Faculty - دانشکده کشاورزی
Professor
Update: 2024-11-21
Mohsen Jalali
Faculty of Agriculture / Department of Soil Science
P.H.D dissertations
-
اثر لجن فاضلاب بر فراهمي جذب عناصر توسط گياه و تأثير افزودن اصلاح كننده هاي آلي و غير آلي بر غير متحرك شدن و آبشويي عناصر از خاك هاي تيمار شده با لجن فاضلاب
سمانه طاهروند 2022توليد بايوچار از طريق فرآيند پيروليز (تجزيه حرارتي در شرايط غير هوازي يا در حضور جزيي اكسيژن) از جمله مناسب-ترين اقدامات براي تيمار لجن فاضلاب قبل از كاربرد آن در زمين هاي زراعي، باغي و گلخانه اي مي باشد. اين فرآيند، به دليل داشتن شرايط دمايي خاص باعث از بين رفتن پاتوژن ها، تجزيه مواد آلي و نيز بي تحركي عناصر سنگين در بايوچار مي شود. در بخش اول مطالعه، كشت گلخانه اي گياه گوجه گيلاسي (Lycopersicon esculentum L.) در دو خاك غير آلوده و آلوده به عناصر سنگين كه با استفاده از مقادير مختلف (0، 2 ، 5 و 10 درصد وزني) لجن فاضلاب و بايوچار اصلاح شده بودند، انجام شد. در بين تيمارهاي غير آلوده، خاك هاي اصلاح شده با 5 و 10 درصد بايوچار، مقدار محصول ميوه را نسبت به خاك هاي اصلاح شده با لجن فاضلاب به طور معني داري افزايش دادند، در حالي كه مقدار مس و روي در محصول ميوه كاهش يافت. مقدار بالاي عناصر سنگين در خاك هاي آلوده باعث كاهش رشد گياه شد و در تيمارهاي داراي لجن فاضلاب منجر به توقف رشد گياه شد. نكته جالب اين مي باشد كه خاك اصلاح شده با 10 درصد بايوچار، تنها تيماري بود كه در بين خاك هاي آلوده، توليد ميوه داشت. در تيمارهاي غير آلوده، مقادير شاخص خطر سلامتي مربوط به عناصر سنگين در اثر مصرف گوجه گيلاسي كم تر از يك بود كه نشان دهنده عدم وجود خطر براي سلامتي انسان است. مقدار عناصر سنگين قابل عصاره گيري با DTPA در خاك هاي اصلاح شده با بايوچار كم تر از خاك هاي اصلاح شده با لجن فاضلاب بود. همچنين نتايج عصاره گيري متوالي حاكي از اين بود كه كاربرد بايوچار در خاك باعث پيوستن عناصر سنگين به اجزاي پايدارتر (جزء پيوندي با مواد آلي و جزء پيوندي با اكسيدهاي آهن-منگنز) شد. در بخش دوم مطالعه، تأثير كاربرد لجن فاضلاب و بايوچار بر ظرفيت بافري خاك و رفتار عناصر سنگين در آن در دامنه وسيعي از پي اچ (پي اچ 12-2) مورد بررسي قرار گرفت. افزودن لجن فاضلاب و بايوچار به خاك، باعث افزايش ظرفيت بافري اسيدي آن نسبت به خاك شاهد شد. همچنين نتايج نشان داد كه ظرفيت بافري تيمارها همبستگي قوي با خصوصيات آن ها از جمله كربنات كلسيم، ظرفيت تبادل كاتيوني (در دامنه پي اچ 12-7)، آهن و آلومينيوم قابل عصاره گيري با آمونيوم اگزالات و آهن قابل عصاره گيري با دي تيونات-سيترات-بي كربنات (در دامنه پي اچ 7-2) داشت. الگوي رهاسازي مس (د
Thesis summary
-
اثر لجن فاضلاب بر فراهمي جذب فسفر توسط گياه و تاثير افزودن ذرات نانو و كاني هاي رسي بر جذب، رهاسازي و آبشويي فسفر از خاك-هاي تيمار شده با لجن فاضلاب
مهدي جلالي 2021فسفر به عنوان يك عنصر ضروري براي گياه در نظر گرفته مي شود. اين عنصر وظايف بسيار مهمي را در گياه دارا مي باشد. مقدار فسفر فراهم در خاك هميشه كمتر از كل مقدار فسفر در خاك است و در نتيجه كمبود فسفر به صورت معمول در گياهان مشاهده مي شود. افزودن كردن كودهاي شيميايي، بقاياي آلي و غيرآلي به خاك مي تواند راهكاري براي حل اين كمبود باشد. بايد به اين نكته توجه داشت كه در بسياري از مواقع مقدار فسفر اضافه شده از حد نياز گياه بالاتر بوده، و در نتيجه منجر به آبشويي فسفر و در نهايت افزايش رشد جلبك ها و كاهش كيفيت آب مي شود. با توجه به موارد گفته شده هدف از انجام اين مطالعه بررسي تاثير افزودن كودهاي مختلف فسفر بر فراهمي فسفر در خاك، تاثير آن بر رشد گياه، و همچنين تاثير آن بر آبشويي فسفر از خاك مي باشد. به منظور دستيابي به اهداف بالا، در فصل اول، كودهايي شامل 9 لجن فاضلاب از شهرهاي مختلف ايران (اراك، اصفهان، كرمانشاه، رشت، سنندج، ساوه، شيراز، تاكستان، و تهران)، 2 نمونه بايوچار (بايوچار پوست گردو و بادام)، كود دامي، كود مرغي، بقاياي گندم، دي آمونيوم فسفات، و سوپرفسفات تريپل مورد استفاده قرار گرفت. هر يك از اين كودها به مقدار 100 ميلي گرم بر كيلوگرم فسفر كل به يك نمونه خاك اضافه، و انكوباسيون گرديد. در طول دوره انكوباسيون در زمان هاي 2، 9، 16، 23، 37، 58، 86، 121، و 163 روز نمونه برداري صورت پذيرفت و توسط سه عصاره گير آب مقطر، السن، و مهليچ-3 عصاره گيري شد. به طور كلي نتايج نشان داد كه، افزودن منابع مختلفي از كودهاي فسفري به خاك، قابليت عصاره گيري فسفر را افزايش مي دهد. فراهمي فسفر خاك، با اينكه مقدار فسفر كل برابري از طريق تيمارهاي مختلف به خاك اضافه شده است، با يكديگر متفاوت است، و افزودن آن ها به خاك نيازمند مديريت هاي جداگانه اي مي باشد. مدل هاي خطي و اسپليت لاين، بيشترين غلظت فسفر را در آب زهكشي تيمارهاي سوپرفسفات تريپل، دي آمونيوم فسفات، و لجن فاضلاب هاي كرمانشاه و تهران پيش بيني كردند. زمان انكوباسيون 16 روز مي تواند زمان انكوباسيون مناسبي براي بررسي فراهمي فسفر از نظر كشاورزي و زيست محيطي باشد. در فصل دوم، تعداد 5 لجن فاضلاب، شامل لجن فاضلاب رشت، سنندج، ساوه، و تهران مورد استفاده قرار گرفت. از هريك از لجن فاضلاب ها به مقدار 100 ميلي گرم بر كيلوگرم فسفر كل به 1 كيلوگرم خاك اضافه
Thesis summary
-
بررسي تاثيرات بايوچار و نانوذرات اصلاح شده با بايوچار بر آبشويي، رهاسازي ،جزءبندي و جذب فسفر و برخي عناصر سنگين در خاك قبل و بعد از كشت گياه در گلخانه
نرگس همتي متين 2019بايوچار نقش مهمي در بهبود كيفيت خاك، اصلاح خاك هاي آلوده و افزايش محصول گياهي دارد. عنصر ضروري فسفر در بايوچار وجود دارد و مي تواند با رهاسازي براي گياهان قابل دسترس باشد و رشد گياه را افزايش دهد. همچنين، بايوچار معمولاً توانايي جذب بالايي به سبب سطح ويژه، بار سطحي منفي و چگالي بار بالا براي فلزات سنگين دارد. نانو ذرات با سطح ويژه بالا به عنوان اصلاح كننده هايي براي بهبود خاك هاي آلوده مورد استفاده قرار مي گيرند. اهداف اين مطالعه در پنج بخش مورد بررسي قرار گرفت. در بخش اول، تأثير بايوچارهاي پوست گردو (دماي پيروليز 400 درجه سانتي گراد) و بادام (دماي پيروليز 500 درجه سانتي گراد) (0، 5/2، 5 و 10 درصد) بر جذب، دفع، رهاسازي، جزء بندي و قابليت دسترسي فسفر در دو خاك با بافت متفاوت (لوم رسي و لوم شني) مطالعه شد. با افزايش مقادير بايوچار مصرفي جذب فسفر توسط خاك ها به سبب افزايش سطح ويژه، تخلخل و مكان هاي فعال جذبي كه به دليل تركيبات آروماتيك و آليفاتيك در بايوچارها ايجاد مي شوند، افزايش يافت. عصاره گيري متوالي فسفر نشان داد كه افزايش بايوچار باعث افزايش قابل توجه در فسفر پيوند شده با كربنات و باقي-مانده و نيز افزايش اندك در فسفر تبادلي و پيوند شده با اكسيدهاي آهن و آلومينيم شد. داده هاي سينتيكي به خوبي توسط معادلات الوويچ، شبه مرتبه دوم و پخشيدگي برازش شدند. تأثير قابل توجه بايوچار گردو بر جذب و دفع فسفر در هر دو خاك مشاهده شد كه اين امر به دليل ويژگي هاي بايوچار و اكسيدهاي آهن و آلومينيوم خاك مي باشد. نتايج نشان داد كه بايوچار باعث نگه داري فسفر و رهاسازي آهسته آن به محلول مي شود و به اين ترتيب براي گياه قابل دسترس مي شود. همچنين، بايوچارها هدر روي فسفر از طريق آبشويي را كاهش مي دهند. در بخش دوم، تأثير هر دو بايوچار با مقادير مختلف (0، 5/2، 5 و 10 درصد) بر رشد سبزيجات تربچه (Raphanus sativus L.) و شاهي (Lepidium sativum) در خاك هاي غير آلوده تحت آبياري با آب مقطر و محلول غذايي بررسي شد. نتايج نشان دادد كه با افزايش مقدار بايوچار مقدار كلسيم، منيزيم، پتاسيم و فسفر در گياه افزايش و مقدار فلزات سنگين (كادميم، كروم، مس، نيكل و روي) كاهش يافت. اين مسئله مي تواند به دليل افزايش مقدار محلول و قابل دسترس كلسيم، منيزيم، پتاسيم و فسفر و كاهش در فلزات سنگين قابل عصاره گيري با DTPA در
Thesis summary
-
تعيين غلظت زمينه فلزات سنگين و تاثير ذرات نانو بر جزءبندي و آبشويي فلزات سنگين در خاك هاي اصلاح شده با مواد آلي در تاكستان هاي همدان
محسن بيگي 2018 -
تاثير افزودن كاني هاي رسي و ذرات نانو بر جذب، رهاسازي، بخش بندي و آبشويي عناصر در خاك هاي تيمار شده با لجن فاضلابهاي مختلف
مرتضي فيضي 2018چكيده: افزايش روزافزون جمعيت جهان همراه با افزايش شهرنشيني منجر به روند بالاي توليد لجن فاضلاب همراه با مشكلات مربوط به استراتژي هاي دفع آن مي شود. علاوه بر اثرات مثبت كاربرد لجن فاضلاب در خاك هاي كشاورزي، ممكن است اثرات مضر روي وسزگس هاي خاك، كيفيت و توليد محصولات و آب هاي زيرزميني داشته باشد. استفاده از لجن فاضلاب با كيفيت پايين در كشاورزي در چندين كشور در حال توسعه، مانند ايران، اجتناب ناپذير است. اطلاعات جامعي در مورد ويژگي هاي لجن فاضلاب در ايران وجود ندارد و به دليل توليد زياد لجن فاضلاب و كاربرد آن در زمين هاي كشاو.رزي در ايران ، بررسي خصوصيات شيميايي لجن فاضلاب توليد شده در مناطق شهري و پرجمعيت مورد مفيد مي باشد. در اين تحقيق بررسي خواص شيميايي نمونه هاي مختلف لجن فاضلاب و آزادسازي فلزات از اين نمونه ها تجت تاثير پي اچ، بخش بندي، رهاسازي سينتيكي، همدماي جذب و آبشويي فلزات در خاك تيكار شده شده با لجن فاضلاب در حضور جاذب هاي مختلف (كاني ها و ذرات نانو) انجام شد. اين مطالعه در مورد كيفيت لجن فاضلاب كه در حال حاضر در نقاط مختلف ايران توليد مي شود، اطلاعاتي را ارائه مي دهد و مي تواند به كشاورزان و سياست گذاران در استفاده مطلوب و مطمئن از لجن فاضلاب در كشاورزي ايران كمك كند. در اين مطالعه ابتدا 10 نمونه مختلف لجن فاضلاب توليد شده از تصفيه خانه فاضلاب شهرهاي اراك، اصفهان، كرمانشاه، رشت، سنندج ساوه، شيراز، تاكستان، تهران و تويسركان را جمع آوري كرديم و ويژگي هاي شيميايي آن ها و گونه بندي عناصر در اين نمونه ها مطالعه شد. غلظت نسبتاً بالاي عناصر غذايي و گروه هاي عاملي فعال نشان داد كه كاربرد لجن فاضلاب در كشاورزي مي تواند تأثيرات مثبتي را به دنبال داشته باشد، در حالي كه غلظت فلزات سنگين وابسته به محل توليد لجن فاضلاب بود به طوري كه نمونه لجن فاضلاب اراك بيشترين مقدار فلزات سنگين را نشان داد. نتايج گونه بندي نشان داد كه پي اچ فاكتور اصلي در كنترل گونه بندي فلزات بود و فلزات مس و سرب بيشترين تمايل را به پيوند با ماده آلي داشتند در حالي كه روي و منگنز عمدتاً به صورت يون آزاد يا گونه هاي غير آلي در محلول وجود داشتند. همچنين نتايج نشان داد كه نمونه هاي لجن فاضلاب توليد شده در نقاط مختلف ايران داراي ويژگي شيميايي و تركيب عنصري متفاوتي بودند و همچنين آناليز گونه بندي مي تواند
Thesis summary
-
اندازه گيري و پيشگويي تاثير لجن فاضلاب، اسيد هاي آلي، كاني هاي رسي و ذرات نانو بر جذب، رهاسازي و آبشويي آمونيوم از برخي خاكهاي آهكي
فرهاد مظلومي 2018نيتروژن يكي از عناصر غذايي و عامل كليدي در دستيابي به عملكرد مطلوب در محصولات زراعي مي باشد. آمونيوم و نيترات اشكال بسيار مهم نيتروژن در خاك هستند، زيرا گياهان غالبا نيتروژن را به اين دو شكل جذب مي كنند. تاكنون مطالعات اندكي در مورد جذب، آبشويي و رهاسازي شكل آمونيومي نيتروژن در خاك ها انجام شده است. با توجه به اهميتي كه اين شكل در چرخه نيتروژن دارد، لذا اين مطالعه به منظور 1- اندازه گيري و شبيه سازي (توسط نرم افزار PHREEQC) جذب آمونيوم توسط كاني هاي رسي و نانو ذرات در حضور كاتيون ها، آنيون ها و اسيد هاي آلي 2- اندازه گيري و شبيه سازي (توسط نرم افزارHYDRUS-1D )آبشويي آمونيوم در ستون هاي خاك سبك بافت اصلاح شده توسط سطوح 2، 4 و 8 درصد كاني هاي رسي و نانو ذرات 3- اندازه گيري و شبيه سازي (توسط نرم افزارPHREEQC ) آبشويي آمونيوم و كاتيون هاي بازي در خاكهاي تيمار شده توسط سطوح 1، 3 و 5 درصد لجن فاضلاب و كود مرغي در شرايط غير اشباع 4- بررسي تغييرات غلظت آمونيوم، نيترات و نيتروژن معدني در خاك تيمار شده توسط كود هاي آلي و شيميايي در حضور كاني هاي رسي و نانو ذرات انجام گرديد. آزمايش هاي جذب سطحي نشان داد جذب آمونيوم توسط زئوليت، ورمي كوليت و نانورس در پي اچ 2 به ترتيب 83، 5 و 46 درصد بود و حداكثر جذب سطحي اين جاذب ها به ترتيب در پي اچ 9-5، 7-4 و 10-4 مشاهده گرديد. زمان بهينه براي جذب آمونيوم توسط زئوليت، نانورس و ورمي كوليت به ترتيب 30، 720 و 240 دقيقه بود و بهترين مدل سينتيكي براي هر سه جاذب مدل شبه مرتبه دوم بود. رقابت پذيري كاتيون ها با آمونيوم براي اشغال مكان هاي تبادلي براي زئوليت از ترتيب منيزيم < كلسيم < سديم < پتاسيم، براي نانورس از ترتيب سديم < پتاسيم ≥ كلسيم < منيزيم و براي ورمي كوليت از ترتيب پتاسيم < سديم < كلسيم << منيزيم پيروي مي كرد. ظرفيت جذب آمونيوم توسط زئوليت و ورمي كوليت به ترتيب بيشترين و كمترين مقدار بود. معادله لانگ موير بهتر از ساير معادلات برازش داده شده، داده هاي جذب سطحي آمونيوم توسط زئوليت، نانورس و ورمي كوليت را توصيف كرد. مقادير حداكثر ظرفيت جذب سطحي آمونيوم براي زئوليت در حضور آنيون هاي سولفات، فسفات و كلر به ترتيب 08/10، 13/9 و 51/8 ميلي گرم بر گرم بود، در حالي كه اين مقادير براي نانورس و ورمي كوليت به ترتيب 85/2، 27/2، 54/1، 75/1، 53/1 و 38/1 مي
Thesis summary
-
اندازه گيري و شبيه سازي تاثير اسيدهاي آلي و معدني، كاني هاي رسي و ذرات نانو، بر آبشويي، رهاسازي و جزءبندي عناصر سنگين در برخي خاك هاي تيمار شده با ضايعات كارخانه ها
مرضيه تقي پور 2016فعاليت هاي آنتروپوژنيك از جمله افزودن ضايعات صنعتي، از مهم ترين منابع فلزات سنگين در خاك ها و آب ها به شمار مي روند. براي مديريت مناسب ضايعات جامد صنعتي و توسعه استراتژي هاي مفيد در كاهش اثرات فلزات سنگين در ضايعات، كسب اطلاعات در مورد ويژگي ها، انتقال، زمان ماندگاري و سرنوشت فلزات سنگين در آن ها ضروري است. بنابراين اين مطالعه جهت بررسي اثر اسيدهاي آلي (اسيد سيتريك و اسيد اگزاليك) و معدني (اسيد سولفوريك و اسيد نيتريك)، جاذب هاي معدني (زئوليت و بنتونيت) و نانوذرات (MgO، ZnO و TiO2) بر آبشويي، رهاسازي و جزءبندي فلزات سنگين در ضايعات كارخانه ها و خاك هاي تيمار شده با آن ها انجام گرفت. در اين مطالعه چهار نوع از ضايعات كارخانه ها شامل چرمسازي، سفالگري، سنگبري و كارخانه قند انتخاب شدند. به طور كلي غلظت بالاي فلزات سنگين در ضايعات مشاهده شد. نتايج بيانگر مقدار نسبتاً زياد كادميوم، مس و نيكل در ضايعات سنگبري، غلظت زياد كروم در ضايعات چرمسازي و سرب و روي در ضايعات سفالگري بود. در ابتدا خاك-ها با 5 و 10 درصد از ضايعات مخلوط شده و سپس خاك هاي آلوده با 5 و 1 درصد از جاذب هاي معدني و نانوذرات تيمار شدند. نمونه ها به مدت 180 روز در دماي 25 درجه سانتيگراد انكوباسيون شدند. بعد از انكوباسيون، جزءبندي فلزات سنگين در خاك هاي شاهد و تيمار شده با ضايعات و جاذب ها صورت گرفت. بعد از 180 روز انكوباسيون، توزيع اجزاء مختلف فلزات سنگين در خاك هاي شاهد و تيمار شده نشان داد كه عناصر روي، كروم، مس و نيكل عمدتاً در جزء باقيمانده و كادميوم در جزء تبادلي قرار داشت. افزودن ضايعات به خاك ها، غلظت همه اجزاء فلزات سنگين را افزايش داد. در طول انكوباسيون خاك هاي تيمار شده با ضايعات چرمسازي، جزء باقيمانده فلزات سنگين كاهش و اجزاء تبادلي آن افزايش يافت. در صورتيكه در خاك هاي تيمار شده با ضايعات سفالگري، سنگبري و كارخانه قند، افزايش زمان انكوباسيون منجر به كاهش اجزاء ناپايدار عناصر (تبادلي) شد. بعد از 180 روز انكوباسيون، افزودن جاذب ها به خاك هاي تيمار شده با ضايعات، اجزاء باقيمانده و كربناتي را افزايش و اجزاء تبادلي و آلي را به طور قابل توجهي كاهش داد. در مرحله دوم، اثر اسيدهاي آلي و معدني، جاذب هاي معدني و نانوذرات بر رهاسازي فلزات سنگين از ضايعات كارخانه ها و خاك تيمار شده با ضايعات مورد بررسي قرار گرفت.
Thesis summary
-
بررسي سرنوشت آلاينده ها ي كانوني و غير كانوني با استفاده از مدلهاي انتقال در مناطق كشاورزي استان همدان
نادري پيكام الهه 2016ورود فلزات سنگين از طريق آلاينده هاي كانوني (مشخص) و غيركانوني (نامشخص)، از نگراني هاي اصلي محيط زيست مي باشد. از منابع كانوني فعاليت هاي معدني، صنعتي و دفن زباله ها و از مهم ترين منابع غيركانوني فعاليت هاي كشاورزي مي باشند. شناخت در مورد زمان ماندگاري، سرنوشت و انتقال فلزات در خاك به منظور اجراي موفق برنامه هاي اصلاح خاك ضروري مي باشد. بنابراين در اين پژوهش نقش استخراج معادن، زهاب حاصل از معادن و كاربرد كودهاي شيميايي در ورود فلزات به منابع آبي و خاك و همچنين استفاده از مدل ژئوشيميايي PHREEQC در شبيه سازي انتقال و همچنين كارايي نانوذرات در حذف آلاينده هاي فلزي بررسي شد. مطالعه در 7 بخش و به صورت زير اجرا شد. ضايعات و خاك هاي اطراف معدن باباعلي جمع آوري گرديد. تعيين منشاء آلودگي و توزيع مكاني فلزات سنگين به ترتيب توسط آناليزهاي كلاستر، PCA و نرم افزار ARCGIS Spatial Analyst انجام شد. نتايج آناليز PCA و كلاستر نشان داد كه روي و كادميوم زيست فراهم منشا ء انساني و ديگر عناصر منشاء طبيعي دارند. منشاء كادميوم و روي كل به ترتيب انساني و دوگانه مي باشد. در ادامه اثر تركيب آب آبشويي و واكنش هاي خنثي سازي اسيد بر تحرك فلزات از ستون هاي حاوي ضايعات، خاك به همراه ضايعات و خاك بررسي شد. آناليزهاي فيزيكي و شيميايي، XRD و همچنين جزءبندي فلزات نمونه هاي خاك و ضايعات قبل و بعد از آبشويي انجام شد. پتانسيل توليد اسيد ضايعات نيز تعيين گرديد. گونه بندي و مدلسازي معكوس ژئوشيميايي نيز توسط برنامه PHREEQC انجام شد. به كمك آناليزهاي فوق مكانيسم هاي موثر در تحرك فلزات تعيين گرديد. نتايج نشان داد كه تحرك آهن و روي توسط انحلال و رسوب؛ مس و نيكل توسط جذب و كادميوم و منگنز توسط هر دو مكانيسم كنترل مي شوند. پتانسيل خنثي سازي اسيدي ضايعات به دليل حضور كاني هاي كربنات كلسيم، كلريت، آلبيت و هورنبلاند بالا مي باشد. در ادامه تحرك فلزات از دو خاك آهكي و غيرآهكي متاثر از زهاب اسيدي اندازه گيري و شبيه سازي بوسيله PHREEQC اجرا شد. نتايج نشان داد كه عليرغم بالا بودن CEC، رس و ماده آلي در خاك غيرآهكي، غلظت فلزات زهاب هاي ستون غيرآهكي بيشتر از خاك آهكي مي باشد. با توجه به نتايج مهم ترين عامل كنترل تحرك فلزات، pH مي باشد. مدلسازي نيز با استفاده از برنامه PHREEQC و توسط واكنش هاي تبادل كاتيوني، سطوح كمپلكس كن
Thesis summary
-
مدل سازي كوتاه مدت و بلند مدت وضعيت املاح در خاك هاي سطحي تحت كشت هاي مختلف در حضور جاذب هاي رسي و ذرات نانو
فرانك رنجبر 2015در بخش اول اين مطالعه، كارايي جاذب هاي ارزان قيمت شامل ذرات بنتونيت، كائولينيت و زئوليت اشباع شده با كلسيم و پتاسيم و بقاياي سيب زميني و گندم در حذف كاتيون هاي اصلي از محلول هاي آبي در سيستم هاي دو كاتيوني، چهار كاتيوني و رقابتي مورد بررسي قرار گرفت. بنتونيت و زئوليت اشباع شده با پتاسيم، بيشترين كارايي را در حذف سديم و منيزيم، زئوليت اشباع شده با پتاسيم بيشترين كارايي را در حذف كلسيم و زئوليت اشباع شده با كلسيم بيشترين كارايي را در حذف پتاسيم از محلول هاي آبي داشتند. معادلات تجربي فروندليچ (به استثناي سيستم رقابتي) و لانگموير به خوبي به همدماهاي جذب كاتيون ها در سيستم هاي مورد بررسي برازش شدند. ارزيابي گرافيكي و آماري نشان داد كه برنامه PHREEQC با استفاده از مدل تبادل كاتيوني و ضرايب انتخاب پذيري گينز و توماس توانست بطور موفقيت آميزي همدماهاي جذب سديم، كلسيم، منيزيم و پتاسيم را شبيه سازي نمايد. در بخش دوم اين مطالعه، معادله يك بعدي انتقال املاح و واكنش هاي تبادل كاتيوني در برنامه PHREEQC به منظور پيش بيني درصد سديم تبادلي يك خاك زراعي با و بدون حضور اصلاح كننده هاي آلي و شيميايي مورد استفاده قرار گرفت. سپس در مرحله بعد، روند تغييرات فازهاي محلول و تبادلي همان خاك در طي 20 سال كشت متوالي گندم و آبياري با آب هاي سديمي و غير سديمي شبيه سازي شد. ارزيابي گرافيكي نشان داد كه مدل تبادل كاتيوني و معادله يك بعدي انتقال املاح بكار گرفته شده در برنامه PHREEQC به خوبي توانست درصد سديم تبادلي (ESP) ستون هاي خاك را پس از عبور هر پورواليوم از آب داراي نسبت جذب سديم (SAR) 10 شبيه سازي نمايد. نتايج شبيه سازي مرحله دوم نشان داد كه ESP نهايي خاك پس از 20 سال كاربرد مداوم آب داراي 2/5 = SAR نسبت به مقدار اوليه آن كاهش پيدا كرد، در حاليكه كاربرد آب هاي داراي نسبت جذب سديم 10 و 40 موجب افزايش ESP خاك گرديد. اگرچه افزودن اصلاح كننده هاي آلي و شيميايي منجر به كاهش سديمي شدن خاك پس از كاربرد آب داراي 10 = SAR شد، اما مقدار ESP نهايي اين خاك ها بالاتر از 15 درصد بود. در بخش سوم، قابليت برنامه PHREEQC در شبيه سازي مكانيسمي همدماهاي جذب آمونيوم و بور در تعدادي از خاك هاي آهكي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه اين برنامه با استفاده از مدل هاي مكانيسمي تبادل كاتيوني و كمپلكس سطحي به خوبي ت
Thesis summary
-
حذف فسفر از محلول هاي آبي و كاهش آبشويي و مدل سازي آن در خاك از طريق افزودن جاذب هاي رسي و ذرات نانو
2014يكي از نگراني هاي زيست محيطي، هدرروي فسفر از خاك هاي كشاورزي و وارد شدن آن به آب هاي سطحي مي باشد. روش هاي متعددي به منظور حذف اين آلاينده از منابع آب استفاده شده است. از ميان اين روش ها، جذب سطحي به عنوان يكي از مؤثرترين روش ها براي حذف فسفر در غلظت هاي پايين توصيه شده است. در اين بررسي از جاذب هاي معدني (بنتونيت، كلسيت، كائولينيت و زئوليت) و نانو ذرات (TiO2، Al2O3 و Fe3O4) به منظور حذف فسفر از محلول هاي آبي و كاهش آبشويي آن از خاك استفاده گرديد. حذف فسفر از محلول هاي آبي به عنوان تابعي از pH، مقدار جاذب، دما و زمان تماس مورد بررسي قرار گرفت. در ادامه مطالعات جذب، آزمايشات واجذب انجام شد و معادلات سينتيكي به داده هاي بدست آمده برازش داده شد. با توجه به نتايج حاصله، زمان تماس بهينه براي جاذب هاي معدني 24 ساعت و براي نانو ذرات 180 دقيقه بدست آمد. مقدار بهينه بنتونيت، كائولينيت و زئوليت 3 گرم بود. در حاليكه براي كلسيت و نانو ذرات به ترتيب اين ميزان 2/5 و 0/05 گرم بدست آمد. ماكزيمم مقدار فسفر جذب شده توسط كلسيت، كائولينيت و نانو ذرات (به جزء Al2O3) در pH برابر با 2 رخ داد. مدل DLM براي شبيه سازي جذب فسفر توسط جاذب ها به كار رفت. همبستگي بالايي ميان داده هاي اندازه گيري شده با داده هاي حاصل از مدل بدست آمد. نمك هاي NaCl، CaCl2 و FeCl3 براي اصلاح جاذب هاي معدني و عصاره پوست گردو، عصاره بقاياي گندم، كيتوزان، كربوكسي متيل سولز و اسيد ماليك براي اصلاح جاذب هاي معدني و نانو ذرات بكار رفتند. جاذب هاي معدني اصلاح شده با يون Fe و جاذب هاي معدني و نانو ذرات اصلاح شده با كيتوزان بيشترين ظرفيت جذب فسفر را در ميان ديگر جاذب هاي اصلاح شده داشته اند. در بررسي اثر زمان بر جزء بندي فسفر، خاك غير آلوده تحت تأثير نمك KH2PO4 به مقدار 1000 ميلي گرم بر كيلوگرم قرار گرفت. خاك آلوده با 10 درصد از جاذب هاي معدني و 3 درصد از نانو ذرات تيمار گرديد. نمونه ها در انكوباتور در دماي ثابت قرار گرفتند. در زمان هاي 1 روز و 8 هفته از آن ها نمونه برداري صورت گرفت. نتايج جزء بندي نشان داد كه كاربرد جاذب هاي معدني و نانو ذرات موجب انتقال فسفر از جزء كربناته به جزء هاي باقيمانده و اكسيدي مي شود كه نشاندهنده اين است كه با گذشت زمان قابليت دسترسي فسفر در خاك كاهش مي يابد. آزمايشات آبشويي براي مطالعه كارايي جاذ
-
حذف سرب، كادميوم، مس و نيكل از محلول هاي آبي و كاهش آبشويي و مدل سازي آنها در خاك از طريق افزودن مواد جاذب
هاجر مريخ پور 2013 -
حذف فلزات سنگين از محلول هاي آبي و كاهش آبشويي و زيست فراهمي آنها از خاك با استفاده از نانوذرات سنتزي
شهريار مهدوي 2013
Master Theses
-
سينتيك رهاسازي برخي عناصر از پنج لجن فاضلاب و خاك اصلاح شده با لجن فاضلاب
مليكا شادماني 2022با افزايش جمعيت توليد لجن فاضلاب در سراسر جهان افزايش يافته است. يكي از راه هاي استفاده از لجن فاضلاب كاربرد آن در خاك مي باشد كه مدت ها مورد توجه قرار گرفته است. لجن فاضلاب حاوي عناصر غذايي ضروري مثل فسفر، پتاسيم و نيتروژن مي باشد و نسبت به كود هاي شيميايي قابل دسترس تر و ارزان تر مي باشد. با اين وجود لجن فاضلاب حاوي مواد مضر از جمله فلزات سنگين مي باشد. از آنجايي كه آگاهي از رهاسازي عناصر غذايي و فلزات سنگين، براي توصيف رفتار و تحرك اين عناصر در لجن فاضلاب ضروري است، در اين مطالعه سينتيك رهاسازي عناصر فسفر، پتاسيم، كادميوم، مس، آهن، سرب و روي در پنج لجن فاضلاب مختلف در زمان ها مختلف (12، 24، 48، 72، 96، 120، 168، 240، 360، 528، 768، 1536، 3070 و 6144 ساعت) به طور متوالي با استفاده از كلسيم كلريد 01/0 مولار بررسي گرديد. معادله تابع نمايي بر داده هاي تجمعي عناصر برازش شد. در بخش ديگر از اين مطالعه رهاسازي عناصر فسفر، پتاسيم، كادميوم، مس، آهن، سرب و روي از خاك اصلاح شده و نشده با 7 درصد از لجن هاي فاضلاب مورد مطالعه در زمان هاي مختلف (24، 168، 336، 730، 1460، 2190 و2920 ساعت) بررسي گرديد. نتايج نشان داد سينتيك رهاسازي از همه ي عناصر درلجن فاضلاب شامل دو مرحله مي باشد كه مرحله اول با سرعت بيشتر و مرحله دوم با سرعت كمتري همراه است در لجن فاضلاب سنندج به طور متوسط ميزان رهاسازي عناصر نسبت به ساير لجن هاي فاضلاب بيشتر است و به طور ميانگين در بين عناصر آهن بيشترين سرعت را دارد. پس از افزودن لجن فاضلاب به خاك درصد ناچيزي از عناصر موجود در لجن فاضلاب رها گرديد. همچنين به نظر مي رسد رهاسازي فسفر و پتاسيم از لجن هاي فاضلاب مورد مطالعه در خاك اهميت دارد و رهاسازي عناصر كم مصرف ناچيز مي باشد و لذا مصرف لجن هاي فاضلاب مورد مطالعه خطري از لحاظ آلوده شدن خاك به عناصر سنگين در كوتاه ايجاد نمي كنند.
-
آبشويي فسفر و فلزات سنگين از خاك هاي گلخانه اي و جزءبندي فسفر قبل از آبشويي
مهديس پري پور 2022پس از رواناب، آبشويي فسفر يكي از راه هاي اصلي هدررفت فسفر در ساليان اخير شناخته شده است. آگاهي از هدررفت فسفر ازخاك هاي آهكي به منظور ارزيابي تحرك فسفر و انتقال آن به آب هاي زيرزميني امري ضروري تلقي مي شود. نگراني در مورد امنيت غذايي و آلودگي زيست محيطي ناشي از فعاليت گلخانه اي روز افزون شده است. آلودگي ناشي از فلزات سنگين در محصولات توليد شده در گلخانه ها در ساليان اخير مورد توجه قرار گرفته است. هدف از اين مطالعه بررسي آبشويي فسفر و فلزات سنگين با استفاده از محلول آبشويي كلسيم كلريد 01/0 مولار و جزءبندي فسفر از 10 خاك گلخانه اي در غرب كشور مي باشد. نتايج اين مطالعه نشان داد غلظت فسفر و فلزات سنگين آبشويي شده در طي دوره آبشويي كاهش پيدا كرد. مدل نمايي به داده هاي تجمعي آبشويي فسفر و كادميم برازش داده شد. بر اساس پارامترهاي مدل كه از برازش آبشويي تجمعي فسفر، بدست آمد خاك ها به دو گروه تقسيم شدند. مقدار كل فسفر آبشويي شده در گروه اول بيشتر از گروه دوم بود. فسفر فراهم و مواد آلي همبستگي مثبت و معني داري با فسفر تجمعي آبشويي شده در تمام پورواليوم ها داشتند. در ميان فلزات سنگين مورد مطالعه، آبشويي كادميوم قابل توجه بود، در حالي كه آبشويي مس، روي و آهن از خاك بسيار ناچيز بود. توزيع اشكال مختلف فسفر در خاك قبل از آبشويي در10 خاك مورد مطالعه متفاوت بود، بطوري كه در نيمي از خاك ها جزء پيوند يافته با كلسيم جزء غالب فسفر بود اما در نيم ديگر خاك ها جزء باقي مانده جزء غالب فسفر محسوب مي شد. دو جزء اول فسفر (جزء محلول و قابل تبادل و جزء پيوندي با آهن و آلومينيوم) همبستگي مثبت معني داري با فسفر تجمعي آبشويي شده در پورواليوم هاي اوليه داشتند.
Thesis summary
-
تاثير ذرات نانو بر جذب رقابتي و رها سازي مس، روي، كادميوم و كبالت در خاك هاي گلخانه اي و زراعي
سميه بهراميان راغب 2019 -
تاثير ذرات نانو در جذب رقابتي عناصر كادميوم ، كبالت، مس، نيكل و روي در خاك هاي خيلي آهكي
طيبه رشيدي مهتاج 2019 -
استفاده از نانوذرات و زئوليت براي حذف كادميوم، كبالت، مس، نيكل و روي از آب ها و خاك ها آلوده با استفاده از روش هاي آزمايشگاهي بازو بسته
حديث محبيان 2019 -
بررسي وضعيت تجمع فسفر و فلزات سنگين (كادميوم، مس، آهن، منگنز، نيكل، سرب و روي) در خاك هاي گلخانه اي استان همدان و كردستان
فاطمه احمدي 2018آگاهي درمورد تجمع فلزات سنگين و فسفر در خاك هاي گلخانه اي به منظور مديريت بهتر خطرات زيست محيطي حياتي است. اين پژوهش به منظور ارزيابي غلظت كل كادميوم، مس، آهن، منگنز، نيكل، سرب، روي و فسفر؛ جزء بندي شيميايي آن-ها؛ جذب فسفر و سينتيك رهاسازي فلزات سنگين و فسفر در دو عمق سطحي (20-0 سانتي متري) و زيرسطحي (40-20 سانتي متري) خاك هاي گلخانه اي و زراعي در استان هاي همدان و كردستان صورت گرفت. نتايج نشان داد كه ميانگين غلظت كل كادميوم، مس، آهن، منگنز، نيكل، سرب و روي در عمق سطحي خاك هاي گلخانه اي همدان به ترتيب 0/3، 5/107، 8/1491، 8/1201، 5/30، 3/92 و 4/68 ميلي گرم بركيلوگرم بود، درحالي كه اين مقادير در عمق سطحي خاك هاي گلخانه اي كردستان به ترتيب 9/1، 4/100، 3/1354، 5/1084، 3/27، 3/69 و 3/62 ميلي گرم بركيلوگرم بود. غلظت كل فلزات سنگين در عمق سطحي خاك ها بيشتر از عمق زيرسطحي بود. بطور كلي، جزءبندي فلزات سنگين در عمق سطحي و زيرسطحي خاك-هاي گلخانه اي همدان توالي زير را نشان داد: جزء باقي مانده > كربناتي > آلي > اكسيدي > تبادلي. نتايج جزءبندي فلزات سنگين در هر دو عمق خاك هاي گلخانه اي كردستان مشابه با خاك هاي گلخانه اي همدان بود، اما ميانگين غلظت فلزات سنگين در اجزاي معدني و آلي خاك هاي گلخانه اي كردستان كمتر از خاك هاي گلخانه اي همدان بود. نتايج رهاسازي فلزات سنگين در خاك هاي گلخانه اي همدان نشان داد كه شدت رهاسازي در ابتدا سريع بود و مس بيشترين ميزان رهاسازي (حداكثر 0/29 ميلي گرم بر كيلوگرم در عمق سطحي و 0/18 ميلي گرم بركيلوگرم در عمق زيرسطحي) و نيكل و كادميوم كمترين ميزان رهاسازي (كمتر از 5/1 ميلي گرم بر كيلوگرم در هر دو عمق) را داشتند. نتايج مشابهي در خاك هاي گلخانه اي كردستان مشاهده شد. غلظت كل فسفر در خاك هاي گلخانه اي همدان و كردستان به ترتيب 2 و 4 برابر بيشتر از خاك زراعي اين مناطق بود. جزءبندي فسفر توالي زير را نشان داد: جزء باقي مانده > كربناتي > اكسيدي > تبادلي. جذب فسفر در خاك در عمق زيرسطحي خاك هاي گلخانه اي كمتر از عمق سطحي بود. رهاسازي فسفر در خاك هاي گلخانه اي بيشتر از خاك هاي زراعي بود. اين پژوهش نشان داد كه خاك هاي گلخانه اي به دليل كاربرد ساليانه مقادير زياد كودهاي شيميايي به تعدادي از فلزات سنگين و فسفر آلوده هستند.
Thesis summary
-
بررسي فراهمي، آبشويي، كاني هاي كنترل كننده و تأثير pH و مواد آلي بر رهاسازي فسفر از خاك هاي آهكي
مهدي جلالي 2016شناخت ويژگي هاي كاني هاي حاوي فسفر، آبشويي فسفر و تأثير اصلاح كننده ها بر آزادسازي فسفر از خاكهاي آهكي، منجر به بهبود مديريت كشت گياه، كيفيت آب و كيفيت خاك مي شود. هدف از اين مطالعه، بررسي ارتباط حلاليت فسفر، تأثير بافت خاك بر قابليت عصاره گيري فسفر، شاخص اشباع فسفر (PSI)، درجه اشباع فسفر (DPS)، آبشويي فسفر و تأثير غلظت هاي مختلف اسيدهاي سيتريك، اگزاليك و ماليك بر آزادسازي فسفر از خاكهاي اصلاح شده بود. نتايج نشان داد با افزايش زمان تعادل از 5/0 به 168 ساعت، ميانگين غلظت تعادلي فسفر 67 درصد كاهش يافت. فسفر توسط عصاره گيرهاي كلروركلسيم، اسيد سيتريك، اسيد كلريدريك، السن و مهليچ-3 عصاره گيري شد. فسفر عصاره گيري شده توسط اسيد سيتريك، اسيد كلريدريك، السن و مهليچ-3 در بافت هاي شني، لوم رس شني و لوم شني بالاتر از بافت هاي رسي و مخلوط لوم (مخلوطي از بافت هاي لوم، لوم رسي، لوم سيلتي و لوم رس سيلتي) بود، در حالي كه ظرفيت تامپوني فسفر (PBC) در بافت رسي و بافت مخلوط لوم بالا بود. نتايج آناليز همبستگي نشان داد كه ارتباط مثبت و معني داري ميان مقدار سيلت، ضريب جذب فرونليچ، حداكثر فسفر جذب شده (Qmax)، ضريب جذب خطي و PBC وجود داشت. DPSM3-2 در 21 درصد از نمونه ها بالاتر از حد مجاز زيست محيطي قرار داشت. آبشويي خاك با استفاده از محلول-هاي آبشويي، آب مقطر و كلروركلسيم 10 ميلي مولار صورت پذيرفت. 4 دوره آبشويي به مدت 4 روز انجام پذيرفت، و 7/28 ميلي متر محلول آبشويي در هر دوره به ستون ها اضافه شد. غلظت فسفر در زهاب هاي هردو محلول آبشويي بيشتر از 1/0 ميلي گرم بر ليتر بود كه مي تواند فرآيند غني شدن آبهاي سطحي را موجب شود. از بين آزمون هاي فسفر خاك، PCaCl2-3h (فسفر عصاره گيري شده به مدت 3 ساعت) و PCaCl2-1h (فسفر عصاره گيري شده به مدت 1 ساعت) بيشتر از ديگر آزمون ها غلظت فسفر در زهاب را در هر دو محلول آبشويي پيش بيني كردند. فسفر عصاره گيري شده توسط آب مقطر (WEP) و السن همبستگي معناداري با غلظت فسفر در زهاب با استفاده از محلول آب مقطر داشتند، و به ترتيب نقطه تغيير برابر با 4/27 و 5/61 ميلي گرم بر كيلوگرم بود. خاكها با توجه به افزايش پتانسيل آبشويي فسفر و بر اساس WEP، السن و DPSM3-3 در چهار گروه طبقه بندي شدند. در خاكهاي اصلاح شده بين فسفر آزاد شده توسط اسيدهاي آلي و پي اچ تعادلي همبستگي منفي معنا
Thesis summary
-
اثر افزودن فسفر بر قابليت جذب و آبشويي برخي از كاتيون ها و آنيون ها در تعدادي از خاك هاي آهكي
الهام اميرآبادي فرهاني 2016استفاده از كودهاي فسفري و آلي به عنوان يكي از منابع آلودگي فلزات سنگين در خاك شناخته شده است كه مي تواند زيست فراهمي، نگهداري، گونه بندي و آبشويي فلزات را تحت تأثير قرار دهد. اين پژوهش در دو بخش انجام شد. در بخش اول ده نمونه از خاك هاي استان همدان انتخاب شدند. سه تيمار، به صورت عدم افزودن فسفر و افزودن 200 ميلي گرم بر كيلوگرم فسفر به صورت مونوپتاسيم فسفات و كود مرغي مورداستفاده قرار گرفت. سپس نمونه ها با آب مقطر، CaCl2 0/01 مولار و DTPA 0/005 مولار عصاره گيري شده و غلظت كاتيون ها (كادميوم، مس، روي، نيكل، آهن، منگنز، سديم و پتاسيم) و آنيون ها (فسفر و سولفات) قرائت گرديد. در بخش دوم پژوهش، به دو نمونه خاك با ويژگي هاي متفاوت مقادير مختلف (0، 50، 200، 400، 800 ميلي گرم بر كيلوگرم فسفر) از كود فسفري (مونوپتاسيم فسفات) افزوده و سپس با استفاده از ستون هاي آبشويي، خاك ها با آب مقطر براي مدت 20 روز آبشويي شدند. در زهاب جمع آوري شده، غلظت كاتيون ها (پتاسيم، سديم و كلسيم)، آنيون فسفر، پي اچ و هدايت الكتريكي اندازه گيري شد. پس از اتمام دوره آبشويي، خاك داخل ستون ها خارج و هوا خشك شده و ميزان فسفر السن در اعماق مختلف اندازه گيري شد. نتايج بخش اول نشان داد كه غلظت همه ي عناصر سنگين مورد مطالعه (به جز كادميوم) با عصاره گير DTPA به طور معني داري بيشتر از CaCl2 و آب مقطر بود. در عصاره گير DTPA، افزودن فسفر به صورت كود مرغي موجب كاهش قابليت دسترسي عناصر مس، منگنز و آهن و افزايش معني دار قابليت دسترسي عناصر روي و نيكل شد. در مورد تيمار مونوپتاسيم فسفات كاهش عناصر نيكل، منگنز و آهن عصاره گيري شده با DTPA مشاهده شد. مقدار عصاره گيري عناصر سديم، پتاسيم و سولفات با CaCl2 به طور معني داري بيشتر از آب مقطر بود. افزودن فسفر به صورت كود مرغي موجب افزايش معني دار ميزان سديم، پتاسيم و سولفات در عصاره گير CaCl2 شد. مونو پتاسيم فسفات موجب افزايش سديم و پتاسيم در عصاره گير CaCl2 شد. ببيشترين غلظت فسفر توسط عصاره گير بي كربنات سديم بدست آمد. گونه بندي عناصر با استفاده از نرم افزار مينتگ نشان داد در مورد عناصر كادميوم، روي، منگنز، سديم و پتاسيم گونه آزاد و در مورد عناصر مس، آهن، فسفر و سولفات به ترتيب CuCO3، Fe(OH)2+، HPO42- و SO42- گونه هاي غالب بودند. در تيمارهاي كود مرغي و مونو پتاسيم فسفات مقدا
Thesis summary
-
اثر افزودن عناصر سنگين در قابليت جذب آن ها در برخي از خاك هاي آهكي
زيبا حورسرشت 2016قابليت استخراج عناصر سنگين (كادميوم، مس، آهن، منگنز، نيكل و روي) با استفاده از روش هاي عصاره گير كلريد كلسيم01/ 0مولار و DTPA0/005 مولار در پنج خاك آهكي آلوده در غلظت هاي مختلف(0، 50، 100، 200 و 400 ميلي گرم در كيلوگرم) با استفاده از نمك هاي كلريدي فلزات مورد ارزيابي قرار گرفت.در سيستم هاي دوعنصري (مس-روي، نيكل-كادميوم و آهن-منگنز) روند قابليت عصاره گيري فلزات توسط DTPA، به صورت آهن< نيكل < منگنز < مس <روي < كادميوم و با كلريد كلسيم به ترتيب مس منگنز <روي <آهن نيكل بود. در سيستم چند عنصري ميزان قابل عصاره گيري فلزات (بر حسب ميلي گرم كيلوگرم) توسط DTPAبه صورت توالي آهن (3 6) (7 43) (9 52) روي 54) (8 58) 99) بود مقادير (ميلي (5 0) 0)< (1 2)< (2 7) (4 10) افزايش يافت. هاي مس-روي نيكل-كادميوم، بين ضرايب توزيع افزوده شده، رابطه ي خطي معكوسي وجود داشت. بخش ديگر اين مطالعه، 25 نمونه خاك دو سطح غلظت مختلف نمك كلريدي كادميوم، كبالت، مس، آلوده مدت سه ماه انكوباسيون شدند. عناصر سنگين، استخراج محلول گيرهاي چشمگيري استات آمونيوم، اسيد نيتريك، EDTA DTPA نسبت نيترات سديم، منيزيم بيشتري از ها كردند. آناليز همبستگي ساده رگرسيوني گانه گام دسترس ويژگي انجام شد.همبستگي بسيار معني داري مواد آلي، كربنات معادل، پي اچ ظرفيت تبادل كاتيوني نشان داد كه متغيرهاي مستقلفاكتورهاي اصلي تعيين حلاليت قابليت جذب هستند. آناليزهاي متغيره مي توان ارتباط غيرآلوده را مورد ارزيابي قرار داد. نتايج حاصل مدل آمونيوم مناسب تري براي پيش بيني دسترسي مطالعات هم
Thesis summary
-
تأثير بقاياي آلي و كاني هاي رسي بر ظرفيت بافري pHبرخي از خاك هاي آهكي
عارفه مرادي 2016در اين مطالعه ظرفيت بافري پي اچ خاك هاي داراي بافت و ميزان كربنات كلسيم متفاوت، قابليت كاربرد مدل براي پيش بيني ظرفيت بافري پي اچ و اثر خاكستر گياهان زراعي و كاني هاي رسي بر ظرفيت بافري پي اچ خاك هاي آهكي بررسي گرديد. ظرفيت بافري پياچ با اضافه كردن مقدار افزايشي هيدروكلريك اسيد به محلول خاك و كلسيم كلريد 0/01 مولار در زمان تعادل 24 ساعت بدست آمد. دامنه ظرفيت بافري پي اچ خاك ها 8 /114تا 8/ 964با ميانگين 4/ 416ميلي مول هيدروژن در كيلوگرم خاك در پي اچ بود. ظرفيت بافري پي اچ خاكها با ميزان كربنات كلسيم معادل، شن، پياچ، سيلت و رس همبستگي معني داري داشت. نتايج نشان دادند كه مكانسيم اصلي بافري در اين خاكهاي آهكي، انحلال كربنات كلسيم بود. خاكهايي با ميزان كربنات كلسيم و رس پايين، داراي كمترين ظرفيت بافري پي اچ (كمتر از 300 ميلي مول هيدروژن در كيلوگرم خاك در پي اچ) بودند، اما خاكهايي با ميزان كربنات كلسيم و رس بالا، بيشترين ظرفيت بافري پي اچ (بيشتر از 300 ميلي مول هيدروژن در كيلوگرم خاك در پي اچ) را داشتند. در خاك هاي شني شدت كاهش پي اچ سريع و احتمال كاهش باروري خاك بيشتر است. انحلال كربنات كلسيم به عنوان ماده معدني بافر كننده براي پيش بيني نمودار هاي تيتراسيون پي اچ با استفاده از يك مدل تعادل شيميايي مورد استفاده قرار گرفت. مدل به صورت مناسبي منحنيهاي تيتراسيون پي اچ را پيش بيني كرد، از اين رو بافري شدن اسيد ورودي در خاك هاي آهكي ظاهراً تحت تأثير حلاليت كربنات كلسيم است، اما بين مقادير شبيه سازي شده و اندازه گيري شده در پي اچ بالا ناهمخواني مشاهده شد. خاكستر و كاني هر كدام به تنهايي تأثيري بر ظرفيت بافري پي اچ خاك نداشتند. اما در تيمار هايي كه خاكستر و كاني هر دو به خاك اضافه شدند، ظرفيت تبادل كاتيوني و ظرفيت بافري پي اچ خاك افزايش پيدا كرد.
Thesis summary
-
تعيين ضرايب توزيع عناصر پتاسيم، سديم، منيزيم، كلسيم، آهن، مس، روي و منگنز در برخي از خاك هاي آهكي
طاهره محمدي ارين 2016اطلاع از رفتار و واكنش اجزاي خاك با عناصر مختلف و ضرايب جذب آن ها، يك موضوع مهم در ارزيابي تحرك و نگهداشت عناصر مي باشد. اين مطالعه به منظور ارزيابي جذب عناصر پتاسيم، سديم، منيزيم، كلسيم، آهن، مس، روي و منگنز و تعيين ضرايب جذب آن ها صورت گرفت. آزمايشات هم دماهاي جذب اين عناصر در شش نمونه از خاك هاي آهكي اشباع شده با كاتيون هاي قليايي كلسيم، منيزيم، سديم و پتاسيم انجام گرديد. جذب عناصر از نظر شكل هم دما و مقدار جذب متفاوت بودند. اما به طور كلي با افزايش غلظت كاربردي، ميزان جذب عناصر در تمام خاك هاي اشباع شده به تدريج افزايش يافت. داده هاي جذب عناصر به خوبي با معادلات خطي برازش داده شدند. بيشترين مقادير ضرايب توزيع خطي براي خاك هاي اشباع با كلسيم و منيزيم، براي عنصر آهن و براي خاك هاي اشباع با سديم و پتاسيم، براي عنصر مس ديده شد. عنصر سديم، كمترين مقدار ضرايب توزيع خطي را در تمام خاك هاي اشباع شده با عناصر كلسيم، منيزيم و پتاسيم و عنصر پتاسيم كمترين مقدار ضريب توزيع خطي را در تمام خاك هاي اشباع شده با عنصر سديم داشت. توالي غالب جذب در تمام خاك هاي اشباع شده بر اساس ميانگين ضرايب توزيع خطي به صورت Fe > Cu > Zn > Mg > Mn > Ca > K > Na مشاهده گرديد. ضرايب انتخاب پذيري گاپون، وانسلو و گينز توماس براي تمام عناصر مورد مطالعه به غير از عنصر آهن، در اغلب خاك هاي اشباع شده با كاتيون هاي قليايي، به خوبي به داده هاي جذب برازش داده شد. مقدار اين ضرايب براي كاتيون هاي هم ظرفيت يكسان گرديد، درحالي كه براي كاتيون هاي غير هم ظرفيت، متفاوت بود. ضرايب انتخاب پذيري عناصر مس و روي، بيشترين و عنصر سديم، كمترين مقدار اين ضرايب را به خود اختصاص دادند. نتايج مدل سازي ژئوشيميايي نشان داد كه تمام عناصر به غير از آهن، در كمترين و بيشترين غلظت كاربردي، به صورت گونه هاي آزاد قرار داشتند و مقدار شاخص اشباع آن ها منفي بود. آناليزهاي همبستگي نشان داد كه جذب اغلب عناصر در خاك هاي اشباع شده با كاتيون هاي قليايي، در رابطه با مقدار ظرفيت تبادل كاتيوني، ماده آلي و هدايت الكتريكي مي باشد.
Thesis summary
-
اثر pH بر جذب عناصر سنگين در برخي از خاك هاي آهكي
2015تأثير پي اچ خاك بر رفتار جذب و واجذب مس (Cu)، روي (Zn)، كادميوم (Cd)، نيكل (Ni) و آهن (Fe) در چهار خاك آهكي (با خصوصيات فيزيكي و شيميايي مختلف) و خاك هاي اصلاح شده با جاذب هاي مختلف (بنتونيت، كلسيت، كائولينيت و زئوليت) با استفاده از آزمايشات بسته بررسي شد. با افزايش پي اچ، جذب عناصر در خاك هاي اصلاح نشده و اصلاح شده افزايش يافت. جذب عناصر در خاك هاي اصلاح شده نسبت به خاك هاي اصلاح نشده افزايش يافت، در حالي كه حداكثر جذب آن در خاك اصلاح شده با كلسيت صورت گرفت. در حالي كه واجذب همه عناصر در خاك اصلاح شده با زئوليت بيشترين مقدار بود. در بين عناصر مختلف، جذب آهن بسيار بيشتر از عناصر ديگر در هر پي اچ بود. به طوري كه بر اساس ميانگين جذب در پي اچ هاي مختلف، توالي جذب عناصر به صورت: آهن > مس > روي > نيكل > كادميوم بود. لگاريتم ضريب توزيع مس، روي، كادميوم و نيكل رابطه خطي مثبت با پي اچ داشت اما در مورد آهن اين رابطه به صورت چند مجهولي بود. درصد واجذب كادميوم بيشتر از ساير عناصر بود (به جز آهن در خاك 2) اما در همه موارد به طور چشمگيري وابسته به پي اچ بود و با افزايش پي اچ، كاهش يافت. در همه عناصر و در تمام محدوده پي اچ، هيسترسيس مشاهده شد. شاخص هيسترسيس بيشتر (كه نشان دهنده درجه غير برگشت پذيري جذب عناصر مي باشد) در پي اچ هاي بالا مشاهده شد كه نشان دهنده رها سازي كمتر عناصر جذب شده از خاك ها مي باشد. نتايج شاخص اشباع در پي اچ هاي مختلف نشان داد كه محلول ها غالباً در پي اچ هاي پايين نسبت به كاني هاي مس، روي، كادميوم و نيكل زير اشباع بودند، در حالي كه محلول هاي آهن نسبت به اكثر كاني ها فوق اشباع بودند. اين نتايج بيانگر اين است كه مس، روي، كادميوم و نيكل عمدتاً توسط جذب در تمام دامنه پي اچ نگهداري مي شوند، در حالي كه آهن به ترتيب توسط جذب و رسوب در پي اچ هاي پايين و بالا نگهداري مي شود. نتايج نشان دادند كه جذب عناصر تحت تأثير مواد آلي و كربنات كلسيم بود. خاك هاي با كربنات كلسيم و مواد آلي بيشتر، ظرفيت جذب بالايي براي عناصر داشتند.
-
اثر پي اچ و اسيدهاي آلي بر دفع فلزات سنگين و كاتيون هاي اصلي از خاك هاي آلوده
2015مطالعه حلاليت فلزات سنگين به عنوان تابعي از پي اچ و در حضور اسيدهاي آلي، اطلاعاتي را پيرامون فراهمي و تحرك فلزات در خاك ها فراهم مي نمايد. تأثير پي اچ خاك بر حلاليت فلزات سنگين (كادميوم، مس، نيكل و روي) در دو خاك آهكي غير آلوده و آلوده شده، ارزيابي گرديد. محلول هاي حاوي فلزات به خاك ها اضافه گرديده و براي 40 روز در تعادل قرار گرفتند. در پايان اين دوره زماني، حلاليت فلزات در پي اچ هاي مختلف، بررسي گرديد. همچنين، اثر پي اچ بر حلاليت كاتيون هاي اصلي بررسي شد، جذب/ دفع كادميوم و مس در غلظت هاي مختلف اسيدهاي آلي (100-1/0 ميلي مول در ليتر)، مطالعه شد. اسيدهاي سيتريك، ماليك و اگزاليك به عنوان اسيدهاي آلي رايج در خاك انتخاب شدند. افزايش غلظت سه اسيد آلي، دامنه پي اچ 7/6-1/6 را در خاك ها ايجاد نمود. در خاك هاي غيرآلوده، حلاليت همه فلزات سنگين تحت تأثير پي اچ، داراي الگوي "V" شكل بوده و مقادير قابل توجهي رهاسازي در پي اچ هاي 4 و 10 مشاهده گرديد. روند كلي آغاز رهاسازي فلزات با تغيير پي اچ در دو خاك، به صورت كادميوم > نيكل > روي > مس بود. حلاليت فلزات اضافه شده، با كاهش پي اچ افزايش يافت. پي اچ دفع فلزات در خاك شماره يك، از خاك شماره دو كه درصد بالاتري كربنات كلسيم داشت، پايين تر بود. بين ضريب توزيع و پي اچ در خاك هاي آلوده شده، رابطه خطي ضعيفي مشاهده گرديد. منحني رابطه ضريب توزيع نگهداشت فلزات در مقابل پي اچ در اين خاك ها داراي شكل زنگوله اي بود و حداكثر مقدار آن براي مس در دامنه پي اچ 7/5-6/5 و براي كادميوم، نيكل و روي در دامنه پي اچ 9/5-7/5 بدست آمد. حلاليت كاتيون هاي اصلي با افزايش پي اچ، كاهش يافت. غلظت هاي مختلف اسيدهاي آلي، اثرات گوناگوني بر جذب/ دفع فلزات در دو خاك نشان دادند. به طور كلي، درصد جذب كادميوم و مس با افزايش غلظت اسيد آلي، كاهش يافت. در مقابل، با افزايش غلظت اسيدهاي آلي، درصد دفع كادميوم و مس، افزايش پيدا كرد. در مجموع، اسيد سيتريك بيشترين تأثير را در كاهش جذب و افزايش دفع هر دو فلز داشت. از يافته هاي فوق مي توان براي كنترل تحرك فلزات و اثرات آن ها بر محيط زيست، بهره برد.
-
جذب، دفع، رها سازي و جزءبندي كبالت در خاك هاي آهكي
مهين معجري 2015تحقيقات كمي در ارتباط با نقش پارامترهاي خاك در جذب و رها سازي كبالت(Co) در خاك هاي آهكي مناطق خشك و نيمه خشك انجام شده است. جذب و دفع كبالت با استفاده از روش بسته در تعدادي از خاكهاي آهكي به عنوان تابعي از خواص فيزيكي شيميايي خاك مورد مطالعه قرار گرفت. رفتار جذب و دفع كبالت تا حد زيادي دربين خاك هاي مورد مطالعه متفاوت بود. مقدار حداكثر جذب، به هنگام اضافه نمودن 5 و 200 ميلي گرم كبالت به نمونه ها، به ترتيب از 92/3% به 97/2% و از 51/0 % به 71/8% متغير بود. منحني هاي جذب كبالت به خوبي با مدل خطي، لانگ موئر و فروندليخ برازش داده شدند. مقادير ضرايب توزيع براي كبالت از 171 ليتر دركيلوگرم تا8450 ليتر در كيلوگرم متفاوت بودند. نتايج مدل سازي ژئوشيميايي نشان داد كه حتي در مقادير كم كبالت اضافه شده (5 ميلي گرم در ليتر) خاك ها عمدتا" نسبت به (Co(OH)2(am) Co(OH)2(c), Co3(PO4)2(s), CoCl2(s), CoHPO4(s), CoCl2:6H2O(s), CoO(s اشباع و نسبت به (CoCO3(s غير اشباع بودند. در حاليكه در مقادير بالاي كبالت اضافه شده (200 ميلي گرم در ليتر) خاك ها عمدتا" نسبت به (Co(OH)2(am), CoCl2(s), CoCl2:6H2O(s), CoHPO4(s), CoO(s غير اشباع بوده و رسوب (CoCO3(s), Co(OH)2(c), CO3(PO4)2(s) رخ داد. داده هاي آماري نشان داد كه جذب و دفع كبالت در خاك تحت تاثير درصد كربنات كلسيم، شن و پي اچ قرار دارد. جزء بندي كبالت قبل و بعد از آزمايشات ايزوترم صورت گرفت نتايج نشان داد كه جزء باقي مانده و كربناته اجزاء غالب در خاك ها مي باشند. در بخش ديگري از مطالعات، روند رهاسازي كبالت در 10 نمونه خاك آلوده شده با 200 ميلي گرم بر كيلوگرم كبالت توسط دو عصاره گير (EDTA و CaCl2) در مدت 2084 ساعت بررسي گرديد. سرعت رهاسازي كبالت در تمام خاك ها ابتدا سريع بود و سپس با گذشت زمان كاهش يافت. نتايج نشان داد كه مقدار رهاسازي كبالت توسط محلول 0/01 مولار CaCl2 به طور معني داري كمتر از مقدار كبالت آزاد شده توسط محلول 0/01 مولار EDTA بود. محاسبات نيز نشان داد كه عصاره گيري توسط CaCl2 و EDTA، با معادلات مرتبه اول، الوويچ، پخشيدگي پارابوليك و تابع تواني داراي ضريب تعيين بيشتر و خطاي استاندارد كمتري بوده ودر نتيجه رهاسازي كبالت را بهتر توصيف كرده اند.
-
آبشويي و جزء بندي پتاسيم تحت كودهاي ازته، فسفاته، مرغي، دامي و بقاياي گياهي
سپيده حيدري 2013 -
اثر نسبت خاك به محلول و PH بر جذب عناصر سنگين در خاك
زهره وفايي 2013 -
بررسي توزيع مكاني برخي ويژگي هاي شيميايي خاكهاي شور و سديمي و جزءبندي عناصر سنگين در برخي خاكهاي منطقه همدان
صديقه باقري سنوكش 2013