دانشکده - دانشکده کشاورزی
استادیار
تاریخ بهروزرسانی: 1404/08/11
حسین باقرپور
کشاورزی / مهندسی مکانیک بیوسیستم
رساله های دکتری
-
تشخیص بیماری های برگی درخت به (Cydonia oblonga)با استفاده از یادگیری عمیق
1403چکیده: بیماریهای برگی درخت بِه یکی از نگرانیهای عمده باغداران میباشد و شناسایی آنها در پایش درختان ضروری است چرا که زیانهای اقتصادی قابل توجهی وارد میکند. از این رو، تشخیص بهموقع و موثر بیماریهای برگی درختان بِه، نقش مهمی در جلوگیری از این ضرر اقتصادی دارد. بیشتر علائم بیماری این درخت در برگ ظاهر میشود و تشخیص آنها نیاز به متخصصان خبره داشته و از طرفی زمانبر بوده و هزینه آزمایشگاهی بالایی دارد. اصلیترین بیماریهای این محصول شامل آتشک، زخم برگ و سفیدک پودری است. با پیشرفت الگوریتمهای هوش مصنوعی، شبکههای عصبی مختلفی برای طبقهبندی معرفی شدهاند که از مهمترین آنها میتوان به شبکههای عصبی پیچشی (کانولوشنی) اشاره کرد. هدف اصلی این مطالعه بهینهسازی و تنظیم پارامترهای اصلی این شبکهها به منظور افزایش دقت تشخیص بیماریهای برگی درخت بِه میباشد. در این مطالعه دو رویکرد برای تشخیص و طبقهبندی بیماریها بکار برده شد. در رویکرد اول با استفاده از تصاویر تکتک برگهای برش داده شده یادگیری و دستهبندی انجام شد و در رویکرد دوم مستقیما برگهای خام بکار گرفته شد ولی تک تک عارضه های بیماری روی برگ ها برچسب زنی شد. در رویکرد اول از مدلهای ماشین بردار پشتیبان (SVM)، kنزدیکترین همسایه و مدل شبکه عصبی کانولوشن (CNN) استفاده شد. در مدل CNN نیز از دو الگوریتم یادگیری انتقالی مهم Inception-ResNet-v2 و ResNet-101 و یک الگوریتم بهینهشده پیشنهادی برای طبقهبندی بیماریها استفاده شد. در رویکرد دوم نیز از الگوریتم YOLOv7 به عنوان الگوریتم تک مرحله ای شناسایی و تشخیص عارضه بیماری در محل استفاده شد. نتایج رویکرد اول نشان داد که مدل شبکه عصبی کانولوشنی که از تکنیک استخراج ویژگی اتوماتیک استفاده می کند، توانایی بیشتری نسبت به تکنیک استخراج ویژگی دستی دارد. به طوریکه برای مدل KNN، مدل SVM و مدل شبکه عصبی کانولوشنی پیشنهادی به ترتیب مقدار دقت برابر با 82، 86 و 91 بدست آمد و از طرفی الگوریتم پیشنهادی CNN توانایی بیشتری نسبت به الگوریتمهای یادگیری انتقالی داشت. بهینهسازی مدلها نشان داد که حذف تصادفی باعث اصلاح دقت بعضی مدلها گردید و بیشترین عملکرد با 64 نورون در لایه مخفی حاصل گردید. با بررسی نتایج کلی، مدل پبشنهادی با چهار لایه پیچشی در بلوک کانولوشنی، یک لایه مخفی در بلوک شبکه عصبی و ضریب دراپاوت 5/0 بیشترین عملکرد را ارایه داد. اما در مقابل در رویکرد دوم مدل YOLOv7 نتایج قابل توجهی ارایه داد. به طوریکه دقت کلی آن 93 درصد بدست آمد و شاخص mAP0.5 برای آن 93 درصد بدست آمد. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که هر دو روش CNN پیشنهادی و YOLOv7 از توانایی نسبتا بالایی در تشخیص بیماری های مختلف برگی درخت بِه دارند و می توان از آنها در کارهای عملیاتی بهره برد.
-
تشخیص تقلب در پودر فلفل سیاه، فلفل قرمز و دارچین به روش تصویربرداری فراطیفی و شبکه عصبی مصنوعی
1403فلفل سیاه، فلفل قرمز و دارچین جزء ادویهها و گیاهان دارویی هستند که از لحاظ اقتصادی اهمیت ویژهای دارند. از این ادویهها معمولاً به عنوان تقویت کننده، طعمدهنده و نگهدارنده در مواد غذایی و خوراکی مختلف استفاده میشود.. امروزه بررسی تقلب در مواد غذایی امری ضروری به نظر میرسد. در حال حاضر بررسی تقلب در آزمایشگاه و به روش های شیمیایی انجام میپذیرد که کاری خستهکننده، پرهزینه و نیازمند نیروی انسانی ماهر است. همچنین به واسطه خستگی ذهنی در انجام عمل تکراری جداسازی، روشی غیرمطمئن محسوب میشود. ماشین بینایی از یکنواختی و دقت کافی در تشخیص برخوردار است و از پرکاربردترین فناوریهای مورد استفاده در صنایع غذایی، کشاورزی نوین و صنعت می باشد. تصویربرداری فراطیفی جدیدترین روش تصویربرداری است که برای ارزیابی سریع و دقیق کیفیت مواد غذایی به کار می رود. هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوریتمی برای پردازش و تحلیل تصاویر فراطیفی به منظور تشخیص تقلب در فلفل سیاه، فلفل قرمز، و دارچین است. برای هر ادویه سه ماده تقلبی (آرد گندم، آرد نخود، و کف دریا)، پنج سطح تقلب (0، 5، 15، 30 و 50 درصد) و سه تکرار (در کل 135 نمونه) در نظر گرفته شد. تصاویر فراطیفی نمونه ها در آزمایشگاه پردازش تصویر دانشگاه ایلام با استفاده از دوربین تصویربرداری فراطیفی اسکن خطی مدل (Specam) با طول موج 950-400 نانومتر گرفته شد. پس از برش ناحیه وسط تصاویر، طول موج های موثر انتخاب و ویژگیهای مختلفی از تصاویر در آن طول موجها استخراج شد. سپس ویژگی کارا انتخاب و به منظور طبقه بندی آنها از روش های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. بالاترین دقت طبقهبندی برای مدل مبتنی بر شبکه عصبی مصنوعی در تشخیص تقلب آرد نخود، کف دریا و آرد گندم در فلفل سیاه حاصل شد (%100). دقت این روش برای تشخیص مواد تقلبی در دارچین به ترتیب برابر با %100، %9/98 و %100 و در فلفل قرمز به ترتیب برابر با %100، %100 و %9/98 بود. دقت طبقهبندی روش ماشین بردار پشتیبان با راهبرد یکی در برابر یکی در تشخیص آرد نخود، کف دریا و آرد گندم در فلفل سیاه (به ترتیب برابر با %55/95، %88/98 و %88/98) بالاتر از فلفل قرمز (%55/95، %55/95 و %77/97) و آن هم بالاتر از دارچین (به ترتیب برابر %55/95، %56/85 و %66/96) بود. دقت طبقهبندی توسط روش ماشین بردار پشتیبان با راهبرد یکی در برابر همه در تشخیص مواد تقلبی در فلفل سیاه به ترتیب برابر با %33/93، %11/91 و %100، در دارچین به ترتیب برابر با %88/78، %77/77 و %44/94 و در فلفل قرمز برابر با %88/88 حاصل شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که الگوریتم طراحی شده به کمک طبقهبند مبتنی بر روش شبکه عصبی مصنوعی توانایی بالایی در تشخیص سطوح مختلف مواد تقلبی در ادویههای مورد مطالعه را دارد.
-
توسعه الگوریتم ویژه بر مبنای یادگیری عمیق به منظور تفکیک گلهای محمدی رسیده و نارس و شناسایی دقیق مکان آنها بر روی بوته به منظور استفاده در ربات برداشت
1403برداشت سنتی گل محمدی با دست، با چالشهای فراوانی روبرو است که از میان آنها، وجود خارهای زیاد بر روی ساقه گیاه، برداشت این محصول را به پرزحمتترین بخش صنایع مرتبط تبدل نموده است. راه حل برون رفت از این مشکل، مکانیزه کردن برداشت این گل میباشد. از آنجائیکه در مزرعه واقعی علاوه بر زیاد بودن تعداد گلها، شرایط محیطی نیز متغیر است، بهرهگیری از الگوریتمهای متداول که به تغییرات شرایط محیطی حساس هستند، برای تشخیص بیدرنگ این محصول مناسب نیست. لذا برای مکانیزه کردن برداشت این محصول، لازم است سیستمی طراحی شود که علاوه بر دقت بالا، سرعت مناسبی هم داشته باشد و به شرایط محیطی نیز حساس نباشد. از این رو در این مطالعه دو هدف دنبال گردید. هدف اول توسعه الگوریتم لایه عمیق YOLO است که بر اساس شبکه کانولوشنی، تشخیص و مکانیابی گلهای شکفته را انجام میدهد و هدف دوم ساخت و ارزیابی ربات برداشت این محصول است که بر اساس مکانیزم حرکت خطی مستقل در سه جهت عملیات برداشت را انجام میدهد. بنابراین در این مطالعه عملکرد سه نسخهی سبک و سریع مدل YOLO یعنی v8s، v6s و v5s در شناسایی گلهای محمدی شکفته درشرایط نور عادی مورد ارزیابی قرار گرفت و با عملکرد مدل Faster-RCNN مقایسه گردید. نتایج نشان داد که مدل یادگیری YOLO v8s توانایی بالاتری نسبت به روشهای دیگر دارد. در مقایسه عملکرد YOLO v8s نسبت به مدلهای YOLO v5s، YOLO v6s و Faster-RCNN ، مقدار شاخص mAP0.5 و سرعت تشخیص به ترتیب 3/0، 1/6، و 6 درصد و 3/169، 6/198 و 3/231 فریم در ثانیه بیشتر بود. آموزش و ارزیابی این مدل روی تصاویر با نور شدید، موجب کاهش 9/4 درصدی در mAP0.5 و 8/5 فریم در ثانیهای سرعت تشخیص مدل گردید که نشاندهنده اثر مخرب نور محیط بر روی عملکرد مدل میباشد. با وجود اینکه آموزش و ارزیابی مدل با تمام تصاویر، مقدار 9/95 درصدی mAP0.5 را نتیجه داد اما تنزل سرعت تشخیص به 4/24 فریم در ثانیه الزامات کاربردهای بیدرنگ را تامین نکرد. بنابراین به منظور رفع این مشکل و غلبه بر محدودیتهای سختافزاری مزرعه، از میان اندازههای مختلف آخرین نسخه YOLO، مدل کوچک و سبک YOLO v9t به عنوان مدل دانشآموز انتخاب شد و با انتخاب مدل بزرگتر YOLO v9c به عنوان معلم و بهرهگیری از روش تقطیر دانش مبتنی بر پاسخ با دو رویکرد آموزشی مجزا برون خط و بر خط به آموزش آن پرداخته شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج کلی نشان داد که روش تقطیر دانش مبتنی بر پاسخ به ویژه رویکرد برون خط ضمن حفظ اندازه مدل پایه، موجب افزایش تمام شاخصهای ارزیابی میگردند و در تعدادی از پارامترها عملکرد بهتری نسبت به مدل معلم داشتند. در گام آخر نمونه اولیه ربات برداشت گل محمدی طراحی و ساخته شد و با استفاده از این مدل به صورت آزمایشگاهی مورد تست و ارزیابی واقع شد. نتایج نشان داد که این ربات با عملکرد خوب خود می-تواند به ترتیب با مقدار نرخ 4/97 % و 07/80% گلها را شناسایی و برداشت نماید. همچنین میانگین زمان برداشت برای هرگل 65/48 ثانیه بود که 41% این زمان صرف حرکت واحد چیدن گل به سمت گل میگردد.
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تشخیص بقایای ریسه قارچ رب گوجه فرنگی براساس پردازش تصویر
1403با توجه به اهمیت رب گوجه فرنگی به عنوان یکی از پرکاربردترین محصوالت غذایی، وجود آالینده های میکروبی و به ویژه قارچی در این محصول می تواند خطرات جدی برای سالمت مصرف کنندگان به همراه داشته باشد. روش های سنتی تشخیص آلودگی مانند کشت میکروبی زمان بر و در برخی موارد دقت کافی ندارند. بنابراین، فناوری های نوین، به ویژه پردازش تصویر، به عنوان ابزارهای موثر برای شناسایی و تشخیص آلودگی های قارچی در محصوالت غذایی مورد توجه قرار گرفته اند. از این رو این پژوهش به بررسی و مقایسه سه مدل پیشرفته یادگیری عمیقCNN، MobileNet و 8YOLOvبرای تشخیص بقایای ریسه قارچی در رب گوجه فرنگی می پردازد. با توجه به اهمیت رب گوجه فرنگی در صنعت غذایی و خطرات جدی ناشی از آلودگی های قارچی برای سالمت مصرف کنندگان، استفاده از فناوری های نوین پردازش تصویر برای شناسایی این آلودگیها ضروری است. در این مطالعه، از تصاویر میکروسکوپی با کیفیت باال از چهار نوع رب گوجهفرنگی ایرانی استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل CNN با دقت /27 %98 و AUC /9838 0 در دادههای آموزشی، بهترین عملکرد را داشت، اما با چالش بیش برازش مواجه شد MobileNet .با دقت /8 %93 و AUC /935 ،0 عملکرد قابل قبولی نشان داد و برای دستگاه های با منابع محدود مناسب بود. 8YOLOv علیرغم چالش هایی در تشخیص اشیاء کوچک، پتانسیل باالیی برای کاربردهای زمان واقعی نشان داد .این پژوهش همچنین به بررسی تاثیر شرایط محیطی بر عملکرد مدلها پرداخته و راهکارهایی برای بهبود مقاومت سیستم ارائه داده است. یکی از مزایای قابل توجه روش پیشنهادی، امکان تشخیص غیرمستقیم آالینده های قارچی بدون نیاز به تعامل فیزیکی است که احتمال آلودگی های ثانویه را کاهش می دهد.یافته های این مطالعه می تواند به طور قابل توجهی به بهبود فرآیندهای کنترل کیفیت در صنعت تولید رب گوجهفرنگی کمک کند و زمینه را برای توسعه سیستم های خودکار تشخیص آلودگی در صنایع غذایی فراهم آورد. این پژوهش نه تنها به ارتقای ایمنی و کیفیت محصوالت غذایی کمک می کند، بلکه چارچوبی ارزشمند برای ارزیابی و بهینه سازی مدلهای یادگیری ماشین در کاربردهای مشابه ارائه میدهد.
-
استفاده از بینی الکترونیکی و پردازش تصویر در تشخیص نوع فرآوری برخی گیاهان دارویی
1403گیاهان دارویی نقش بسزایی در جوامع امروزی دارند. مصرف رو به رشد گیاهان دارویی به دلیل اهمیت بالای آنها نیازمند فرآوری این گیاهان است. خشککردن گیاهان دارویی از اساسیترین مراحلی است که وجود کمترین نقص در آنها موجب خسارات فراوانی میشود. گیاهان دارویی خشکشده میتوانند جایگزین مناسبی برای گیاهان تازه باشند. برای افزایش کیفیت گیاهان دارویی خشکشده، روشهای فیزیکی و شیمیایی مختلفی در مراحل تولید وجود دارد، مانند خشککردن، اگر روش مناسبی به کار گرفته نشود، کیفیت فیزیکی و شیمیایی محصول، تحت تاثیر قرار میگیرد. استفاده از روشها و دماهای نامناسب در فرآیند خشککردن، کیفیت محصول را تغییر داده و رایحه و رنگ آن را نیز تحت تاثیر قرار میدهند بنابراین خشککنی که کمترین اثر بر کیفیت رایحه و رنگ را داشته باشد، بایستی انتخاب شود. هدف این پژوهش، استفاده از بینی الکترونیکی و پردازش تصویر در فرآوری گیاهان دارویی ریحان، آویشن و رزماری در سه روش مختلف خشککردن، شامل: سایه خشک، نرمال اتمسفر مادونقرمز و کنترل اتمسفر مادونقرمز در دمای 40 درجهی سلسیوس است. رایحه و تغییرات رنگ گیاهان خشکشده با استفاده از بینی الکترونیکی و پردازش تصویر اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده از بینی الکترونیکی با استفاده از تکنیک تجزیه مولفههای اصلی (PCA) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) تحلیل گردید. طبق نتایج به دست آمده، آنالیز مولفههای اصلی با دو مولفهی PC-1 و PC-2 توانست 78 درصد از واریانس دادهها را پوشش دهد. در مجموعهی حسگری، حسگرهای MQ2، TGS822 و TGS2610 به ترتیب بالاترین مقادیر ضریب لودینگ و حسگرهای TGS813 و MQ4 به ترتیب کمترین مقادیر این ضریب را به خود اختصاص دادند. از سوی دیگر روش ماشین بردار پشتیبان توانست با دقت آموزش و دقت طبقهبندی به ترتیب 100 و 75 درصد افتراق گیاهان و به ترتیب 100 درصد و صفر نوع خشککنهای هر گیاه را طبقهبندی کند. شاخصهای فضاهای رنگی RGB، Lab و HSV توانستند نوع خشککردن هر گیاه را نسبت به گیاه تازه تشخیص و آنها را طبقهبندی کنند.
-
تشخیص دانه سن زده و چاودار در داخل محصول گندم به کمک الگوریتم های یادگیری ماشین بر پایه پردازش تصویر
1403سن گندم از مهمترین آفات گندم و جو میباشد و یکی از عمدهترین محدودیتهای تولید گندم در آسیای مرکزی و غربی، اروپای شرقی و آفریقای شمالی است. تاثیر اقتصادی سن گندم حدود ۴۲ میلیون دلار برای کشورهای منطقه است و این فقط هزینه مواد شیمیایی مورد استفاده برای مدیریت آن است. این آفت با تغذیه از گندم و جو در مراحل مختلف رویشی موجب کاهش عملکرد (خسارت کمی) و از بین بردن خاصیت نانوایی (خسارت کیفی) میگردد. یکی از روش های جایگزین در تشخیص سریع سن و یا سایر ناخالصی ها در گندم ، استفاده از ماشین بینایی و پردازش تصویر است که با وجود دقت بالا، برای اجرا نیاز به پیاده سازی الگوریتم هایی دارد که وجود افراد متخصص در این زمینه را می طلبد. با پیدایش شبکه های عصبی، به دلیل نزدیک بودن عملکرد آن ها به ذهن انسان و قدرت یادگیری و طبقه بندی بالا، جایگاه ویژه ای در هوش مصنوعی پیدا کردند. هدف اصلی این پژوهش استفاده از الگوریتم شبکه عصبی کانولوشنی است که بتواند بر پایه پردازش تصویر گندم های سن زده را تشخیص دهد. در این پژوهش با استفاده از دو رویکرد یادگیری عمیق، شناسایی نمونههای خراب از سالم بررسی و تحلیل گردید. در رویکرد اول با استفاده از روش یادگیری انتقال و بهرهگیری از دو مدل مشهور از پیشآموزش دیده شده بنامهای VGG-19 و Inception-v3، عملیات طبقهبندی انجام شد و در رویکرد دوم با طراحی یک شبکه کانولوشنی پیشنهادی توانایی این شبکه در جداسازی نمونهها مورد بررسی قرار گرفت. برای توسعه و ارزیابی مدلهای یادگیری عمیق از کتابخانه تنسورفلوو (tensorflow) استفاده شد و اجرای پایتون و آموزش شبکهها نیز در محیط کولب (Colab) انجام گرفت. در بررسی عملکرد مدلها از شاخصهای ارزیابی مهم مانند فراخوانی(recall)، صحت، دقت و شاخص f1-score استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو روش یادگیری انتقال و مدل پیشنهادی قابلیت خوبی در طبقهبندی دانه های سالم و سن زده دارند. در مقایسه دو روش یادگیری انتقال، شبکه Inception-v3 توانست نتایج بهتری را در مقایسه با شبکه VGG-19 ارایه دهد. در شبکه Inception-v3 دقت 3/95 درصد بدست آمد در حالیکه در مدل VGG-19 دقت6/90 درصد حاصل شد. الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با شبکه های حجیم از پیش آموزش دیده شده و تنها با استفاده ازپنج لایه کانولوشنی توانست با دقت 4/98 درصد دو کلاس سالم و سن زده را از هم تفکیک کند. نتایج نهایی نشان داد که شبکه پیشنهادی قابلیت خوبی در طبقهبندی دو کلاس داشته و میتواند جایگزین مناسبی برای طبقهبندی محصول باشد. نتایج کلی تحقیق نشان داد که علیرغم نزدیکی بسیار زیاد دو کلاس سن زده و سالم در دانه های گندم، استفاده از شبکه کانولوشنی پیشنهادی به دلیل بکارگیری روش ویژه در استخراج ویژگیها و همچنین تعداد پارامترهای کمتر در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی متداول، توان خیلی بالایی در طبقه بندی این دو نمونه از خود نشان داد و این الگوریتم پیشنهادی میتواند جایگزین مناسبی برای ماشینهای تشخیص نمونههای سن زده در نظر گرفته شود.
-
بهره گیری از روش های مختلف هوش مصنوعی در تشخیص ارقام مختلف نخود و میزان ناخالصی های آن
1401چکیده: محصول نخود به دلیل شرایط خاص برداشت دارای چندین نوع ناخالصی است که بعضی از آن ها مانند کاه، سنگریزه ها، علف های هرز و سایر ناخالصی دیگر که دارای اختلاف اساسی در وزن یا ابعاد هستند، به راحتی توسط بعضی از روش های مکانیکی از محصول اصلی جدا می شوند. ولی در مقابل، ناخالصی هایی مانند سنگ یا کلوخ هم اندازه نخود، نخودهای لپه شده و مخصوصا نخودهای نارس به سختی در فرآیند جداسازی از محصول جدا می شوند و در نتیجه باعث کاهش کیفیت و قیمت تمام شده محصول می شوند. لذا جداسازی این نوع ناخالصی ها یکی از چالش های اصلی در حوزه فرآوری محصولات کشاورزی است که در این پژوهش سعی گردید با بهره گیری از الگوریتم های نوین هوش مصنوعی این نوع ناخالصی ها شناسایی و از محصول اصلی تفکیک شوند. از طرفی شناسایی و انتخاب رقم مناسب نخود برای کشاورزان و محققان از اهمیت ویژ ه ای در هنگام کاشت یا اصلاح آن ها برخوردار است که بدین منظور در هدف دوم تشخیص و طبقه-بندی رقم های مختلف محصول با یک شبکه عصبی کانولوشنی بررسی شد. در این تحقیق برای تشخیص و شناسایی ناخالصی ها از الگوریتم نوینYOLO-v5 استفاده شد. برای آموزش این الگوریتم 400 عکس برچسب گذاری شده از شش کلاس شامل نخود سالم، نخود نارس، لپه شده، سنگ و کلوخ، نخود سیاه و نخود قهوه ای تهیه شد. در گام دوم به منظور شناسایی رقم ها با بازسازی تصاویر، در کل 3000 تصویر ایجاد گردید و از یک الگوریتم معروف شبکه کانولوشنی VGG-19 به عنوان الگوریتم از پیش آموزش دیده شده استفاه شد. برای ارزیابی عملکرد مدل YOLO-v5 از پارامترهای ارزیابی صحت، حساسیت، دقت، F1-Score و mAP استفاده شد. نتایج حاصل از شناسایی ناخالصی ها نشان دادن که با استفاده از الگوریتم YOLO-v5، شش کلاس سالم و ناخالصی های دیگر به طور کامل و با دقت بالایی شناسایی و از هم بخوبی متمایز شدند. مقدار mAP-50برای همه کلاس ها بالاتر از ٪99 بدست آمد. همچنین مقدار mAP-50:95 برای همه کلاس ها بین 68 الی77٪ حاصل شد. با توجه به نزدیک بودن این ضریب برای تمامی کلاس ها، می توان گفت که مدل مذکور در شناسایی کلاس های مختلف بسیار موفق عمل کرده است. همچنین نتایج حاصل از شناسایی شبکه VGG-19 نشان داد که علی رغم نزدیکی بسیار زیاد ظاهری رقم ها به یکدیگر، این شبکه لایه عمیق توانایی نسبتا بالایی در شناسایی الگوهای مختلف دارد و می توان از این شب
-
اثر شدت نور در کاهش بار محاسباتی یادگیری عمیق به منظور قطعه بندی تصویر حاوی گوجه فرنگی روی بوته
1401چین با تولید سالانه بیش از 65.15 میلیون تن، بزرگترین تولید گوجه فرنگی در جهان است که یک سوم تولید جهانی گوجه فرنگی را به خود اختصاص می دهد.یکی ازمشکلات اصلی درتولیدگوجه فرنگی نیاز به نیروی کارانسانی جهت برداشت این محصول می باشد امروزه روش های رباتیک درحال جایگزین شدن با نیروی انسانی جهت برداشت محصول می باشندویکی از اصلی ترین قسمت های برداشت رباتیک بخش تشخیص وارزیابی گوجه فرنگی و انتخاب هدف مطلوب می باشدبرای تشخیص محصول الگوریتم ها و روش های بسیار متنوعی وجود دارد ما در این پژوهش از شبکه عصبی YOLOv5استفاده کرده ایم که نسبت به نسخه های دیگر YOLOسرعت بالاتری دارد وفرایند محاسبات این نسخه کوتاه تر و کم حجم تر می باشددراین پژوهش هدف اصلی ما مشخص کردن بهترین شدت نورجهت آموزش شبکه و شناسایی گوجه فرنگی ها درهر تصویر همراه با کمترین زمان (بار محاسباتی) می باشد دراین پژوهش ما از سه رزولویشن 320و640و960استفاده کرده ایم که با افزایش رزولویشن نتایج آموزش ،mApافزایش و تعداد نمونه های تشخیص داده شده در هر تصویر افزایش می یابدبرای مثال در شدت نور 2423لوکس ودررزولویشن 320 mAp50میزان 76درصد میباشد ولی در رزولویشن 960mAp50 میزان 83درصد میباشدکمترین زمان برای تشخیص وشناسایی گوجه فرنگی های یک تصویردر رزولویشن 320ساعات 10و12 با 9/8 msمی باشندوکمترین بار محاسباتی را دارا می باشدوبالا ترین میزان mApمتعلق به رزولوشن 960ساعت 8میباشدکمترین میزان mApنیز متعلق به رزولویشن 960ساعت 8صبح می باشدمی توان گفت بهترین عملکرد را در سه رزولویشن ساعت 10 با 2423لوکس دارا می باشد
-
جداسازی فندق های با مغز پوسیده و ناسالم از نمونه های سالم با بهره گیری از روش یادگیری عمیق بر مبنای پردازش تصاویر
1401فندق یکی از خشکبارهای با ارزش و شناخته شده در جهان است که دارای ارزش غذایی بالایی است و نقش مهمی در سلامتی انسان ها دارد. از جنبه اقتصادی نیز جز محصولات با ارزش افزوده بالا در صنعت صنایع غذایی است و مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است. ایران در بین کشورهای عمده تولیدکننده این محصول در رتبه 8 قرار دارد و پتانسیل بالایی در تولید این محصول دارد. تولید این محصول و فرآوری آن برخلاف بسیاری از کشورهای توسعه یافته، در ایران بیشتر به شکل سنتی و با فن آوری های سطح پایینی انجام می شود. نبود فرآیند صنعتی مدرن و مناسب برای خشک کردن و کم بودن انبارهای مجهز نگهداری محصول، باعث شده که کشاورزان یا باغداران این محصول را به روش سنتی خشک کرده و سپس در انبار و بعضا در داخل کیسه ها نگه داری کنند تا بتوانند آن را در زمان دیگری فرآوری و به بازار عرضه کنند. نگه داری محصول در شرایط غیر استاندارد و در صورتی که با رطوبت نگهداری شود، رطوبت به درون پوسته نفوذ می کند و باعث خراب شدن، قارچ زدگی و کپک زدگی در بخشی از فندق ها می شود. وجود قارچ در داخل نمونه ها باعث کاهش شدید ارزش محصول شده و ضررهای خیلی زیادی به تولید کننده ها یا عرضه کننده های آن وارد می کند و از طرفی امکان صادرات آن نیز دیگر وجود نخواهد داشت. وجود این نوع قارچ در داخل محصول باعث تغییر رنگ جزئی در سطح بیرونی پوسته سفت محصول می گردد و بدین روش امکان شناسایی آن ها قبل از عملیات شکستن پوسته و یا فروش آن وجود دارد. بنابراین هدف اصلی این پژوهش استفاده از الگوریتم شبکه عصبی کانولوشنی است که بتواند بر پایه پردازش تصویر با قابلیت بالایی این تغییرات جزئی رنگ یا الگو های سطح خارجی پوسته را متوجه شده و دسته بندی محصول را انجام دهد. در این پژوهش با استفاده از دو رویکرد یادگیری عمیق، شناسایی نمونه های خراب از سالم بررسی و تحلیل شد. در رویکرد اول با استفاده از روش یادگیری انتقال و بهره گیری از دو مدل مشهور از پیش آموزش دیده شده با تصاویر پایگاه ایمیج نت (ImagNet)، بنام های VGG-19 و Inception-v3، عملیات طبقه بندی انجام شد و در رویکرد دوم با طراحی یک شبکه کانولوشنی پیشنهادی توانایی این شبکه در جداسازی نمونه ها مورد بررسی قرار گرفت. برای توسعه و ارزیابی مدل های یادگیری عمیق از کتابخانه کراس (Keras) استفاده شد و برنامه نویسی پایتون و آمو
-
درجه بندی گل رز با استفاده از پردازش تصویر مبتنی بر روش های هوش مصنوعی
1401گل رز بانام علمی Rosa Hybrida، از خانواده گل سرخیان یا Rosaceae مهم ترین گل تجاری شاخه بریده در سراسر دنیاست. یکی از مراحل مهم تولید گل رز، درجه بندی است که دارای استانداردهایی در هر منطقه از دنیاست. این کار می تواند به صورت دستی توسط افراد باتجربه انجام گیرد که فرایندی پر خطا و زمان بر است همچنین در گلخانه های تجاری با میزان تولید بالا امکان پذیر نیست؛ اما تکنولوژی های به روز در مراحل تولید گل رز چند سالی است که مورداستفاده قرار می گیرد. استفاده از هوش مصنوعی در مرحله درجه بندی و پس از برداشت گل رز در خط تولید کشورهای پیشرفته استفاده می شود. در پژوهش حاضر با استفاده از یادگیری عمیق (DL) تصاویری از گل های رز رقم آوالانچ که به تعداد بالا و وضوح کافی تهیه شده بود، به شبکه های عصبی با مدل های وی جی جی، رزنت، اینسپشن و ایکسپشن تغذیه شدند که نتایج زیر به دست آمد. در همه مدل های از پیش آموزش دیده شده دراپ اوت تاثیر مثبتی بر دقت شبکه نداشت؛ اما در مدل پیشنهادی اضافه کردن 0.1 دراپ اوت تاثیر مثبتی بر عملکرد شبکه گذاشت. در شبکه وی جی جی بیشترین میزان دقت در تعداد نورون 64 مشاهده شد. میزان دقت در این شبکه 96 درصد بود. شبکه رزنت عملکرد مطلوبی در این پژوهش از خود به نمایش نگذاشت به طوری که صحت نتایج آن در تشخیص محصول درجه یک و درجه دو به ترتیب 78 و 82 درصد بود که نشان از عدم توانایی این شبکه در تفکیک داده ها بود. از طرفی شبکه اینسپشن نیز همانند رزنت نتایج قابل اعتمادی در این پژوهش نداشت به طوری که دقت آن 80 درصد گزارش شد. دقت شبکه ایکسپشن در پژوهش حاضر 100 درصد گزارش شد که نشان از کارآمدی مدل است. در انتها نتایج در مدل پیشنهادی پژوهشگر بدین صورت ثبت شد. در این مدل تعداد نرون ها به 128 افزایش یافته. همچنین از چهار لایه عصبی کانولوشن استفاده شد که در هر لایه چهار فیلتر 16، 32، 64 و 128 تایی به کار گرفته شد و نتایج نشان داد افزایش تعداد فیلترها در هر لایه سبب افزایش دقت شبکه عصبی از 96 درصد به 99 درصد می شود. پس به طورکلی در این پژوهش کمترین دقت مربوط به مدل رزنت (80 درصد) و بیشترین آن مربوط به مدل پیشنهادی (98 درصد) و مدل ایکسپشن (100 درصد) بود. قدرتمندترین مدل در تفکیک گل های درجه یک از درجه دو به ترتیب مربوط به شبکه های ایکسپشن (100 درصد)، پیشنهادی (99 درصد) و وی جی جی (95.5) بو
-
اثر تغییر رزلوشن تصویر در کاهش بار محاسباتی یادگیری عمیق به منظور قطعه بندی تصویر حاوی گوجه فرنگی روی بوته
1401گوجه فرنگی رتبه دوم را در مقدار برداشت کشت گلخانه ای دارد. مقدار برداشت و سطح زیر کشت این محصول طی 60 سال گذشته روندی کاملا صعودی داشته است. از این رو تحقیقات فرآوانی به منظور طراحی ربات برداشت این محصول صورت گرفته است. قسمت بینایی رایانه ای بخش مهمی از ربات های برداشت محصول را تشکیل می دهد. این قسمت از الگوریتم های پردازش تصویر به منظور تشخیص موقعیت گوجه فرنگی ها بهره می برد، اما وجود چالش هایی مانند: تغییرات روشنایی، همپوشانی گوجه فرنگی ها و شرایط پیچیده محیطی مانع تشخیص درست این محصول می گردد. برای حل مشکلات فوق استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی بسیار متداول گردیده است. از این بین شبکه های Yolo عملکرد بسیار مناسبی را از نظر دقت و سرعت تشخیص ارائه می دهند اما هنوز از بار محاسباتی بالایی برای استفاده در کاربرد های رباتیک برخوردارند. ایده این پژوهش استفاده از رزلوشن تصویر بهینه برای آموزش و ارزیابی شبکه می باشد. رزلوشن بهینه، رزلوشنی است که در آن امر تشخیص از سرعت و دقت مناسبی برخوردار است. در این راستا مجموعه داده ای شامل 453 تصویر از گوجه فرنگی های نارس تا رسیده که به روی بوته قرار داشتند تهیه گردید. سپس تغییر رزلوشن تصاویر در هجده کلاس انجام گرفت. در ادامه تعداد پنج رزلوشن در شبکه Yolov3 و تعداد هجده رزلوشن در شبکه های Yolov5s و Yolov7-tiny از نظر دقت و سرعت تشخیص گوجه فرنگی ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین رزلوشن های مورد بررسی دارای بازه 64*64 پیکسل تا 608*608 پیکسل بوده اند. نتایج بیان گر این مضوع است که بیش تر رزلوشن های مورد بررسی، دقت تغریبا برابری را ارائه می دهند اما از نظر زمان تشخیص یا بار محاسباتی اختلاف بالایی بین آن ها مشاهده می شود.
-
بهره گیری از شبکه های عصبی در شناسایی و تشخیص علف هرز توق در توده دانه گندم
1401علف های هرز به طور تصادفی و لکه ای در همه ی مکان ها حضور دارند و با گیاهان بر سر منابع رقابت می کنند و منجر به افت عملکرد می شوند. در مزارع گندم علف های هرز و افات مختلفی از جمله توق، چاودار، چچم و سن گندم و... وجود دارند. بعضی از این علف های هرز به دلیل جرم ویژه تقریبا هم اندازه با گندم و یا تشابه ظاهری زیاد با گندم، تا مرحله ی ذخیره سازی در انبار همراه گندم باقی می مانند. از آنجا که یکی از شاخص های کیفی و معیار بازارپسندی توده دانه گندم عدم وجود مواد زائد است، تشخیص و شناسایی این علف های هرز در توده دانه گندم برای خریداران گندم و مراکز بوجاری و کارخانه های آرد بسیار حائز اهمیت بوده و برای تعیین میزان افت مفید و غیر مفید و تعیین قیمت لازم است. در این تحقیق برای تشخیص و شناسایی علف های هرز رایج در مزارع و گندم های آفت زده از الگوریتم YOLOv5 استفاده شد. برای آموزش این الگوریتم 375 عکس برچسب گذاری شده که شامل 11کلاس (دانه سالم، دانه سن زده، دانه چروکیده، دانه چاودار، دانه شکسته، توق، سنگ و کلوخ، گیاهان سبز، کزل، دانه جو، ساقه) بود؛ تهیه و مورد استفاده قرار گرفت (75٪ برای آموزش، 15٪ برای ارزیابی، 10٪ برای تست). در نهایت برای ارزیابی عملکرد این مدل در شناسایی و مکان یابی علف های هرز موجود در تصویر از پارامترهای ارزیابی Precision ، Recall وmAP استفاده شد. نتایج نشان دادن که پنج کلاس (ساقه، دانه جو، کزل، گیاهان سبز، توق) به طور کامل و با دقت بالا به عنوان کلاس خودشان تشخیص داده شدند. همچنین مقدار 5/0 mAPبرای همه کلاس ها بین 6/88٪ - 5/99٪ شد. که بیشترین مقدار مربوط به کلاس ساقه، دانه جو، گیاهان سبز، سنگ وکلوخ است و کمترین مقدار برای کلاس دانه چروکیده می باشد. همچنین مقدار 5/0: 95/0 mAPبرای همه کلاس ها بین 5/65٪ - 8/81٪ به دست آمد که بیشترین مربوط به کلاس ساقه و کمترین مربوط به کلاس دانه چروکیده بود. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد الگوریتم YOLOv5 قابلیت بالایی در تشخیص و شناسایی علف های هرز گندم دارد و می توان از آن در ارائه یک سیستم هوشمند به صورت یک نرم افزار که قابلیت نصب در تلفن همراه را داشته باشد و یا در ارتباط با کامپیوتر درصد ناخالصی ها را ارائه کند استفاده کرد.
-
استفاده ازشبکه های عصبی کانولوشنی (CNN) درتشخیص خیارهای معیوب
1400طبقه بندی خیار از لحاظ شکل ظاهری یکی از مراحل اصلی فرآوری این محصول است. هر چند دستگاه های مختلفی برای این کار ابداع و ساخته شده اند اما همه آنها در زمینه تفکیک و طبقه بندی محصول از نظر شکل و اندازه کاربرد دارند. بررسی کیفیت محصول در صنایع مربوط به تولید خیار شور به شکل دستی و سنتی انجام می شود که کاری سخت و زمان بر است. بهره گیری از الگوریتم های هوش مصنوعی به عنوان یک روش جدید و کارآمد می تواند جایگزین مناسبی برای روش های سنتی کیفی سنجی محصولات باشد. بنابراین استفاده از روش های سریع و نوین الگو یابی در پردازش تصویر و شناسایی کلاس های مختلف محصول خیار به کمک هوش مصنوعی از اهداف اصلی این پژوهش می باشد. در این تحقیق با بهره گیری از مهمترین روش هوش مصنوعی بنام یادگیری عمیق و ترکیب عملیات کانولوشن و شبکه عصبی، تشخیص الگو و یادگیری انجام گرفت. در تحقیق حاضر با بهره گیری از دو روش یادگیری انتقال و طراحی شبکه کانولوشنی پیشنهادی، الگوریتم مناسب برای طبقه بندی و شناسایی کلاس ها انجام گرفت. در روش یادگیری انتقال، از سه شبکه پیش آموزش دیده شده Inception-v3، VGG-19 و پیشنهادی استفاده گردید. در الگوریتم پیشنهادی با بررسی لایه ها و ساختارهای مختلف آن عملکرد مدل بررسی و با روش یادگیری انتقال مقایسه گردید. در بررسی عملکرد مدل ها از شاخص های ارزیابی حساسیت، صحت، دقت و شاخص f-score استفاده گردید. با توجه به نتایج، اگرچه تمامی مدل ها پتانسیل امیدوارکننده ای برای طبقه بندی سه کلاس مختلف خیار از خود نشان دادند. در مقایسه دو روش یادگیری انتقال با شبکه پیشنهادی، شبکه طراحی شده با تعداد پارامترهای کم و لایه های به مرتب کمتر توانست بهترین عملکرد را در طبقه بندی با دقت 91 درصد کسب کند.
-
بهره گیری ازشبکه های عصبی کانولوشنی (CNN) درتشخیص فندق های ناسالم و دهان بسته
1400خندان کردن فندق به منظور استفاده آن در آجیل یکی از مراحل اصلی فرآوری این محصول است. هرچند دستگاه-های مختلفی برای این کار ابداع و ساخته شده اند اما به دلیل اندازه ها و شکل های مختلف این محصول، مقدار قابل توجهی از فندق ها در پروسه ترک زنی به صورت نیمه ترک یا بدون ترک از دستگاه خارج می شوند. تشخیص نمونه هایی با ترک های ریز و بدون ترک و تفکیک آن ها از نمونه های خندان، می تواند در جداسازی این محصول برای مراحل بعدی ترک زنی و کاهش تلفات مفید باشد. شناسایی ترک های خیلی ریز یا نمونه های بدون ترک توسط اپراتور کار وقت گیر، پرهزینه و طاقت فرسایی است. بنابراین استفاده از روش های سریع و نوین الگو یابی در پردازش تصویر و شناسایی کلاس های مختلف محصول فندق می تواند راهکار مناسبی در طبقه بندی این محصول باشد. در این پژوهش با بهره گیری از مهم ترین روش هوش مصنوعی بنام یادگیری عمیق و ترکیب عملیات کانولوشن و شبکه عصبی، تشخیص الگو و یادگیری انجام گرفت. در تحقیق حاضر با بهره گیری از دو روش یادگیری انتقال و طراحی شبکه کانولوشنی پیشنهادی، الگوریتم مناسب برای طبقه بندی و شناسایی کلاس ها انجام گرفت. در روش یادگیری انتقال، از سه شبکه پیش آموزش دیده شده Inception-v3، VGG-19، Resnet-50 استفاده گردید و در الگوریتم پیشنهادی نیز با بررسی لایه ها و ساختارهای مختلف آن عملکرد مدل بررسی و با روش یادگیری انتقال مقایسه گردید. در بررسی عملکرد مدل ها از شاخص های ارزیابی حساسیت، صحت، دقت و شاخص f-score استفاده گردید. با توجه به نتایج، اگرچه تمامی مدل ها پتانسیل امیدوارکننده ای برای طبقه بندی سه کلاس مختلف فندق از خود نشان دادند. از میان سه روش یادگیری انتقال، شبکه Inception v3 بهترین نتایج را با دقت 99 درصد و شاخص F-score، 98/0 ارائه داد ولی در مدل Resnet دقت 72 درصد و F-score، 71/0 به دست آمد. در الگوریتم پیشنهادی با استفاده از سه لایه کانولوشنی با تعداد فیلترهای به ترتیب 16، 32 و 64 در هر لایه و 64 نرون در لایه شبکه عصبی دقت 98/0 حاصل شد. در مقایسه شبکه های مختلف آموزشی، نتایج نهایی نشان داد که شبکه پیشنهادی از قابلیت خوبی در طبقه بندی سه کلاس داشته و می تواند جایگزین مناسبی برای طبقه بندی محصول باشد. حجم و تعداد پارامترهای کمتر در این شبکه باعث افزایش سرعت در شناسایی کلاس ها گردید. به طوری که مدت زمان آموزش
-
طراحی، ساخت و ارزیابی سکوی شناور دستگاه برداشت نخود دیم پابلند
1399گیاه نخود با نام علمی L. Cicer arietinumو از خانواده لگومینوزه، گیاهی دولپه ای است که تقریبا 25 تا 50 سانتیمتر ارتفاع دارد. این گیاه به دلیل دارا بودن مقادیر بالای پروتئین، ویتامین و همچنین سایر ریز مغذی ها، نقش بسیار مهمی در سلامتی انسان دارد. نخود سال های زیادی است که در ایران کاشته می شود ولی بدلیل عملکرد پایین هنوز نتوانسته به عنوان یک محصول مهم و استراتژیک نقش بسزایی در اقتصاد بخش کشاورزی ایفا کند. یکی از دلایل عملکرد پایین این محصول در کشور، عدم بکارگیری روش مناسب برداشت و بالا بودن ضایعات محصول است. با بررسی های انجام شده تقریبا بجز عملیات شخم و در مواردی کاشت،کلیه عملیات زراعی برای این محصول بصورت دستی انجام می گیرد. یکی از معایب روش دستی این است که چون محصول به همراه ریشه از زمین کنده میشود، غده های تثبیت کننده ازت از خاک خارج شده و خاک تا حدی از لحاظ ازت و مواد آلی فقیر می گردد و از طرفی بدلیل جابجایی بیشتر و خشک بودن محصول، ریزش زیادی اتفاق میافتد. با توجه به بررسی تمامی منابع موجود، مشخص گردید که در بین تمامی دستگاه های ساخته شده، سکوی برش قابل قبولی که علاوه بر هدایت مناسب محصول به واحد برش با سرعت عمل بالا، ریزش غلاف-های کنده شده را به حداقل برساند، وجود ندارد. در نتیجه ساخت هد شناوری که بتواند تلفات را به حداقل برساند، لازم و ضروری است. در این پژوهش، پس از طراحی و مدل سازی دستگاه به وسیله نرم افزار سالیدورک، دستگاه در کارگاه ماشین های کشاورزی گروه بیوسیستم ساخته شد. پس از اتمام ساخت، دستگاه در مزرعه آزمایشگاهی عباس آباد دانشگاه که با نخود رقم منصور به دو روش مکانیزه و دستی کشت شده بود، در چندین نوبت مورد تست و ارزیابی اولیه قرار گرفت و پس از رفع ایرادات جزئی در همان محل ارزیابی نهایی صورت پذیرفت که بسیار رضایت بخش بود. یکی از قابلیت های مهم این دستگاه، توانایی طی کردن از روی مسیرهایی با پستی و بلندی زیاد است. نحوه قرار گرفتن اجزا و نیروی محرکه مکانیزم ها، به کل سیستم این قابلیت را می دهد که از روی هر نوع موانعی عبور کند. یکی از بارزترین مزیت های این دستگاه قرار گیری هیدروموتور بر روی تیغه برش می باشد که به سیستم اجازه می دهد در هر وضعیتی عمل برش را انجام دهد. یکی دیگر از قابلیت های این دستگاه، داشتن کفشک تنظیم پذیر فنردار است که در آن از یک لوله
-
بهینه سازی و ارزیابی دستگاه جمع کن خودکار مالچ پلاستیکی نازک
1398در سال های اخیر به دلیل مسئله کم آبی و کاهش راندمان آبیاری، توجه بیشتری به روش های جدید آبیاری مانند بارانی و قطره ای شده است. کاشت به روش مالچ پلاستیکی یکی از روش های موثر در افزایش دمای خاک برای کشت های زود هنگام می باشد. کاهش مصرف آب کشاورزی، افزایش بازده استفاده از کودهای شیمیایی، حفاظت از خاک و جلوگیری از رشد علف های هرز از مهمترین مزایای استفاده از مالچ پلاستیکی می باشند. اگر چه این روش مزایای زیادی دارد ولی پس از برداشت محصول، انبوه زیادی از پلاستیک در مزرعه باقی می ماند و این امر مشکلات جدید زیست محیطی را باعث شده است. هرچند روش های مختلفی در جهان برای جمع آوری پلاستیک های ضخیم ابداع شده است ولی هیچ کدام از آن ها برای پلاستیک های ضعیف و نازک کارآمد نیستند. بنابراین هدف اصلی این پژوهش، بهینه سازی، طراحی و ساخت دستگاه جمع کن خودکار مالچ پلاستیکی است که بتواند پلاستیک های پسماند را پس از برداشت محصول از مزرعه جمع آوری کند. در این پژوهش، پس از طراحی و مدل سازی دستگاه به-وسیله نرم افزار سالیدورکس، شاسی دستگاه در کارگاه ماشین های کشاورزی گروه بیوسیستم، روتور برشی پلاستیک در شرکت ماشین زراعت همدان واقع در شهرک صنعتی بوعلی و بقیه واحد ها از جمله سیلندر بردارنده و بخش مخزن نیز در کارگاه تولیدی ادوات کشاورزی یاشیل اطلس بهار ساخته شدند. تست آزمایشی دستگاه در مزرعه ای واقع در شهر بهار و تست های نهایی نیز در مزرعه هندوانه واقع در روبروی شهرک صنعتی بوعلی که پاییز سال 98 محصول آن برداشت شده بود، انجام گرفت. نتایج حاصل از تست روتور برشی هر چند در مزرعه آزمایشی رضایت بخش بود ولی عملکرد آن در مزرعه واقعی به دلیل جمع شدن بقایای گیاهی بر روی آن، مناسب نبود. در نتیجه به دلیل اختلال در کارکرد کل دستگاه، این بخش از روی سیستم حذف شد. پس از اتمام فرآیند ساخت و رضایت مندی از تست های مزرعه شبیه سازی شده، مجددا دستگاه به مزرعه واقعی منتقل و مورد تست و ارزیابی نهایی قرار گرفت که نتایج آن کاملا رضایت بخش بود. با بهینه سازی قسمت های اصلی، اعم از اضافه نمودن تیغه برشی خاک، زنجیر نقاله و انتقال استوانه بردارنده به سطح بالای خاک، مشکل تراز طولی حل شد. با انتقال مخزن به پشت دستگاه، حجم آن افزایش پیدا کرد و تخلیه آن نیز راحت تر گردید. این دستگاه مشابه خارجی و داخلی نداشته و برخلاف تمامی دستگاه
-
مدیریت نیتروژن مصرفی گیاه سیر و اسفناج با استفاده از حسگر مجاورتی GreenSeeker
1398چکیده: نیتروژن (N) یکی از مهم ترین مواد مغذی مورد نیاز برای رشد گیاهان و محصول می باشد. برای جلوگیری از هدررفت کود N و کاهش تجمع نیترات در گیاهان و هم چنین کم کردن ضررهای اقتصادی و محیط زیستی، لازم است این کود در زمان، مکان و مقدار صحیح استفاده شود. برای بهینه سازی و افزایش بازده مصرف کود N می توان از شاخص اختلاف پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI) بدست آمده از حسگر مجاورتی GreenSeeker (GS) و شاخص سطح برگ (LAI) حاصل از پردازش تصاویر دیجیتال، به صورت غیرمخرب استفاده کرد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی توانایی حسگر GS در تخمین عملکرد و سطح نیتروژن دو محصول سیر و اسفناج، بررسی ارتباط بین دو شاخص NDVI و LAI و مقایسه دقت دو حسگر GS و SPAD در تشخیص سبزینگی می باشد. آزمایش ها در زمستان 1396 و بهار 1397، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در 3 تکرار، در مزرعه تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه بوعلی سینای همدان انجام شد. در این پژوهش، از 5 تیمار کودی N0، N50، N100، N150 و N200 برای سیر و 4 تیمار کودی N0، N75، N150 و N300 برای اسفناج استفاده شد. در بررسی اثر N بر خروجی حسگر GS، بهترین واکنش نسبت به تیمارهای کودی فقط در اسفناج مشاهده شد. تحلیل های رگرسیونی نشان داد که در گیاه اسفناج همبستگی معنی داری به ترتیب برابر با 91/0 و 87/0 (05/0p<) بین شاخص NDVI با تیمار کودی N و هم چنین NDVI و عملکرد بوته وجود دارد. در حالی که برای گیاه سیر بین این شاخص ها همبستگی معنی داری یافت نشد. نتایج پردازش تصویر نشان داد که بهترین تابع جداسازی زمینه خاک از سطح برگ، تابع G-R می باشد. برای گیاه سیر و اسفناج، بین دو شاخص NDVI و LAI همبستگی مناسب و معنی داری به ترتیب برابر با 69/0 و 92/0 بدست آمد. در کل می توان چنین نتیجه گرفت که حسگر GS دستگاه مناسبی برای تخمین عملکرد غده و سطح N گیاه سیر نمی باشد، ولی برای تخمین عملکرد بوته و سطح N اسفناج نتایج رضایت بخشی نشان داد. هم چنین در مقایسه دو محصول سیر به عنوان گیاه باریک برگ و اسفناج به عنوان گیاه پهن برگ، این حسگر در تشخیص سبزینگی محصول پهن برگ موفق تر عمل کرده است.
-
ارزیابی غیرمخرب رسیدگی میوه انار در پایان دوره رشد
1398استفاده از تکنولوژی در حوزه کشاورزی نقش بسیار مهمی در تولید غذای مورد نیاز بشر دارد. به دلیل اهمیت کیفیت محصولاتی زراعی در بخش صادرات، استفاده از روش های نوین در ارزیابی کیفیت محصولات باغی مورد توجه بسیاری از تولیدکنندگان و صادرکنندگان قرار گرفته است. انار ایران از محصولاتی است که در بازار های جهانی بی رقیب بوده و در چند سال اخیر از نظر صادرات رتبه اول دنیا را به خود اختصاص داده است. با در نظر گرفتن اهمیت میوه انار و نقش مهم آن در صادرات، سلامت و کیفیت این میوه بسیار حائز اهمیت است. بنابراین تشخیص میزان خشکی یا رطوبت انار به عنوان یک خاصیت مهم، هدف اصلی این پژوهش می باشد. در این پژوهش تشخیص میزان رطوبت انار با استفاده از روش غیرمخرب تصویربرداری حرارتی فعال انجام شد. نمونه های انار به سه دسته سطح رطوبت بالا، متوسط و کم تقسیم شدند. نمونه های سطح رطوبت بالا به عنوان انارهای آبدار و نمونه های سطح رطوبت متوسط و کم به عنوان انارهای نارس و خشک در نظر گرفته شدند. برای انجام تصویربرداری از دوربین حرارتی FLIR مدل E40 در یک محفظه تاریک استفاده شد. دمای نمونه ها به صورت مستقیم توسط دوربین حرارتی اندازه گیری و تغییرات دمایی آن ها نیز در گذر زمان ثبت شد. برای بررسی اختلاف آماری در سطوح مختلف رطوبت از تحلیل آزمون واریانس ANOVA یک طرفه استفاده شد. مقایسه میانگین ها نیز به روش دانکن انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که نمونه های کاملا آبدار با قابلیت اطمینان 95 درصد قابل تشخیص بوده و نمونه های با رطوبت متوسط و کم آب نیز با خطای آماری 10 درصد قابل تفکیک از همدیگر می باشند. نتایج کلی این پژوهش نشان داد که روش غیرمخرب تصویربرداری حرارتی فعال می تواند یک روش مناسب برای ارزیابی میزان رطوبت میوه انار باشد.
-
تهیه نقشه عملکرد کیفی محصول گندم با استفاده از طیف سنجی فروسرخ نزدیک (NIR)
1396چکیده: گندم در دنیا بالاترین سطح کشت و تولید را در بین تمام گیاهان به خود اختصاص داده است. با توجه به اینکه محصولات فرآوری شده از گندم زیاد است اهمیت کیفیت این غله باید مورد بررسی قرار گیرد. پروتئین به عنوان یکی از مهم ترین ترکیبات در دانه نقش به سزایی در فرآوری این محصولات دارد. برای تعیین خصوصیات کمی و کیفی محصولات کشاورزی از روش های مخرب و غیرمخرب استفاده می شود. روش های مخرب عموماً معایبی چون هزینه بالا و تلفات ناشی از تخریب نمونه را دارند. بنابراین استفاده از روش های غیرمخرب که حتی می تواند به صورت برخط در صنعت استفاده شود، معقول و به صرفه است. طیف سنجی NIR به عنوان یک روش غیرمخرب، توانایی نمایش جزئیات ترکیبی مواد و اندازه گیری ترکیبات مواد بیولوژیکی را دارد. هدف از تحقیق حاضر، دستیابی به میزان پروتئین دانه گندم با استفاده از روش طیف سنجی NIR است که نتیجه آن در مزرعه به صورت نقشه کیفی ارائه می شود. بدین منظور نمونه برداری از مزارع سه رقم گندم مختلف صورت گرفت. طیف سنجی از نمونه ها با استفاده از یک اسپکتروفوتومتر در محدوده طیفی 1650-950 نانومتر انجام شد. درصد پروتئین نمونه ها نیز با استفاده از روش کجلدال به دست آمد. با استفاده از روش های رگرسیون چند متغیره خطی PCR و PLSR، مدل سازی بر پایه اندازه گیری های مرجع و اطلاعات طیف های پیش پردازش شده با ترکیبات مختلف صورت گرفت. نتایج نشان داد که مدل رگرسیونی PLSR به همراه پیش-پردازش SGD+SNV به عنوان بهترین روش مدل سازی در تخمین مقدار پروتئین انتخاب شد. در این مدل مقدار ضریب رگرسیون (R2)، RMSE و SDR برای مقادیر پیشگویی به ترتیب برابر با (84/0)، (835/0) و (54/2) به دست آمد. با توجه به این که روش طیف سنجی و مدل حاصله، توانست پروتئین گندم را با صحت و دقت بالایی برآورد؛ بنابراین می توان از روش طیف سنجی NIR به عنوان یک روش غیرمخرب برای تخمین پارامتر کیفی گندم استفاده نمود. نتایج بررسی تغییرات پروتئین در داخل مزرعه نشان داد که اختلاف معنی داری در سطح آماری 5 درصد بین میانگین پروتئین ها در مکان های مختلف وجود دارد. بنابراین نقشه تهیه شده می تواند اطلاعات مفیدی از تغییرات پروتئین در سطح مزرعه را ارائه دهد. درنهایت با استفاده از داده های حاصل از مدل سازی و مرجع، نقشه های مزارع با روش میان یابی اسپیلاین توسط نرم افزار Arc GIS برای ش
-
مدلسازی انرژی مصرفی و میزان انتشار گازهای گلخانه ای در تولید پرتقال و توت فرنگی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: شهرستان دزفول)
1396در این تحقیق بررسی و مدل سازی انرژی مصرفی و نشر آلایندگی برای تولید دو محصول پرتقال و توت فرنگی شهرستان دزفول با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و عصبی فازی انجام گرفت. همچنین ارزیابی کارایی واحدهای تولیدی نیز با بهره گیری از تکنیک تحلیل پوششی داده ها و الگوریتم ژنتیک انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که کل انرژی مورد نیاز در تولید محصولات پرتقال و توت فرنگی به ترتیب حدود 79/44393 و 25/36257 مگاژول بر هکتار می باشد. در محصول پرتقال و توت فرنگی بیشترین میزان مصرف نهاده به ترتیب با 23/77% و 50% به کودهای شیمیایی و مخصوصاً ازت تعلق داشته است و در هر دو محصول سهم انرژی های تجدیدناپذیر بسیار بیشتر از منابع تجدیدپذیر بود. شاخص نسبت انرژی برای این محصولات به ترتیب 78/0 و 85/0 محاسبه شد. همچنین میزان انتشار گازهای گلخانه ای در تولید این محصولات به ترتیب 22/1045 و 50/612 کیلوگرم دی اکسید کربن بر هکتار محاسبه شد که برای محصول پرتقال، ازت (با 9/54%) و سوخت (با 9/22%) و برای محصول توت فرنگی، ازت (با 43%) و سموم (با 21%) پر نشرترین نهاده ها محسوب شدند. نتایج شبکه عصبی نشان داد که بهترین ساختارها برای مدل سازی انرژی مصرفی و نشر گازهای گلخانه ای برای دو محصول پرتقال و توت فرنگی به ترتیب 2-4-7 و 2-6-7 تخمین زده شدند که در هر دو مدل ضریب همبستگی بالای 90% برآورد شدند. همچنین نتایج مدلسازی با استفاده از انفیس نشان داد که در هر دو مدل ضریب همبستگی بیش از 90% است. برای بهینه کردن انرژی با استفاده از تحلیل پوششی داده ها، مدل ورودی محور DEA مورد استفاده قرار گرفت. در تولید محصولات پرتقال و توت فرنگی میانگین کارایی فنی(کل) در مصرف انرژی به میزان 949/0 و 982/0 محاسبه شد. بهینه سازی مصرف انرژی با استفاده از DEA نشان داد که حدود 94/1 % از انرژی توت فرنگی و 36/4% از انرژی پرتقال پتانسیل ذخیره شدن دارند. همچنین قادر به کاهش 24/13 و 38/34 کیلوگرم کربن دی اکسید بر هکتار از گازهای گلخانه ای در محصولات توت فرنگی و پرتقال می گردد. مقایسه نتایج بهینه یابی نتایج تحلیل پوششی داده ها و الگوریتم ژنتیک چندهدفه نشان داد میزان مصرف بهینه نهاده ها که از بهینه یابی چندهدفه حاصل شده است به طور معناداری کمتر از نتایج تحلیل پوششی داده ها بوده است. بر این اساس در بهینه ترین حالت مصرف، انرژی کل نهاده ها