجه به شرايط نگهداري و نزديكي به مرزهاي كشور در سطح پاييني مي باشد (68/10-13/0=%95CI). شايان ذكر است كه در مرحله دوم نمونه‏گيري نيز نمونه‎هاي مدفوع مربوط به همين اسب‏ها، از نظر سالمونلا مثبت بودند. بعلاوه، نتايج كشت باكتريايي و PCR با هم كاملا تطابق داشتند و هويت هر 8 جدايه مشكوك به سالمونلا با آزمون PCR نيز تاييد شد. همچنين تجزيه و تحليل آماري نشان داد كه شيوع سالمونلوز در اسب‎هاي گروه سني زير يكسال، 2 اسب از 15 اسب (33/13%) و گروه سني 3 تا 4 ساله، 1 اسب از 8 اسب (5/12%) و گروه سني 5 تا 6 ساله، 1 اسب از 6 اسب (67/16%) بود كه البته تفاوت آماري معني‎داري مشاهده نشد (05/0> P). همچنين، تمامي موارد مثبت، مربوط به اسب‎هاي با سابقه اسهال بود ك
    Thesis summary

  5. جستجوي عفونت همزمان مايكوباكتريوم اويوم تحت‎گونه پاراتوبركلوزيس و ويروس نقص ايمني گاو در گاوداري‎هاي صنعتي شهرستان همدان
    سارا منور 2020
    بيماري يون نوعي عفونت مزمن روده اي است كه بوسيله مايكوباكتريوم اويوم تحت گونه پاراتوبركلوزيس (MAP) ايجاد مي شود. از سوي ديگر، ويروس نقص ايمني گاو (BIV) يكي از بارزترين عوامل سركوب كننده سيستم ايمني در گاو محسوب مي شود هرچند روند بيماري زايي اين ويروس تاكنون به درستي شناخته نشده است. هر دو عفونت ناشي از MAP و BIV داراي پراكندگي وسيعي در دنيا مي باشند و خسارات اقتصادي زيادي را به صنعت گاوداري وارد مي كنند. از آنجايي كه به نظر مي رسد عواملي مانند آلودگي همزمان با ساير ميكرو ارگانيسم هاي مهاجم در تقويت روند بيماري زايي عوامل پاتوژن نقش داشته باشد، مطالعه حاضر با هدف بررسي عفونت همزمان MAP و BIV در گاوداري هاي صنعتي شهرستان همدان انجام شد. بدين منظور نمونه‎هاي مدفوع و خون 157 راس گاو، جمع آوري و از نظر وجود عامل بيماري يون در مدفوع و BIV در خون بررسي شد. نمونه هاي مدفوع با استفاده از آزمون هاي ميكروسكوپي مستقيم و Nested-PCR جهت شناسايي آلودگي با MAP و نمونه هاي خون، با استفاده از آزمون هاي مختلف PCR و Nested-PCR جهت شناسايي آلودگي با BIV مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج بررسي نمونه هاي مدفوع به روش رنگ آميزي زيل- نيلسن نشان داد كه تعداد 9 راس گاو (73/5%) به باكتري عامل بيماري يون آلوده بودند، در حالي كه با استفاده از آزمون Nested-PCR تعداد 47 نمونه (94/29%) از كل نمونه ها به MAP آلوده تشخيص داده شدند. همچنين نتايج بررسي نمونه هاي خون با استفاده از آزمون هاي PCR و Nested-PCR نشان داد كه در مجموع تعداد 106 نمونه (5/67%) از كل نمونه ها به ويروس BIV آلوده بودند كه ميزان آلودگي زيادي را نشان مي دهد. همچنين تعداد 28 نمونه (83/17%) داراي عفونت همزمان MAP و BIV بودند. با اين حال ضريب همبستگي پيرسون، ارتباط آماري معني داري بين وضعيت آلودگي همزمان به MAP و BIV را نشان نداد (167/0=P).
    Thesis summary

  6. بررسي وضعيت تيلريوز گوسفندي در استان ايلام
    سهيل ياري 2020
  7. جداسازي استافيلوكوكوس اورئوس از نمونه هاي شير گاوهاي مبتلا به ورم‎پستان باليني در گاوداري هاي صنعتي شهرستان همدان در سال 1395
    آيدا الوندي 2018
    ورم‎پستان يكي از بيماري هاي مهم گاوهاي شيري است كه خسارت هاي اقتصادي فراواني را به صنعت دامداري تحميل مي كند. از آنجا كه در ميان باكتري هاي عامل ورم‎پستان، استافيلوكوكوس اورئوس، به عنوان يكي از مهم ترين و شايع ترين عوامل محسوب مي شود، مطالعه حاضر با هدف، جداسازي اين باكتري از نمونه هاي شير گاوهاي مبتلا به ورم‎پستان باليني در گاوداري هاي صنعتي شهرستان همدان انجام شد. بدين منظور، تعداد 130 نمونه شير از گاوهاي مبتلا به ورم پستان باليني طي فصول مختلف سال هاي 1395 و 1396 جمع آوري و تست ورم پستان كاليفرنيا (CMT) و شمارش سلول هاي سوماتيك (SCC) بر روي اين نمونه ها انجام شد. سپس، استافيلوكوكوس اورئوس ها با كشت نمونه هاي شير بر روي محيط آگار خون دار، جداسازي و با استفاده از آزمون ها و محيط هاي بيوشيميايي مانند رنگ آميزي گرم، تست كاتالاز، تست كواگولاز، DNase و مانيتول سالت آگار، مورد تشخيص قرار گرفتند. پس از آن هويت تمامي جدايه ها و مقاومت آنها به متي سيلين به صورت ژنوتيپي با استفاده از واكنش زنجيره اي پليمراز چندگانه (Multiplex PCR) به ترتيب تاييد و ارزيابي شد. در ادامه، مقاومت آنتي بيوتيكي جدايه ها به صورت فنوتيپي با روش انتشار ديسك نيز مورد بررسي قرار گرفت. نتايج مطالعه حاضر نشان داد كه 70 نمونه شير (84/53%)، نمونه-هاي داراي امتياز بالا در تست CMT و 52 نمونه (40%)، نمونه هاي داراي امتياز بالا در شمارش سلول هاي سوماتيك بودند. ميزان هم بستگي بين نتايج دو آزمون CMT و SCC با استفاده از ضريب همبستگي اسپيرمن، 64/0 تعيين گرديد. همچنين از تعداد 130 نمونه شير اخذ شده، 33 نمونه (39/25%) به باكتري استافيلوكوكوس اورئوس آلوده بودند. نتايج آزمون حساسيت آنتي-بيوتيكي اين جدايه ها نشان داد كه بيشترين مقاومت (42/42%)، نسبت به آنتي بيوتيك پني سيلين وجود داشت. در حالي كه آنتي بيوتيك هاي ونكومايسين و اگزاسيلين، موثرترين آنتي بيوتيك ها بر عليه جدايه ها بودند و تمامي جدايه ها (100%)، نسبت به اين دو آنتي بيوتيك حساس بودند. با اين وجود، نتايج آزمون PCR Multiplex نشان داد كه 5 عدد (15/15%) از جدايه هاي استافيلوكوكوس اورئوس، واجد ژن mecA بودند و به عنوان استافيلوكوكوس اورئوس هاي مقاوم به متي سيلين (MRSA) شناسايي شدند. نتايج اين مطالعه حاكي از شيوع بالاي باكتري استافيلوكوكوس اورئوس به عنوان عامل مسبب
    Thesis summary

  8. بررسي وضعيت عفونت مادرزادي نئوسپورايي در جنين گاوهاي آبستن كشتار شده در كشتار گاه كرمانشاه
    محمدرضا غلامي 2018
  9. بررسي وضعيت الودگي آناپلاسموز گاوي دراستان گيلان(شهرستان تالش)با روشهاي ريخت شناسي ومولكولي
    صادق صالحي گيلانده 2016
    آناپلاسموز يكي از بيماريهاي مهم تك ياخته اي خوني منتقله از راه كنه مي باشد كه در نشخوار كنندگان اهلي در اغلب نواحي جهان شايع است و عامل آناپلاسموزيس گاوي، در ايران آناپلاسما مارژيناله مي باشد . اين مطالعه در طي فصل فعاليت كنه ها از تيرماه تا آبان ماه 1393 در استان گيلان (شهرستان تالش) انجام شد. هدف از اين مطالعه تعيين ميزان آلودگي آناپلاسموزيس گاوي با استفاده از دو روش ميكروسكوپي و بيولوژي مولكولي بود. 150 نمونه خون از وريد وداج گاوها به صورت تصادفي جمع آوري گرديد. پس از تهيه گسترش خون از هر نمونه، ميزان 5/2 ميلي ليتر خون حيوان به 3 ميلي ليتر اتانول70درجه اضافه شد و نمونه ها جهت بررسي هاي بعدي، در زنجيره سرما به آزمايشگاه انگل شناسي دانشكده پيرادامپزشكي دانشگاه بوعلي سينا همدان منتقل گرديد. گسترشهاي خوني در متانول، فيكس شده و به منظور تعيين حضور انگل تك ياخته اي، با گيمسا رنگ آميزي شدند سپس به منظور تأييد گونه هاي آناپلاسما در نمونه خونهاي جمع آوري شده از تكنيك هاي PCR و Nested-PCR استفاده گرديد. براساس مشاهدات ميكروسكوپي بر روي 150 گسترش خون، (66/66%)100 مورد آلوده به آناپلاسما تشخيص داده شد. سپس از تعداد 150 نمونه خون، با روش PCR، (66/40%)61 مورد آلوده به آناپلاسما و با روش Nested-PCR(33/35%)53 مورد آلوده به آناپلاسما بوويس، (12%) 18موردآلوده به آناپلاسما سنتراله، (66/24%) 37مورد آلوده به آناپلاسما فاگوسيتوفيليوم و (33/9%)14مورد آلوده به آناپلاسما مارژيناله گزارش شد. نتايج آناليزهاي آماري نشان داد كه، حساسيت و ويژگي روش ميكروسكوپي در مقايسه با روش مولكولي در تشخيص آلودگي آناپلاسما به ترتيب % و % مي باشد . ميتوان نتيجه گرفت كه در روش ميكروسكوپي، پلي مورفيسم در مورد آناپلاسما وجود دارد و از سوي ديگر ارگانيسم هاي آناپلاسمايي فاقد ويژگي هاي ريخت شناسي متمايز كننده هستند كه سبب اشتباه در تشخيص تفريقي آناپلاسما از تكياخته هاي ديگر مانند اشكال بابزيايي در روش رنگ آميزي گيمسا مي گردد كه اين مشكل، با انجام PCR برطرف مي شود. علاوه برهمه موارد گفته شده، تشخيص آلودگي آناپلاسمايي با در نظر گرفتن ميزبان و از طريق شناسايي گنجيدگي هايي كه به طور حاشيه اي يا جنب مركزي در گلبول هاي قرمز قرار گرفته اند انجام مي شود
    Thesis summary

  10. بيان ژهاي پيش التهابي در بافتهاي آلوده به نئوسپورا در موش C57
    محمد دارايي 2016
    نئوسپورا كانينوم(Neospora caninum) يك انگل دو ميزبانه متعلق به خانواده ساركوسيستيده و شاخه اپي كمپلكسا مي باشد. در حال حاضر سگ و گرگ به عنوان ميزبان نهايي و نشخوار كنندگاني مانند گاو به عنوان ميزبان واسط اين انگل شناخته شده اند. اين انگل در چرخه ي زندگي خود داراي سه مرحله به نام هاي تاكي زوئيت، برادي زوئيت و اووسيست مي باشد (1). مطالعات نشان مي دهد كه انگل نئوسپورا كانينوم با ايجاد ضايعاتي در مغز و قلب به عنوان يك عامل اوليه در سقط جنين گاو محسوب مي گردد. علايم باليني تك ياخته نئوسپورا ارتباط شديد به بافت اپيتليوم جفتي جنين و رگهاي خوني جفت جنين دارد و با ايجاد واسكوليت جنين و التهاب و خرابي كوريوالانتوئيس، و نكروز گسترده در پلاسنتوم باعث مرگ جنين مي شود (2). نئوسپوروزيس در موش عفونت زاست، در موش هاي آزمايشگاهي به دنبال عفونت مادرزادي ضايعات پاتولوژي مشابه گلومرولونفريت ناشي از ساير عوامل بيماريزا در كليه مشاهده شده است. علائم كلينيكي نئوسپوروزيس در موش به نوع سويه تك ياخته و مقدار دوز نئوسپورا ارتباط دارد(3). در موشهاي اصلاح نشده علائم حاد بيماري مشاهده نمي گردد و نئوسپورا در مغز آنها به كيست تبديل مي شود. موش هاي C57 در مقايسه با موش هاي اصلاح نشده حساسيت بيشتري نسبت به نئوسپورا دارند. نئوسپوروزيس مزمن در مغز و طناب نخاعي ديده مي شود. با توجه به طبيعت داخل سلولي انگل و درگيري سيستم ايمني سلولي، پاسخهاي ايمني حاصل نقش مهمي جهت محافظت در برابر انگل دارند با توجه به اين نكات و عدم وجود داروي مناسب عليه اين بيماري، روشهاي كنترل عفونت نئوسپورا كانينوم به سوي توليد واكسن هاي موثر پيش رفته است. چگونگي ايجاد پاسخ هاي ايمني و نوع پاسخ ايمني ايجاد شده بر عليه انگل و همچنين تعامل انگل با ميزبان از جهت ايمنيت ميزبان هنوز ناشناخته است، لذا طراحي آزمايشاتي كه بتواند به سوالات فوق پاسخ بدهند ضروري است. در اين تحقيق واكنش هاي التهابي ميزبان بر عليه انگل نئوسپورا و ژنهايي كه پاسخ هاي التهابي را بوجود مي آورند مورد بررسي قرار گرفته تا ژنهاي بيان شده در عفونتهاي نئوسپورا مورد شناسايي قرار گيرند.
    Thesis summary

  11. امكان تشخيص انتقال عمودي نئوسپورا ازطريق بررسي جفت، آغوز و نمونه هاي خوني
    2016
    هدف از اين مطالعه بررسي امكان استفاده از نمونه هاي مختلف جهت تشخيص هر چه دقيقتر احتمال انتقال عمودي نئوسپورا از مادران آلوده به گوساله نوزادش و از راه آغوز به ديگر گوساله ها بود. از 48 گاو تازه زايمان كرده نمونه هاي خون، جفت و آغوز و از گوساله هاي تازه متولد شده به ظاهر سالم آنها قبل از خوردن آغوز، نمونه خون اخذ شد. نمونه ها با تكنيك هاي, PCR nested-PCR مورد آزمايش قرار گرفتند.درتحقيق حاضر 12 راس از گوساله ها (25%)مثبت بودند. بر اساس 21 راس مادر كه حداقل در يكي از سه نمونه خون، جفت يا آغوز آنها ژنوم انگل وجود داشت، شيوع انتقال جفتي 12 مورد از 21 مورد (4/57%) محاسبه شد. خطر نسبي (relative risk) انتقال عمودي بر اساس هريك از نمونه هاي مادري خون، جفت، آغوز به ترتيب 79/16، 73/6 و 52/34 بدست آمد كه بر اين اساس به نظر مي رسد مادراني كه آغوزشان آلودگي را نشان مي دهد بيشتر احتمال دارد كه گوساله هايشان نيز به صورت داخل رحمي آلوده شده باشد. اين نشانه اهميت آغوز در تشخيص آلودگي و نقش احتمالي آغوز در انتقال جرم را مي رساند.
    Thesis summary

  12. بررسي مطالعه انتقال عمودي نئوسپورا با استفاده از دو روش الايزا و PCR در گوساله هاي به ظاهر سالم در گاوداري هاي صنعتي
    2015
    نئوسپورا كانينوم يك تك ياخته اجباري داخل سلولي از شاخه آپي كمپلكسا كه باعث ايجاد سقط جنين در گاوها و فلجي عصبي عضلاني در اندام هاي خلفي سگ ها مي شود كه براي اولين بار در سال 1984 از سگ هايي در نروژ گزارش گرديد. هدف از اين مطالعه بررسي وضعيت نئوسپوروزيس در گاوها و گوساله هاي به ظاهر سالم در استان قزوين با استفاده از روش الايزا و PCR بود. 98 نمونه خوني از گاوها و گوساله ها از گاوداري هاي استان قزوين جمع آوري شد. نمونه هاي سرمي گاوها و گوساله ها با روش الايزاي غير مستقيم براي يافتن آنتي بادي ضد نئوسپورا كانينوم و با استفاده از آنتي ژن نئوسپورا و نيز روشPCR وNESTED PCR براي يافتنDNA نئوسپورا كانينوم در نمونه هاي خوني مورد ارزيابي قرار گرفتند. نتايج نشان داد كه از 49 نمونه گاوي 14 نمونه(57/28) و از 49 نمونه گوساله 6 نمونه(24/12) داراي آلودگي با نئوسپورا كانينوم بودند كه بدين صورت انتقال عمودي نئوسپورا در گوساله هاي به ظاهر سالم 84/42 درصد محاسبه گرديد.
    Thesis summary

  13. شناسايي ژن توكسين شوك توكسيك در استافيلوكوكوس اورئوس هاي جداشده از نمونه هاي شير مشكوك به ورم پستان در گاوداري هاي صنعتي همدان
    2015
    طيف وسيعي از اجرام بيماري زا مي توانند منجر به التهاب غدد پستاني شوند. ورم پستان به عنوان پر هزينه ترين بيماري گاو شيري در سرتاسر جهان مطرح مي باشد. استافيلوكوكوس اورئوس شايع ترين و از نظر اقتصادي مهم ترين عامل ايجاد عفونت هاي داخل پستاني در گاوهاي شيري مي باشد. لذا اين ميكروارگانيسم مي تواند از طريق پستان مبتلا به ورم پستان باليني و يا تحت باليني، شير را آلوده كرده و به راحتي در داخل شير و فرآورده هاي آن رشد و تكثير نموده و با توليد توكسين هاي بيماريزا منجر به بروز بيماري هاي مختلف شود. اين تحقيق با هدف شناسايي و جداسازي استافيلوكوكوس اورئوس هاي واجد ژن توكسين شوك توكسيك از نمونه شيرهاي مشكوك به ورم پستان از گاوداري هاي صنعتي همدان صورت پذيرفت. جدايه هاي استافيلوكوكوس اورئوس بر اساس خصوصيات كشت و تست هاي بيوشيميايي شامل رنگ آميزي گرم، تست كاتالاز، بررسي الگوي هموليز، تست كواگولاز، كشت روي محيط هاي بردپاركر آگار، مانيتول سالت آگار و DNase آگار جداسازي شد و سپس با استفاده از آزمون زنجيره اي پليمراز ( PCR) حضور ژن هاي femA و tst مورد بررسي قرار گرفت. بر اساس نتايج بدست آمده از تعداد 415 نمونه شير اخذ شده از 7 گاوداري شيري طي دو بار نمونه گيري، بر پايه آزمون هاي مرسوم ميكروبي و بررسي حضور ژن femA، مجموعا 76 جدايه استافيلوكوكوس اورئوس مورد شناسايي و تأييد قرار گرفت. همچنين نتايج بررسي ژن tst در جدايه هاي مورد ارزيابي حاكي از وجود تنها يك جدايه واجد اين ژن بود. نتايج حاصل از اين مطالعه تأييد مي كند كه رشد استافيلوكوكوس اورئوس در شير سبب به مخاطره افتادن بهداشت عمومي مي گردد. بدين صورت كه وجود توكسين هاي استافيلوكوكي در شير خام كه حتي با حرارت پاستوريزاسيون از بين نمي روند و گردش خطرناك اين سويه ها در زنجيره غذايي و متعاقباً در جامعه خطر ايجاد بيماري براي ميزبان و مصرف كنندگان را بيشتر مي كند. به منظور كاهش آلودگي استافيلوكوكي در شير، درمان و كنترل ورم پستان باليني و تحت باليني در دامداري ها توصيه مي شود. همچنين رعايت بهداشت در طول توليد، حمل و نقل و ذخيره سازي شير ضروري به نظر مي رسد.
    Thesis summary

  14. اثرويتامين Eوسلنيوم تزريقي بر جذب ايمونوگلوبولين هاي آغوز، برخي متابوليت هاي خوني، عملكرد و شاخص هاي رشد گوساله ها
    حليمه ساساني 2014
    اين مطالعه به منظور بررسي اثر ويتامينE و سلنيوم تزريقي بر جذب ايمونوگلوبولين هاي آغوز، برخي متابوليت هاي خوني، عملكرد و شاخص هاي رشد گوساله ها انجام شد. در اين پژوهش تعداد 15 رأس گوساله ماده با ميانگين وزن تولد 8/6± 55/39 كيلوگرم به طور تصادفي در سه گروه قرار گرفتند. تيمار 1 (شاهد) : تزريق 14/0 ميلي ليتر نرمال سالين به ازاي هر كيلو گرم وزن بدن قبل از خوردن آغوز، تيمار 2 و 3 به ترتيب تزريق 07/0 و 14/0 ميلي ليتر سلنوفرول (هر ميلي ليتر حاوي 5/0 ميلي گرم سلنيوم به شكل سديم سلنيت و 50 ميلي گرم ويتامين E) به ازاي هر كيلو گرم وزن بدن بعد از تولد و قبل از خوردن آغوز. نمونه گيري خون بلافاصله بعد از تولد و در روزهاي0، 3، 14 و 28 از وريد وداج صورت گرفت. غلظت ايمونوگلوبولين G (IgG) سرم خون با روش الايزا اندازه گيري شد. وزن و شاخص هاي اسكلتي رشد در زمان تولد و هر هفته تا سن 4 هفتگي اندازه گيري شد. ضريب رواني مدفوع به صورت روزانه بررسي شد. ميانگين ميزان، گلبول هاي سفيد و قرمز، هماتوكريت (PCV) ، (MCV)، (MCH)، هموگلوبين، آنزيم آسپارتات آمينوترانسفراز(AST)، توتال پروتئين، روزهاي درماني، شاخص هاي اسكلتي رشد و افزايش وزن هفتگي بين تيمارها تفاوت معني داري نداشت (05/0P). نتايج حاصل از شمارش افتراقي گلبول هاي سفيد در تحقيق نشان داد درصد ائوزينوفيل ها در 28 روزگي به طور معني داري در گروه شاهد نسبت به تيمار 2 و 3 پايين تر بود (0.05>P). براساس نتايج بدست آمده از اين تحقيق مي توان اظهار داشت كه تزريق E سلنيوم در روز تولد گوساله ها تأثير معني داري بر جذب IgG آغوز نداشت اما مانع جذب آن نيز نشد.
    Thesis summary

  15. شناسايي ژن مقاومت به متي سيلين و پروفايل مقاومت آنتي بيوتيكي استافيلوكوكوس اورئوس هاي جدا شده از نمونه هاي شير مشكوك به ورم پستان در گاوداري هاي صنعتي همدان
    2014
    ورم پستان، به بروز پاسخ دفاعي پستان اطلاق مي شود كه معمولاَ ناشي از عفونت هاي باكتريايي مي باشد. اين بيماري به عنوان پر هزينه ترين بيماري گاو شيري در سرتاسر جهان مطرح مي باشد. هنوز يك واكسن موثر عليه ورم پستان گاو در دسترس نيست. بررسي ها نشان مي دهد كه بيش از 25 درصد كل زيان هاي اقتصادي ناشي از بيماري ها مي تواند مستقيماً در ارتباط با ورم پستان باشد. استافيلوكوكوس اورئوس شايع ترين و از نظر اقتصادي مهم ترين عامل ايجاد عفونت هاي داخل پستاني در دام هاي شيري مي باشد. عامل حدود 40-30 درصد از موارد ورم پستاني گزارش شده استافيلوكوكوس اورئوس مي باشد. لذا اين ميكروارگانيسم مي تواند از طريق پستان مبتلا به ورم پستان باليني و يا تحت باليني استافيلوكوكي و يا از طريق محيط ، شير را آلوده كرده و به راحتي در داخل شير و فرآورده هاي آن رشد و تكثير نموده و منجر به توليد آنترو توكسين هاي بيماريزا شود. هدف از اين مطالعه شناسايي ژن مقاومت به متي سيلين و پروفايل مقاومت آنتي بيوتيكي استافيلوكوكوس اورئوس هاي جدا شده از نمونه هاي شير مشكوك به ورم پستان در گاوداري هاي صنعتي همدان با روش PCR مي باشد. در اين مطالعه از 415 نمونه شير گرفته شده تعداد 76 (31/18%) جدايه استافيلوكوكوس اورئوس با انجام رنگ آميزي گرم، تست كاتالاز، بررسي الگوي هموليز، كشت روي محيط هاي مانيتول سالت آگار، بردپاركر، DNase و انجام تست هاي مولكولي جدا و تأييد شد. تمام نمونه هاي استافيلوكوكوس اورئوس تأييد شده با روش هاي آزمايشگاهي و مولكولي با روش انتشار ديسك از بابت مقاومت يا حساسيت به 11 نوع آنتي بيوتيك مختلف مورد بررسي قرار گرفتند. مقاومت به اگزاسيلين در 12 نمونه (78/15%) تشخيص داده شد. بيشترين مقاومت آنتي بيوتيكي به پني سيلين (100%) و كمترين مقاومت به كلرامفنيكل (31/1%) مشاهده گرديد. هيچ يك از جدايه ها نسبت به سيپروفلوكساسين و جنتامايسين مقاومتي نشان نداند. از مجموع 76 نمونه مورد بررسي تعداد 50 (78/65%) نمونه داراي ژن mecA بودند. نتايج اين مطالعه نشان دهنده وجود شيوع قابل توجه مقاومت به آنتي بيوتيك متي سيلين در بين استافيلوكوكوس اورئوس هاي جدا شده از نمونه هاي مشكوك به ورم پستان بود. بررسي الگوي مقاومت آنتي بيوتيكي در جدايه هاي مورد مطالعه حاكي از تفاوت مقاومت به ساير آنتي بيوتيك ها، در جدايه هاي مقاوم به متي سيلين مي باشد.
    Thesis summary