احمد ارشادی

دانشیار

تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/01

احمد ارشادی

کشاورزی / علوم باغبانی

رساله های دکتری

  1. غربال گری برخی ارقام تجاری و ژنوتیپ های امیدبخش بادام ایران برای مقاومت به سرمازدگی بر پایه ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی
    نبی هداوند 1401
    بادام یکی از محصولات خشکباری ایران است که از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. خاصیت انباری بسیار بالا، سهولت حمل و نقل و نگهداری، ضایعات کم، قابلیت زیاد صادرات و ظرفیت بالای کشت بادام در کشور سبب شده است که سیاست افزایش سطح زیر کشت این محصول در طول برنامه های توسعه جزء اصلی ترین اهداف زیر بخش باغبانی قرار گیرد، اما زود گلدهی در ژنوتیپ ها و ارقام بومی و تجاری بادام و در نتیجه سرمازدگی و کاهش شدید تولید، از مشکلات عمده تولیدکنندگان این خشکبار در اغلب سال ها است. سرمازدگی دیر رس بهاره خسارت قابل توجهی از نظر اقتصادی به باغداران وارد می کند، زیرا سبب از بین رفتن گل ها، میوه های تازه روئیده و شاخساره ها شده و این خود بر ذخایر غذایی، رشد، تولید مثل، نمو برگ و نهایتا بقای درخت در سالهای بعدی اثرات بسیار منفی دارد. مقاومت به سرما در جوانه های گل بدلیل عوامل متعددی نظیر خصوصیات ساختاری، مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی است. از جمله فاکتورهای مهم که بر حساسیت و یا مقاومت گل ها به سرمازدگی بهاره تاثیر گذار هستند می توان به ژنوتیپ، مرحله نمو، تشکیل یخ، میزان رطوبت و وضعیت تغذیه ای مادگی اشاره کرد. تلاش های قابل ملاحظه ای برای کاهش خسارت سرمازدگی بهاره در بادام صورت گرفته است، لیکن تاکنون توصیه عملی و کاملاً سودمند برای آن وجود ندارد. بنابراین، رسیدن به درک صحیحی از ویژگی ها و مکانیسم های ایجاد مقاومت جهت دستیابی به ارقام مقاوم به سرما با عملکرد بالا و بازارپسندی خوب که از اهداف عمده تولید و به نژادی بادام بشمار می رود، بسیار ضروری می نماید. این پژوهش برآن شد تا با بررسی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی 70 رقم تجاری و ژنوتیپ امیدبخش بادام ایران در رابطه با مقاومت به سرما و غربال گری آن ها، مقاوم-ترین ارقام و ژنوتیپ ها را برای اهداف توسعه باغات و به نژادی این محصول مهم معرفی نماید.
  2. بررسی تحمل به خشکی برخی از ارقام انگور به عنوان پایه برای رقم بیدانه سفید
    سمبه بهرامی 1400
    در این پژوهش تحمل به خشکی شش رقم انگور ایرانی بررسی شده و تاثیر آنها به عنوان پایه بر تحمل به خشکی رقم بیدانه سفید ارزیابی گردید. در آزمایش اول تحمل به خشکی (80% و 40% آب قابل دسترس خاک) ارقام چفته، رطبی، خلیلی، لعل، رشه و بیدانه سفید ارزیابی شده و رابطه بین برخی پاسخ های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی این ارقام با تحمل به خشکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش خشکی 40% آب قابل دسترس منجر به افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول کل، پرولین، پراکسید هیدروژن، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، فنل کل، اسید آسکوربیک، نشت یونی، مالون دی آلدئید و کاهش غلظت کلروفیل، پروتئین های محلول کل، ویژگی های رشدی، جذب عناصر فسفر و نیتروژن در کلیه ارقام شد. بالاترین تحمل به خشکی در رقم چفته، مشاهده شد که به دنبال آن رقم رطبی قرار گرفت و پایین ترین تحمل به خشکی در این شرایط در رقم بیدانه سفید دیده شد. رقم چفته دارای بیشترین وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، حجم ریشه، فعالیت آنزیم های کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و غلظت فنل کل و کمترین غلظت مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن بود، کمترین شاخص حساسیت به تنش خشکی و سوبرینه شدن ریشه ناشی از کم آبی در این رقم مشاهده شد. رقم بیدانه سفید دارای کمترین وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، حجم ریشه، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، فنل کل، کربوهیدرات های محلول کل و پرولین در شرایط تنش بود. این رقم سطح برگ خود را در شرایط تنش کاهش چندانی نداد و بالاترین درصد نشت یونی، غلظت مالون دی آلدئید، پراکسید هیدروژن، کاهش در محتوای نسبی آب برگ و غلظت نیتروژن را داشت. بیدانه سفید دارای بالاترین شاخص حساسیت به تنش خشکی و سوبرینه شدن ریشه در شرایط تنش بود. در آزمایش دوم اثر پایه های چفته، رطبی، لعل، خلیلی، رشه و بیدانه سفید بر تحمل به خشکی رقم بیدانه سفید مورد بررسی قرار گرفت. پایه ها تاثیر معنی داری بر رشد رویشی (ازجمله وزن تر و خشک اندام هوایی، تعداد برگ)، غلظت پرولین، کربوهیدرات های محلول، صفات فتوسنتزی (تعرق، فتوسنتز، هدایت روزنه ای)، فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و غلظت برخی عناصر برگ رقم بیدانه سفید در شرایط آبیاری نرمال داشتند. نقش پایه در فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی، غلظت اسمولیت های سازگارکننده پرولین و کربوهیدرات های محلول، نشت الکترولیت ها، غلظت م
  3. تاثیر ملاتونین بر تحمل به خشکی پایه های کادامن و GF677
    سمیه امرایی تبار 1399
    چکیده در این پژوهش تحمل پایه های هسته دار GF677 و کادامن به تنش خشکی ارزیابی شد. همچنین تاثیر ملاتونین و نیتریک اکسید بر افزایش تحمل به خشکی و تغییرات برخی شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مرتبط با تحمل به خشکی در این پایه ها بررسی شد. در آزمایش اول آستانه تحمل به خشکی و رابطه بین برخی پاسخ های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی دو پایه هسته دار کادامن و GF677 با تحمل تنش بررسی گردید. نهال های ریشه دار شده یک ساله این دو پایه با افزودن مقادیر متفاوتی از پلی اتیلن گلیکول-6000 به محلول غذایی هوگلند در معرض تنش خشکی (1/0- (شاهد)، 6/0-، 1/1- و 6/1- مگاپاسکال) قرار گرفت. افزایش معنی دار نشت یونی و کاهش محتوای نسبی آب برگ در پایه های کادامن و GF677 به ترتیب در تنش خشکی 6/0- و 1/1- مگاپاسکال اتفاق افتاد. غلظت رنگیزه های فتوسنتزی و عملکرد کوانتومی فتوسیستم II (FV/FM) حساسیت کمتری به تنش داشته و در پایه های کادامن و GF677 به ترتیب در تنش خشکی 1/1- و 6/1- مگاپاسکال دچار کاهش معنی دار شد. کاهش در فتوسنتز، تعرق، CO2 زیر روزنه ای و هدایت روزنه ای در تنش خشکی شدید در پایه کادامن بسیار چشمگیر تر از GF677 بود. در تنش 6/1- مگاپاسکال، پایه GF677 علی رغم کاهش قابل توجه در تعرق، فتوسنتز خود را چندان کاهش نداد درحالی که در پایه کادامن کاهش نسبی در فتوسنتز در تنش 6/1- مگاپاسکال به مراتب بیشتر از کاهش نسبی تعرق و CO2 زیر روزنه ای بود و همین منجر به کاهش کارایی نسبی مصرف آب و هدایت مزوفیلی کادامن در مقایسه با GF677 شد. به نظر می-رسد کاهش شدید فتوسنتز در پایه کادامن در کنار محدودیت های روزنه ای تا حد زیادی ناشی از محدودیت های غیر روزنه ای مانند آسیب به غشاء سلولی و کاهش کلروفیل، کارتنوئید ها و فلورسانس کلروفیل در این پایه است. تنش خشکی باعث افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول، پرولین، پراکسید هیدروژن، ملاتونین درونی، آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیر آنزیمی در هر دو پایه شد. پایه کادامن افزایش بیشتری در غلظت پرولین و پراکسید هیدروژن در شرایط تنش نسبت به GF677 نشان داد. بالاترین همبستگی بین پایداری غشاء های سلولی و پاسخ های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بررسی شده در تیمارهای خشکی 1/1- و -6/1- مگاپاسکال مشاهده شد که نشان می دهد گیاهان هنگام قرار گرفتن در معرض تنش خشکی در یک حد بحرانی سیستم محافظتی خود را فعال می
  4. اثر ملاتونین برون زاد بر روی برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی انگور تحت تنش سرما
    سیدصمد مرادی حیدراباد 1399
    چکیده در این پژوهش تحمل هفت رقم انگور تجاری به دمای پایین طی فصل رشد ارزیابی شد. همچنین تاثیر ملاتونین و نیتریک اکسید بر افزایش تحمل به سرما و تغییرات برخی شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مرتبط با تحمل به سرما در نهال های یک ساله انگور بررسی شد. در آزمایش اول تحمل به سرمای ارقام انگور خلیلی، بی دانه قرمز، فخری، ریش بابا، تامسون سیدلس، یاقوتی و روبی سیدلس طی فصل رشد ارزیابی شد و رابطه بین برخی پاسخ های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی این ارقام با تحمل به سرما بررسی شد. به همین منظور نهال های یک ساله گلدانی این ارقام در معرض تیمارهای دمایی 25، چهار، صفر و منفی چهار درجه سلسیوس قرار گرفتند. بالاترین تحمل به سرما در منفی چهار درجه سلسیوس مربوط به رقم خلیلی و به دنبال آن فخری و بیدانه قرمز بود و کمترین تحمل در روبی سیدلس و تامسون سیدلس مشاهده شد. بین تحمل به سرمای زمستانه قبلاً گزارش شده برای این ارقام با تحمل به سرمای منفی چهار درجه طی فصل رشد رابطه قوی ولی با تحمل به سرمای چهار درجه سلسیوس رابطه نسبتاً ضعیف تری وجود داشت. کاهش دما باعث افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول، پرولین، پروتئین محلول، پراکسید هیدروژن، آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیر آنزیمی و ملاتونین درونی و کاهش کلروفیل، تبادلات گازی، شاخص Fv/Fm و محتوای نسبی آب برگ در همه ارقام شد. ارقام متحمل به سرما شامل خلیلی، فخری و بی دانه قرمز بالاترین محتوای نسبی آب، کربوهیدرات های محلول، پروتئین محلول، کلروفیل کل، شاخص Fv/Fm و فعالیت آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیر آنزیمی و کمترین درصد نشت یونی، غلظت مالون دی آلدیید، پراکسید هیدروژن و پرولین را داشتند. بیشترین غلظت مالون دی آلدیید، پرولین و پراکسید هیدروژن در ارقام حساس روبی سیدلس، تامسون سیدلس و یاقوتی دیده شد. بالاترین همبستگی بین پایداری غشاء های سلولی و پاسخ های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بررسی شده در تیمارهای سرمایی منفی چهار و صفر درجه سلسیوس مشاهده شد که نشان می دهد گیاهان پس از کاهش دما تا یک حد بحرانی سیستم محافظتی خود را فعال می کنند. در آزمایش دوم، با استفاده از نتایج آزمایش اول دو رقم مقاوم و حساس به سرمای خلیلی و روبی سیدلس انتخاب شده و تاثیر ملاتونین بر غلظت رنگیزه های فتوسنتزی، شاخص فلورسانس کلروفیل، تبادلات گازی و خصوصیات بیوشیمیایی آن ها تحت تنش سرما بررسی گردید.
  5. اثر منگنز، سیلیسیم و براسینواستروئید بر تحمل تنش آبی دو رقم انگور در شرایط گلدانی و درون شیشه ای
    پرستو قربانی 1398
    در نواحی خشک و نیمه خشک کمبود آب یکی از محدودیت های جدی برای کشاورزی است. در این پژوهش مکانیسم های مورفوفیزیکوشیمیایی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی دو رقم انگور رطبی و تامسون سیدلس تحت تنش کم آبی و تیمار سولفات منگنز ، سیلیکات پتاسیم و هورمون براسینواسترویید در شرایط گلدانی (محلول پاشی برگی) و درون شیشه ای ارزیابی شد. این پژوهش در قالب سه آزمایش مجزا انجام شد. در هر سه آزمایش از تیمار تنش کم آبی ظرفیت زراعی (بدون تنش کم آبی)، تنش کم آبی متوسط Mpa) 1-)، تنش کم آبی شدید ( Mpa5/1-) و تنش کم آبی خیلی شدید (Mpa 2-) در روش گلدانی و محیط موراشینگ و اسکوگ (MS) همراه مقادیر 0، 3، 9 و 12 درصد وزنی به حجمی پلی اتیلن گلایکول 6000 (PEG) در روش درون شیشه ای استفاده شد. در آزمایش اول از تیمار سولفات منگنز 0، 2 و 4 گرم در لیتر در شرایط گلدانی و از محیط موراشیگ و اسکوگ (MS) با سه تیمار بدون منگنز (0 میلی گرم در لیتر)، 9/16 میلی گرم در لیتر (غلظت استاندارد محیط) و 8/33 میلی گرم در لیتر (دو برابر غلظت استاندارد)، در آزمایش دوم از تیمار سیلیکات پتاسیم 0، 10 و 15 میلی مولار در شرایط گلدانی و 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر سیلیکات پتاسیم در محیط موراشینگ اسکوگ و در آزمایش سوم از تیمار هورمون براسینواستروئید 4/0 و 6/0 میلی گرم در لیتر در شرایط گلدانی و 2/0 و 4/0 میلی گرم در لیتر در محیط موراشینگ اسکوگ برای آزمایش درون شیشه ای استفاده شد. فراسنجه های رشدی شامل ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک ساقه، ضخامت برگ، وزن تر و خشک ریشه و محتوای نسبی آب برگ تحت تاثیر تنش کم آبی کاهش یافت اما طول ریشه افزایش نشان داد. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، غلظت پروتئین محلول و کاروتنوئید برگ تحت تاثیر تنش کم آبی افزایش نشان داد. تیمار سولفات منگنز باعث افزایش قابل توجهی در فراسنجه های رشدی، محتوای آب برگ، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، غلظت پروتئین محلول و کاروتنوئید برگ شد. بیشترین فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز برگ در شرایط درون شیشه ای در تیمار 8/33 میلی گرم در لیتر سولفات منگنز در سطح تنش 12 درصد پلی اتیلن گلایکول در رقم رطبی (U min-1 g-1 FW 4/65) و در شرایط گلدانی در تیمار 4 گرم بر لیتر سولفات منگنز در رقم رطبی در سطح تنش خیلی شدید (U min-1 g-1 FW 1/84) دیده شد. نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند که سولفات منگنز می
  6. اثر محلول پاشی کلرید کلسیم، سولفات پتاسیم و نفتالین استیک اسید بر تحمل به سرمای انگور رقم بیدانه سفید
    حدیثه حقی 1398
    خسارت ناشی از دمای پائین به عنوان یکی از مهم ترین محدودکننده های رشد، تولید انگور را در اکثرمناطق به خطر می اندازد. این پژوهش در قالب دو آزمایش جداگانه طراحی شد؛ در آزمایش اول انگورهای رقم بیدانه سفید با کلریدکلسیم (0، 1 و 2 درصد) و نفتالین استیک اسید (0، 100، 300 و 500 پی پی ام) و ترکیب آن ها و در آزمایش دوم با کلرید کلسیم (0، 1 و 2 درصد) و سولفات پتاسیم (0، 1، 2 و 3 درصد) محلول پاشی شدند. تیمارهای محلول پاشی روی بوته های 10 ساله انگور رقم بیدانه سفید با فاصله هر 10 روز یک بار از 28 شهریور تا 7 مهر سال 1394 در یک باغ تجاری انجام شد و در سال 1395 تکرار گردید. جوانه ها در دی، بهمن و اسفند ماه در هر دو سال آزمایش نمونه گیری شدند و سپس به مدت 3 ساعت در معرض تیمارهای انجماد: 12- ، 16- ، 20- ، 24- و 28- درجه سانتی گراد قرار گرفتند. اثر محلول پاشی تیمارهای آزمایش بر زمان ریزش برگ ها قبل از خواب زمستانه و زمان باز شدن جوانه ها در بهار سال بعد بررسی شد. تحمل به یخ زدگی (LT50) و تغییرات در فعالیت آنتی اکسیدان ها، مقدار کربوهیدرات محلول، پرولین، پروتئین های کل و کلسیم محلول جوانه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که صرف نظر از تیمارهای محلول پاشی، تحمل به سرمای جوانه ها از دی ماه تا بهمن ماه افزایش یافته و در اسفندماه کاهش نشان داد. در آزمایش اول، تیمار ترکیبی نفتالین استیک اسید 300 پی پی ام به همراه کلریدکلسیم 1 درصد سبب بیشترین تاخیر در ریزش برگ ها (20 روز تاخیر نسبت به شاهد) و همچنین 4 درجه سانتی گراد افزایش تحمل به یخ زدگی در جوانه ها (LT50 حاصل از نشت یونی) در سردترین ماه سال (بهمن ماه) در مقایسه با شاهد شدند. غلظت اسمولیت های سازگار کننده (کربوهیدرات های محلول، پرولین و پروتئین های کل) و فعالیت آنتی اکسیدانی جوانه ها در تیمار ترکیبی کلریدکلسیم 1 درصد و نفتالین استیک اسید افزایش چشم گیری نسبت به تیمار شاهد نشان دادند. تیمار جداگانه نفتالین استیک اسید و در ترکیب با کلریدکلسیم 1 درصد فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز جوانه ها را افزایش داد. در آزمایش دوم تیمار 1 درصد کلریدکلسیم (33/21- درجه سانتی گراد) و 3 درصد سولفات پتاسیم (88/21- درجه سانتی گراد) باعث افزایش تحمل یخ زدگی جوانه ها نسبت به شاهد (68/17 درجه سانتی گراد) شد. فعالیت سوپراکسید د
  7. ارزیابی تحمل به خشکی در نهالهای پیوندی و غیر پیوندی بادام با استفاده از نشانگرهای مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی
    حسین مرادی 1397
    اثرات تنش خشکی بر پنج پایه ی پیوندشده و غیر پیوندی بادام به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. پایه های رویشی GF677، گارنم و یک هیبرید بادام هلوی محلی به علاوه پایه-های بذری بادام ( رقم فرانیس) و هلو (ژنوتیپ محلی) در حالت پیوند شده و بدون پیوند تحت تنش خشکی قرار داده شدند. رقم پیوندک فرانیس و تیمارهای تنش شامل نگهداری پتانسیل ماتریکس آب خاک در حد 3/- مگا پاسکال (شاهد)، 9/- مگا پاسکال (تنش متوسط) و 5/1- مگا پاسکال (تنش شدید) بودند. سطح تنش به مدت چهار هفته در گیاهان حفظ شد سپس صفات مورد نظر ثبت گردید. تنش خشکی باعث افزایش نسبت وزن تر و خشک ریشه به ساقه، وزن ویژه برگ، محتوای قندهای محلول، غلظت پرولین آزاد برگ و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شامل سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز، فلورسانس اولیه کلروفیل، غلظت اسید ابسیزیک و پتاسیم در برگ شد. همچنین تنش خشکی منجر به کاهش پتانسیل آب برگ، محتوای نسبی آب برگ، رشد شاخه و رشد قطری پایه و پیوندک، وزن تر و خشک اندام ها، سطح برگ محتوای کلروفیل و شاخص Fv/Fm، غلظت آهن کل و ازت برگ گردید. همه پایه های مورد مطالعه پاسخ های مشابهی به تنش خشکی نشان دادند، اما شدت این پاسخ ها در پایه ها متفاوت بود همچنین نتایج نشان داد تاثیر پذیری پایه های پیوندی از تنش خشکی کمتر از پایه های غیر پیوندی است علاوه بر این در پاسخ به تنش خشکی، میزان تغییرات و دامنه نوسان صفات ارزیابی شده در بین پایه های غیر پیوندی در مقایسه با پایه های پیوند شده بسیار بیشتر بود. به طور کلی تاثیر تنش خشکی روی پایه های بادام بذری، GF677 و هیبرید محلی نسبتا مشابه بود و پایه های مذکور به طور معنی داری کمتر از گارنم تحت تاثیر خشکی قرار گرفتند. پایه ی هلوی بذری تحت تنش بیشترین افت در ویژگی های اندازه گیری شده را نشان داد. براساس نتایج فلورسانس کلوفیل به عنوان شاخصی ساده برای ارزیابی میزان تحمل به خشکی پایه های بادام در شرایط تنش شدید خشکی پیشنهاد می شود.
  8. انتقال ژنهای B 1,3 Gluconase, Chitinase و PR1 به انگور جهت افزایش تحمل به سفیدک سطحی
    راضیه رستمی 1397
    بیماریهای قارچی بهویژه سفیدک سطحی باعث خسارت زیادی به عملکرد و کیفیت میوه انگور میشوند. بهمنظور تسهیل انتقال ژن، یک سیستم کارآمد القای کالوس جنینزا، تولید جنین سوماتیکی و باززایی برای شش رقم انگور مهم ایرانی شامل بیدانه سفید، بیدانه قرمز، فخری، شاهانی، عسکری و یاقوتی و دو رقم خارجی تامسون سیدلس و فلیم سیدلس ارائه شد. برای القای کالوس جنینزا، بساکها در محیط MS حاوی نه ترکیب مختلف D-4,2( 5/2 ،5 و 01 میکروموالر( و BAP( 0 ،2 و 4 میکروموالر( کشت شدند. ارقام واکنشهای متفاوتی به ترکیب-های مختلف از تنظیمکنندههای رشد نشان دادند و باالترین درصد کالوس جنینزا در ارقام عسکری )22/33 درصد( و بیدانه سفید )35/32 درصد( مشاهده شد. سه محیط 0 -حاوی 2 میکرموالر BAP + 0 میکروموالر D-4,2 ،2 -حاوی 2 میکروموالر BAP و 3 -فاقد تنظیم- کنندههای رشد برای بلوغ جنینهای سوماتیکی استفاده شد. باالترین تعداد جنین سوماتیکی در ارقام فخری و عسکری در محیط حاوی 2 میکرموالر BAP + 0 میکروموالر D-4,2 ،برای یاقوتی در محیط حاوی 2 میکروموالر BAP و در ارقام بیدانه سفید، بیدانه قرمز و تامسون سیدلس در محیط فاقد تنظیمکنندههای رشد مشاهده شد. سپس جنینهای سوماتیکی به محیط جوانهزنی با دو ترکیب تنظیمکنندههای اسمزی 0 -5/1 میکروموالر BAP و 2 -5/2 میکروموالر BA + 0/1 میکروموالر NAA انتقال داده شدند. جنینهای با ریشه طویل و سرشاخه غیرنرمال طی جوانهزنی در محیط MS حاوی 5/2 میکروموالر BA + 0/1 میکروموالر مشاهده شدند. درصد باززایی در محیط WPM( 72/27 درصد( بیشتر از محیط MS( 22/55 درصد( بود. بهطورکلی بیشترین جنینزایی سوماتیکی و باززایی در ارقام عسکری، بیدانه سفید، تامسون سیدلس و بیدانه قرمز مشاهده شد. ژنهای PR1 ،کیتیناز و بتا -0 و 3 -گلوکاناز به صورت توام و از طریق آگروباکتریوم سویه LBA4404 به رقم تجاری بیدانه سفید منتقل شدند. یک پروتوکل بهینه انتقال به واسطه آگروباکتریوم در انگور بیدانه سفید از طریق بررسی مدت تلقیح )5 ،01 ،05 و 21 دقیقه(، دوره همکشتی )24 ،47 و 22 ساعت(، نوع بافت جنینزا )کالوس جنینزا و جنین سوماتیکی( و پالسمید )پالسمید 0 و 2 )توسعه داده شد. بهترین نتایج از مدت تلقیح 01 دقیقه، دوره همکشتی به میزان 47 ساعت، استفاده از کالوس جنینزا و پالسمید نوع 0 به دست آمد. بیشترین کارآمدی انتقال ژن )7/2 درصد( در کالوسهای تلقیح شده ب
  9. غربال تعدادی از پایه های هیبرید سیب نسبت به تنش خشکی
    داریوش آتشکار 1396
    به منظور ارزیابی تحمل به خشکی برخی پایه های هیبرید سیب، آزمایشی گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 11 ژنوتیپ حاصل از برنامه اصلاح پایه های سیب شامل AR1 تا AR11 به همراه پایه  به عنوان شاهد متحمل در دو تیمار آبیاری 40 و 80 درصد ظرفیت زراعی اجرا شد. در این پژوهش فاکتورهای فیزیولوژیکی، شامل: هدایت روزنه ای، تعرق،C زیر روزنه، هدایت مزوفیلی، فتوسنتز، کارایی مصرف آب، محتوی نسبی آب برگ، دمای سطح برگ، دمای بخش درونی تاج، فلورسانس کلروفیل (FFmFvFvFm)، شاخص سبزینگی، پایداری غشاء سلولی، ویژگی های بیوشیمیایی شامل: فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز، آسکوربات پراکسیداز، پراکسیداز گایاکول، کاتالاز، غلظت مالون دی آلدئید، رادیکال آزاد پراکسید هیدروژن، پرولین برگ، قندهای محلول کل، پروتئین کل، میزان کلروفیل aو ، کلروفیل کل، کاروتنوئیدها، در مراحل مختلف پس از اعمال تنش (3 و 9 هفته پس از شروع آزمایش) ارزیابی گردید. همین طور صفات رشدی شامل: ارتفاع نسبی گیاه، قطر نسبی تنه،، نسبت برگدهی، سطح برگ و در انتهای آزمایش وزن تر و خشک شاخه، ریشه و برگ، بیوماس کل و سیستم ریشه ای گیاهان به لحاظ عمق وگسترش ریشه، تعداد ریشه های نازک (با قطر کمتر از 2 میلی متر) و ریشه های ضخیم (با قطر بیشتر از 2 میلی متر)، نسبت وزن خشک ریشه به شاخه و ساقه اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم فزار آماری SAS و مقایسه میانگین ها به روش آزمون چند دامنه ای دانکن انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد ژنوتیپ پایه های موردمطالعه به لحاظ خصوصیات فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و رشدی تفاوت معنی داری در سطح 1% از خود نشان دادند. تیمار تنش خشکی پارامترهای فوق را تحت تاثیر قرارداد و باعث کاهش آنها گردید اما تاثیر آن در ژنوتیپ پایه های مختلف متفاوت بود. تحت تنش خشکی، بیشترین مقادیر صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در ژنوتیپ پایه های ARAR و کمترین آن در ژنوتیپ پایه های AR3,AR6,AR7,AR9 ثبت گردید. به لحاظ صفات رشدی ژنوتیپ پایه های سیب به سه دسته:1-ژنوتیپ پایه های کم رشد ,AR8,AR11،2- متوسط رشد ,AR2,AR5,AR10 و 3- پر رشد،AR3,AR6,AR7,AR9 تقسیم شدند. ژنوتیپ پایه های پر رشد دارای بیشترین بیوماس خارج از خاک و کمترین نسبت وزن خشک ریشه به شاخه و ساقه، ژنوتیپ پایه های کم
  10. شناسائی تنوع زیستی فندق های بومی ایران با استفاده ازصفات مورفولوژیکی، نشانگرهای ریزماهواره و برخی ترکیبات شیمیائی
    جواد فرخی تولیر 1395
    زیستگاه های طبیعی فندق عمدتاً در مناطق شمال و شمال غرب ایران در استان های گیلان و اردبیل قرار دارند. جنگل فندقلو بزرگ ترین خزانه ژنی فندق در شمال غرب ایران است. محدود شدن توسط کوه های بلند، دارا بودن هوای نیمه سرد و غنای تنوع گیاهی این زیستگاه را نسبت به سایر خزانه های ژنی شمال غرب ایران متمایز کرده است. مطالعه حاضر باهدف بررسی تنوع ژنتیکی برخی ژنوتیپ های فندق در فندقلو با استفاده از ویژگی های مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی و ارزیابی روابط خویشاوندی بین برخی جمعیت های فندق در استان های اردبیل و گیلان انجام شد. در پژوهش اول تنوع مورفولوژیکی 70 ژنوتیپ فندق زیستگاه فندقلو بر اساس 12 صفت کمّی و 21 صفت کیفی بررسی شد. بر اساس آماره های توصیفی بیشترین تنوع در صفات مربوط به مغز، پوشینه و شکل میوه مشاهده شد. فندق های جنگل فندقلو به طور میانگین اندازه مغز و میوه کوچک تر و وزن کمتر ولی درصد مغز بالایی نسبت به فندق های نواحی دیگر کشور داشتند. بیشترین همبستگی در صفات کمّی بین طول مغز و ضخامت مغز(878/0r =)، طول میوه و ضخامت میوه (875/0r =)، طول برگ و پهنای برگ (774/0r =)، درصد مغز و شاخص کلروفیل (617/0r =) و در صفات کیفی بین تراکم شاخه و پاجوش دهی (487/0r =) و صفات انحنای رد پایه میوه و اندازه رد مادگی (352/0r =) مشاهده شد. تجزیه به مولفه های اصلی در مورد صفات کمّی نشان داد که 4 مولفه اصلی اول مسئول 5/74 درصد و در مورد صفات کیفی 9 مولفه اصلی اول مسئول 3/64 درصد کل تغییرات بود. داده های به دست آمده توسط روش تجزیه به مولفه اصلی و تجزیه کلاستر به روش UPGMA بر اساس صفات کمّی ژنوتیپ های بررسی شده را در هفت گروه و بر اساس صفات کیفی در هشت گروه خوشه بندی نمود. تنوع ژنتیکی ژنوتیپ ها از موقعیت جغرافیایی آن ها تبعیت نمی کرد. نتایج این پژوهش نشان داد که درختان فندق جنگل فندقلو دارای تنوع مورفولوژیکی بالایی بوده و می توان از این تنوع ژنتیکی در برنامه های آتی اصلاح نژاد استفاده نمود. در پژوهش دوم بیست ژنوتیپ برتر فندق ازنظر صفات مورفولوژیکی و فنولوژیکی از بین70 ژنوتیپ قبلاً بررسی شده انتخاب و علامت گذاری شدند. ده صفت مربوط به ابعاد میوه و مغز و ترکیبات فیتوشیمیایی (درصد روغن، پروتئین و کربوهیدرات در مغز و غلظت تاکسول در برگ های مسن) در این ژنوتیپ ها اندازه گیری شد. به منظور بررسی اثرات احت
  11. غربال گری برخی ارقام توت فرنگی در پاسخ به دماهای پایین بر اساس ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی
    فرهاد کرمی 1395
    غربال ارقام توت فرنگی در پاسخ به دماهای پایین بر اساس شاخص های آسیب سرما، برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و خصوصیات رشد رویشی و زایشی 21 رقم توت فرنگی در سه آزمایش مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش اول تحمل به سرمای ارقام توت فرنگی تحت تاثیر یخبندان های طبیعی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی قاملو ( دهگلان، استان کردستان) مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش از سال 1392 به مدت دو سال در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. بر اساس نتایج این آزمایش، درصد بقای ارقام همبستگی مثبت و معنی داری با محتوی آب نسبی طوقه، غلظت کلروفیل برگ، تعداد برگ، طول دوره گلدهی، تعداد گل آذین، تعداد گل، طول دوره میوه دهی، تعداد میوه، وزن میوه و عملکرد بوته داشت. همچنین همبستگی منفی و معنی داری بین درصد بقاء با اندازه سطح برگ، غلظت نیتروژن برگ، نشت یونی برگ و طوقه، آسیب یخزدگی برگ و طوقه، شدت قهوه ای شدن بافت طوقه ودمای LT50 برگ و طوقه مشاهده شد. بر اساس شاخص های ارزیابی آسیب یخزدگی، ارقام کراسنی برگ، کویین الیزا، داچنیتسا، آروماس، کردستان، آلیسو و یالوا به عنوان ارقام متحمل به سرما و ارقام سلوا، تنسی بیوتی، پاجارو، چندلر، بلیک مور، گاویوتا و مک دونانس به عنوان ارقام حساس به سرما شناسایی شدند. در آزمایش دوم هفت رقم توت فرنگی که بر اساس نتایج آزمایش اول دارای درجات مختلفی از تحمل به سرمای زمستان بودند شامل ارقام کراسنی برگ، کویین الیزا، کردستان، یالوا، چندلر، بلیک مور و تنسی بیوتی انتخاب و در شرایط سرمادهی کنترل شده با استفاده از اتاقک سرماساز ترموگرادیان، تحت تاثیر دماهای پایین (4+، 5-، 10-، 15-، 20- و 25- درجه سانتی گراد) بصورت آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد با کاهش دما، محتوی آب نسبی برگ، غلظت کلروفیل برگ، مولفه های فلورسنس کلروفیل و فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز(SOD)و پراکسیداز(POD) کاهش یافت در حالیکه میزان نشت یونی، شاخص آسیب یخزدگی، غلظت کربوهیدرات های محلول، پرولین، پروتئین های محلول، آسکوربیک اسید(AsA) و پراکسیداسیون چربی های غشاء (MDA) در برگ و طوقه افزایش یافت. در ارقام متحمل به سرما ( کراسنی برگ، کویین الیزا و کردستان) میزان نشت یونی، آسیب یخزدگی، غلظت پرولین، محتوی پروتئین محلول و غلظت M
  12. تاثیر تیمارهای آب گرم و برخی ترکیبات شیمیایی بر القاء مقاومت به سرمازدگی میوه خرمالو (Dyospyrus kaki)
    مریم باقری 1393
    هدف از این پژوهش، بررسی اثرات تیمارهای پس از برداشت آب گرم و برخی ترکیبات شیمیایی شامل متیل جاسمونات، اسید سالیسیلیک، 1-متیل سیکلو پروپن، پوترسین، کلرید کلسیم و دی فنیل آمین در القاء مقاومت به سرمازدگی و اندازه گیری پارامترهای ظاهری و کیفی میوه خرمالو رقم کرج طی نگهداری در انبار سرد بوده است. میوه ها در مرحله بلوغ تجاری برداشت شده و جهت اعما تیمار بلافاصله به آزمایشگاه منقل شدند. تیمار آب گرم بهترین تیمار در این پژوهش معرفی شد. تیمار با دی فنیل آمین طی نگهداری خرمالو در انبار با دمای پایین از توسعه علائم سرمازدگی در میوه جلوگیری کرد. کاربرد برونزاد پوترسین به ویژه با غلظت 5 میلی مولار تا حدودی وانست از خسارت سرمازدگی بکاهد. در این مطالعه برای اولین بار تاثیر اسید سالیسیلیک بر افزایش مقاومت به سرمازدگی انباری مطالعه و گزارش شد. تیمار ترکیبی سالیسیلیک اسید و آب گرم نتوانست به صورت همگرا باعث توسعه عمر انباری خرمالو شود. غلظت های 2% و 4% کلرید کلسیم باعث حفظ سفتی میوه و فعالیت آنزیم کاتالاز و کاهش پراکسیداسیون لیپید و نشت یونی شدند. به طور کلی متیل جاسمونات توانست باعث کاهش خسارت سرمازدگی تحت دمای پایین انبار شود. میزان فعالیت آنزیم های گالاکتوروناز، آ سی سی سنتاز و آ سی سی اکسیداز در میوه های تیمار شده با آب گرم و 1-MCP کاهش یافت که البته آب گرم در این زمینه موفق تر عمل نمود.
  13. ارزیابی اثر تغذیه و اسید ابسیزیک روی مقاومت به سرمای انگور (Vitis vinifera L.)
    روح الله کریمی 1393
    این پژوهش در قالب پنج آزمایش مجزا انجام شد. در آزمایش اول، مقاومت به سرمای 15 رقم انگور (بیدانه سفید، بیدانه قرمز، پرلت، تامسون سیدلس، تبرزه، خلیلی، ریش بابا، روبی، شاهانی، صاحبی، عسگری، فخری، گزنه ای، لعل و یاقوتی) بعد از اعمال تیمارهای سرمایی (محدوده دمایی 4- تا ºC28-) با استفاده از چهار روش (نشت یونی، آزمون تترازولیوم، قهوه ای شدن اکسایشی و سبز شدن جوانه ها پس از انجماد) طی چهار مرحله آبان، دی، اسفند و فروردین ارزیابی و ارتباط بین مقاومت به سرما و غلظت کربوهیدرات و پروتئین های محلول، پرولین، محتوای آب، فنول کل و مالون د ی آلدهید در این ارقام طی این مدت بررسی شد. در آزمایش دوم، تغییرات فصلی در مقادیر LT50، قندهای محلول (ساکاروز، گلوکز، فروکتوز و رافینوز)، نشاسته و اسید ابسیزیک جوانه در سه رقم انگور خلیلی، عسگری و پرلت طی شش مرحله در فصل خواب ارزیابی شد. در سومین آزمایش، اثر کاربرد آخر فصل سه سطح اوره (0، 1 و 2 درصد) و سه سطح سولفات پتاسیم (0، 5/1 و 3 درصد) بر تحمل یخ زدگی، ذخایر کربوهیدراتی و نیتروژنی جوانه های انگور رقم بیدانه سفید طی مرحله شروع سازگاری به سرما، سازگاری کامل و خروج از سازگاری مشخص شد. در چهارمین آزمایش، اثر کاربرد برگی غلظت های مختلف (0، 50، 100 و 200 میکرومولار) اسید ابسیزیک روی تحمل به سرما و برخی صفات فیزیولوژیک انگور رقم بیدانه سفید بررسی شد و در آزمایش پنجم، تغییرات فعالیت آنزیم های آنتی اُکسیدان (سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) و تبادلات گازی در پاسخ به کاربرد برگی غلظت های ذکر شده اسید ابسیزیک روی انگور رقم بیدانه سفید تحت تنش سرما مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش اول بین مقاومت به سرمای برآورد شده با تمامی روش ها همبستگی بالایی مشاهده شد. بیشترین مقاومت به سرما در مرحله سازگاری کامل به سرما در دی ماه مشاهده شد.در روش نشت یونی مقاومت به سرمای ارقام در دی ماه از 13/19- (رقم یاقوتی) تا ºC82/23- (رقم خلیلی) متفاوت بود. بر اساس مقادیر LT50محاسبه شده با روش نشت یونی و آزمون تترازولیوم ارقام مورد بررسی در آزمایش اول به سه دسته مقاوم به سرما (خلیلی، فخری، شاهانی، تبرزه، بیدانه قرمز، بیدانه سفید و گزنه ای)، نیمه مقاوم (عسگری، صاحبی، ریش بابا، تامسون سیدلس و لعل،) و حساس به سرما (روبی سیدلس، پرلت و یاقوتی) گروه بندی شد
  14. بررسی تحمل به خشکی پنج گونه از بادام های ایران بر اساس نشانگرهای مهم مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی
    محمد رضا زکایی خسرو شاهی 1392
  15. تراریزش درخت انار با استفاده از ژن Cry1Ac و انتخاب گیاهان تراریخت
    بابک ولی زاده کاجی 1392

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بررسی اثر ایندول بوتیریک اسید و نور تکمیلی روی ریشه دهی قلمه گل رز شاخه بریده
    زهرا نوروزی 1401
    این پژوهش به منظور بررسی اثر ایندول بوتریک اسید و استفاده از نور تکمیلی روی برخی از شاخص های مورفولوژی گیاه رز شاخه بریده Rosa hybrida رقم سامورایی انجام گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام گرفت فاکتور اول ایندول بوتریک اسید در دو سطح (2000 میلی گرم در لیتر صفر میلی گرم در لیتر) و فاکتور دوم استفاده از نور تکمیلی به وسیله لامپ های LED با شدت نور 2000 لوکس و چهار سطح تیمار نوری که شامل (عدم نوردهی_قرمز 100%_قرمز 50% و %آبی 50% _ آبی 100%) بود. استفاده از نور تکمیلی به مدت 8 ساعت در روز انجام گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش وزن تر و خشک ریشه، تعداد ریشه و حجم ریشه تحت تیمار نوردهی تکمیلی و هورمون ایندول بوتریک اسید افزایش یافت. بیشترین میزان وزن تر و خشک ریشه و حجم ریشه مربوط به تیمار نور قرمز 50% و آبی 50% با میانگین به ترتیب(86/2گرم_421/0گرم_ 31/3 سی سی)و نور قرمز100% درتعداد ریشه با میانگین(06/6) و در تیمار ایندول بوتریک اسید وزن تر و خشک و حجم و تعداد ریشه با میانگین به ترتیب(77/2گرم_351/0گرم_82/2سی سی_15/20) بود. همچنین در اثر متقابل نوردهی تکمیلی و هورمون IBA بیشترین وزن تر ریشه(44/3 گرم ) وزن خشک(443/0گرم) در تیمار قرمز 50 %و آبی 50 % با کاربرد ایندول بوتریک اسید و تعداد ریشه در تیمار نور قرمز 100% به همراه هورمون IBA با غلظت 2000 میلی گرم در لیتر مشاهده گردید. همچنین تیمار نوردهی باعث افزایش میزان تعداد ریشه فرعی، طول بلندترین ریشه و قطر بلندترین ریشه با میانگین به ترتیب(60/16_93/10سانتی متر و 2/0سانتی متر) در تیمار قرمز 50% و آبی 50% و همچنین تیمار ایندول بوتریک اسید باعث افزایش هر سه صفت در این گیاه شد. در اثر متقابل تاثیر هر دو تیمار نور تکمیلی و ایندول بوتریک اسید در تیمار نور قرمز 50 % و آبی 50 % با حضور ایندول بوتریک اسید با میانگین به ترتیب(بردموس و هانسن، 1995/17 تعداد ریشه فرعی_86/18 سانتی متر طول و بردموس و هانسن، 1995/0 سانتی متر قطر ریشه) مشاهده شد. بیشترین میزان، تعداد برگ، طول میانگره و تعداد گره در این گیاه مربوط به نور آبی 100% با میانگین به ترتیب(90/12 و 67/2 سانتی متر و 35/12) بود. بیشترین تاثیر هورمون IBA بر روی تعداد گره و تعداد برگ با میانگین (72/11 و 24/12) بود. اثر ساده هورمون ایندول ب
    خلاصه پایان نامه

  2. اثر محلول پاشی سولفات پتاسیم بر تحمل به خشکی هلو رقم آلبرتا
    منیژه کیانی 1401
    در پژوهش حاضر تاثیر کاربرد محلول پاشی پتاسیم در شرایط تنش خشکی روی برخی ویژگی های کمی و کیفی هلو رقم آلبرتا در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی موردبررسی قرار گرفت. فاکتورهای آزمایشی شامل: 1- آبیاری در سه سطح، تامین رطوبت خاک 100، 85، 70 درصد آب قابل دسترس خاک و فاکتور دوم: 2- تغذیه برگی سولفات پتاسیم با غلظت های، صفر ، 10 در هزار و 20 در هزار بود. این طرح شامل 9 تیمار و سه تکرار بود و هر واحد آزمایشی شامل 2 درخت هلو بود که درمجموع 54 درخت هلو موردبررسی قرار گرفت. تیمار خشکی از اواخر اردیبهشت ماه آغاز شد و به مدت سه ماه اعمال شد. محلول پاشی تیمارهای مختلف سولفات پتاسیم از اواخر خردادماه شروع شده و بافاصله هرماه یک بار و مجموعاً سه بار محلول پاشی صورت گرفت. کاربرد تنش خشکی و محلول پاشی پتاسیم اثر معنی داری بر ویژگی های کیفی میوه و برخی ویژگی های بیوشیمیایی میوه داشت و 3 باعث افزایش قند و کاهش اسیدیته قابل تیتراسیون در تیمارهای تنش رطوبتی 30 درصد و 15 درصد با کاربرد پتاسیم 1 درصد و 2 درصد بود. محلول پاشی پتاسیم با غلظت 2 درصد و تنش خشکی در سطح 30 درصد باعث افزایش معنی دار شاخص طعم نسبت به شاهد شد. محلول پاشی پتاسیم با غلظت 2 درصد بدون اختلاف معنی داری با پتاسیم با غلظت 1 درصد میزان اسیدیته هلو را کاهش داد همچنین تنش خشکی در دو سطح 15 درصد و 30 درصد باعث کاهش معنی داری اسیدیته هلو نسبت به شرایط عدم تنش شد. هر دو غلظت پتاسیم در تنش خشکی 30 درصد باعث افزایش فنل کل میوه شدند. محلول پاشی پتاسیم با غلظت 2 درصد میزان فلاونوئید میوه را نسبت به شاهد افزایش داد اما محلول پاشی پتاسیم تحت تنش خشکی بر صفاتی نظیر طول، قطر، نسبت طول به قطر، وزن تر میوه، وزن گوشت میوه، ظرفیت آنتی اکسیدانی و سفتی بافت میوه تاثیری نداشت. محلول پاشی پتاسیم در هر دو غلظت تحت خشکی 15 درصد و 30 درصد میزان کربوهیدرات ، کاروتنوئید و پرولین را در برگ نسبت تیمار شاهد افزایش دادند. بیشترین میزان پروتئین های محلول در تنش خشکی 30 درصد و محلول پاشی پتاسیم با غلظت 2 درصد مشاهده شد درمجموع تنش خشکی و پتاسیم تا حدودی میزان پروتئین های محلول در برگ را افزایش داد و توانست با بهبود سیستم آنتی اکسیدانی و افزایش برخی آنزیم های آنتی اکسیدانی نظیر کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز خسارات وارده به گیاه را کاهش دهد ب
    خلاصه پایان نامه

  3. تعیین نیاز سرمایی و گرمایی برخی ارقام تجاری انجیر
    علی محمد قاسمی سلوکلو 1400
    در این تحقیق نیاز سرمایی و گرمایی شش رقم انجیر تجاری شامل متی، سن پدرو، پیوس کازرون، سبز، شاه انجیر و سیاه در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار سرمادهی (0، 50، 100، 200، 300، 400 و 500 ساعت) و در سه تکرار بررسی شد. بدین منظور از هر رقم 30 شاخه یکساله در اواخر مهرماه 1398، همزمان با شروع خزان و قبل از تجمع سرمای موثر جمع آوری و تحت تیمارهای سرمایی مختلف قرار گرفتند. پس از پایان هر تیمار سرمایی، قلمه ها در شرایط نور مداوم و محدوده دمایی بین 23 تا 26 درجه سلسیوس قرار داده شدند. معیار شکفتن جوانه ها رسیدن به حالت نوک سبز بود که سه بار درهفته بررسی شد. نتایج نشان داد که تمام ارقام به جز رقم متی در تیمار عدم سرمادهی (شاهد) به مرحله شکوفایی اولین جوانه رسیدند، در این رقم اولین شکوفایی جوانه ها در تیمار 50 ساعت سرمادهی دیده شد. افزایش دوره سرمادهی به ویژه تا 300 ساعت منجر به کاهش تعداد روز تا آغاز شکوفایی، شکوفایی 20، 50 و 80 درصد جوانه های انجیر شد. با افزایش دوره سرمادهی، یکنواختی شکوفایی جوانه ها افزایش یافت، بیشترین یکنواختی جوانه زنی در ارقام سیاه و شاه انجیر با 500 ساعت سرمادهی و در پیوس پس از 400 ساعت سرمادهی مشاهده شد. با افزایش ساعات سرمادهی، نیاز گرمایی کاهش پیدا کرد. که در این مورد ارقام عکس العمل مشابه با هم نداشتند. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، ارقام پیوس، سیاه، شاه انجیر، انجیر سبز، سان پدرو و متی به ترتیب نیاز سرمایی کم تری داشتند. ارقام پیوس و انجیر سیاه که دارای نیاز سرمایی کم تری هستند به عنوان مناسب ترین ارقام برای کشت در مناطق با زمستان ملایم توصیه می شوند و رقم متی مناسب مناطق با زمستان های طولانی تر است. انجیر سبز و شاه انجیر به عنوان دو رقم مهم انجیر در ایران، جز ارقام با نیاز سرمایی حدواسط می باشند.
  4. اثر محلولپاشی سولفات پتاسیم بر برخی ویژگی های کمی و کیفی گردوی رقم چندلر
    انسیه درویشی 1400
    تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر محلولپاشی سولفات پتاسیم بر بعضی ویژگی های کمی و کیفی گردوی رقم چندلر انجام شد. پژوهش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و3 تکرار انجام شد. تیمار های اعمال شده شامل شاهد (محلولپاشی با آب)، محلولپاشی با غلظت های 5/0، 1 و 2 درصد از سولفات پتاسیم طی 3 مرحله در ماه های تیر، مرداد و شهریور بود. محلولپاشی پتاسیم توانست وزن تر و خشک برگ، سطح برگ و میزان پتاسیم برگ ها را در سطح احتمال 1% افزایش دهد. افزایش معنادار در وزن ویژه برگ تنها در تیمار محلولپاشی با غلظت 2% سولفات پتاسیم مشاهده شد و افزایش این پارامتر در سطح 5% معنی دار شد. محلولپاشی، محتوای کلروفیل کل، کلروفیل a و b را در سطح احتمال 1% افزایش داد. افزایش غلظت محلولپاشی در افزایش این پارامترها موثر بود. محلولپاشی میزان کاروتنوئیدهای برگ را در سطح احتمال 1% افزایش داد. افزایش وزن میوه، وزن پوست سبز و وزن مغز گردو در سطح احتمال 1% معنی دار شد. محلولپاشی وزن دانه (Nut) را در سطح احتمال 5% افزایش داد. اثر محلولپاشی در افزایش وزن پوسته چوبی غیرمعنی دار شد. این بدان معناست که افزایش وزن دانه در اثر محلولپاشی مربوط به افزایش وزن مغز می باشد. محلولپاشی باعث کاهش وزن تیغه میانی (در سطح احتمال 5%) و کاهش ضخامت پوست چوبی( در سطح احتمال 1%) شد.کمترین ضخامت پوست چوبی در تیمار 2% مشاهده شد. احتمالا عدم تغییر در وزن پوست چوبی و همزمان افزایش ابعاد دانه دلیل اصلی کاهش ضخامت پوست چوبی در اثر محلولپاشی است. اثر محلولپاشی بر افزایش شاخص های درصد مغز و پری مغز در سطح 1% معنی دار شد. محلولپاشی توانست میزان چروکیدگی مغز را نسبت به شاهد کاهش دهد. قطر و ضخامت دانه با محلولپاشی در سطح احتمال 5% و طول دانه در سطح احتمال 1% افزایش نشان داد. درصد روغن و ظرفیت آنتی اکسیدانی مغز گردو با محلولپاشی پتاسیم در سطح احتمال 1% افزایش یافت. تیمار 1% بالاترین ظرفیت آنتی اکسیدانی را در مغز گردو ایجاد کرد. بالاترین درصد روغن نیز در تیمار 2% بدون اختلاف معنی دار با 1% مشاهده شد. اثر محلولپاشی برافزایش درصد پروتئین و فنل کل مغز گردو در سطح احتمال 5% معنادار شد. محلولپاشی پتاسیم شاخص رنگی L و شاخص رنگی b را در افزایش، و مقدار شاخص a را کاهش داد. بالاترین میزان شاخص L مربوط به تیمار 2% و بالاترین میزان شاخص b در تیمار 1% مشاهده ش
  5. اثر ریبو فلاوین و اسید فولیک بر عملکرد، رشد و کیفیت میوه توت فرنگی رقم پاروس
    میلاد صفایی فر 1400
    این پژوهش به منظور بررسی اثر ریبوفلاوین و اسید فولیک بر عملکرد، رشد و کیفیت میوه ی توت فرنگی رقم پاروس در قالب طرح کاملاً تصادفی با هفت تیمار شامل شاهد (آب مقطر)، ریبوفلاوین با غلظت های 50، 100 و 200 میلی گرم در لیتر و اسید فولیک با غلظت های 50، 100 و 200 میلی گرم در لیتر و در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که محلول پاشی غلظت های مختلف اسید فولیک و ریبوفلاوین به ویژه با غلظت های 100 و 200 میلی گرم در لیتر باعث بهبود ویژگی های رشدی توت فرنگی ازجمله سطح برگ، قطر طوقه، طول دمبرگ، طول ریشه، وزن تر و خشک اندام هوایی، ریشه و کل بوته نسبت به شاهد شدند. تیمارهای ویتامین بدون اختلاف معنی دار باهم باعث افزایش کلروفیلa، کلروفیلb، کلروفیل کل و کاروتنوئید در مقایسه با محلولپاشی آب مقطر شدند. کاربرد ویتامین ها موجب افزایش غلظت فنل کل، فلاونوئید کل، پروتئین های محلول و ظرفیت آنتی اکسیدانی در برگ بوته های توت فرنگی شد. تیمارهای ویتامین تاثیر مثبتی بر اندازه، وزن و شکل میوه نداشت ولی بدون اختلاف معنی داری با هم باعث افزایش سفتی میوه شدند. محلول پاشی غلظت های مختلف ویتامین بر شاخص های کیفی میوه شامل مواد جامد محلول، اسید قابل تیتراسیون، شاخص طعم، ویتامین ث و ماده خشک تاثیر معنی دار داشتند، ریبوفلاوین 200 میلی گرم در لیتر بیشترین تاثیر را در افزایش مواد جامد محلول و شاخص طعم و کاهش اسیدیته داشت. اسید فولیک 200 میلی گرم در لیتر و غلظت های مختلف ریبوفلاوین باعث افزایش ویتامین ث میوه نسبت به تیمار شاهد شدند. غلظت های 100 و 200 میلی گرم در لیتر اسید فولیک تاثیر بیشتری بر افزایش محتوای فنل کل و فلاونوئید میوه داشتند در حالیکه همه غلظت های اسید فولیک و ریبوفلاوین باعث کاهش غلظت تانن و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی و پروتئین های محلول در میوه های توت فرنگی شدند. اسید فولیک با غلظت 100 میلی گرم در لیتر و سطوح مختلف ریبوفلاوین تاثیر مثبتی بر افزایش آنتوسیانین میوه داشتند. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد برگی اسیدفولیک و ریبوفلاوین به ویژه با غلظت های 100 و 200 میلی گرم در لیتر روی بوته های توت فرنگی می تواند رشد بوته و کیفیت میوه توت فرنگی رقم پاروس را بهبود بخشد.
  6. تاثیر محلول پاشی برگی سولفات پتاسیم روی برخی خصوصیات کمی و کیفی انگور رقم رشه در شرایط دیم
    امید پوران تیوش 1400
    این تحقیق به منظور بررسی اثر محلول پاشی سولفات پتاسیم بر رشد و برخی خصوصیات کمی و کیفی انگور رقم رشه (Vitis vinifera cv. Rasha) تحت شرایط دیم صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل محلول پاشی بوته ها با 5/2، 5، 10 و 20 در هزار سولفات پتاسیم در کنار محلول پاشی با آب مقطر (شاهد) بود. تغذیه سولفات پتاسیم منجر به افزایش غلظت پتاسیم در برگ و میوه انگور رشه شد، بالاترین غلظت پتاسیم به دنبال محلول پاشی 20 در هزار سولفات پتاسیم مشاهده شد. محلول پاشی سولفات پتاسیم به ویژه در غلظت های 10 و 5 در هزار از طریق افزایش طول و قطر شاخه، طول میانگره، فاصله میانگره، تعداد گره، وزن تر و خشک برگ و سطح برگ سبب افزایش رشد گردید، 20 در هزار سولفات پتاسیم تاثیر کمتری بر افزایش رشد بوته داشته و در اکثر شاخص ها تفاوتی با شاهد نداشت. تغذیه برگی پتاسیم به افزایش معنی دار در صفات کیفی میوه شامل اندازه حبه، تعداد حبه، وزن حبه، وزن خوشه، طول خوشه و طول چوب خوشه منجر شد. بیشترین تاثیر بر تعدادحبه، وزن حبه و وزن خوشه به غلظت های 10 و 5 در هزار بدون اختلاف معنی دار از هم تعلق داشت، تاثیر 20 در هزار سولفات پتاسیم بر اندازه و وزن خوشه و حبه بیش از غلظت 5/2 در هزار بود. تغذیه سولفات پتاسیم به ویژه در غلظت 10 در هزار سبب افزایش معنی دار pH و مواد جامد محلول، و کاهش اسیدیته میوه نسبت به تیمار شاهد گردید اما تاثیر معنی دار بر ویتامین ث نداشت. سولفات پتاسیم با غلظت 10 در هزار سبب بیشترین افزایش در فنل کل، فلاونوئید، آنتوسیانین، و ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه گردید، سایر غلظت-های سولفات پتاسیم نیز منجر به سطوح بالاتری از ترکیبات فنلی و ظرفیت آنتی اکسیدانی نسبت به عدم تغذیه شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که تغذیه برگی سولفات پتاسیم در باغات دیم انگور رقم رشه به ویژه با غلظت 10 در هزار تاثیر قابل توجهی بر افزایش رشد بوته ها، عملکرد و کیفیت میوه داشت.
  7. اثر محلول پاشی نیترات پتاسیم بر تحمل به تنش خشکی انگور رقم بیدانه سفید
    پروانه محبی 1399
    این پژوهش به منظور بررسی اثر محلول پاشی نیترات پتاسیم بر رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی انگور رقم بیدانه سفید تحت تنش خشکی با استفاده از یک طرح کاملا" تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل تنش (80 درصد آب قابل دسترس خاک) و تنش خشکی (40 درصد آب قابل دسترس خاک) به اضافه محلول پاشی با آب مقطر و یا سطوح 5/0، 1 و 2 درصد نیترات پتاسیم بود. تنش خشکی موجب کاهش محتوای نسبی آب، غلظت پروتئین های محلول، غلظت کلروفیل a، b، کلرفیل کل، رشد اندام هوایی و ریشه نهال های انگور گردید. و باعث افزایش غلظت مالون دی آلدئید ،درصد نشت یونی، پراکسید هیدروژن، غلظت کربوهیدرات های محلول، پرولین، فنل کل، فلاونوئید، ظرفیت آنتی اکسیدانی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی در برگ های انگور گردید. تحت تنش خشکی کاربرد نیترات پتاسیم به ویژه غلظت 1 درصد باعث کاهش غلظت مالون دی آلدئید، نشت یونی و پراکسید هیدروژن شد. هم چنین این تیمار در گیاهان تحت تنش بیشترین تاثیر را در حفظ محتوی نسبی آب، غلظت کلروفیل a، b، کلرفیل کل، رشد نهال ها و افزایش غلظت آنزیم های آنتی اکسیدانی داشت. محلول پاشی نیترات پتاسیم سبب افزایش کربوهیدرات های محلول، فنل کل، فلاونوئید و کاهش محتوای پرولین گردید. که تیمار 2 درصد سهم بیشتری در افزایش کربوهیدارت محلول، فنل کل، فلاونوئید و کاهش پرولین داشت. افزایش در غلظت پروتئین های محلول و کارتنوئید در اثر محلول پاشی با نیترات پتاسیم به ویژه در غلظت 5/0 درصد مشاهده شد نتایج این پژوهش نشان داد که تغذیه برگی پتاسیم به ویژه با غلظت 1 درصد، ضمن افزایش میزان تنظیم کننده های اسمزی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان باعث استحکام بیشتر دیواره سلولی، کاهش پراکسیداسیون چربی های غشاء و نشت یونی بافت ها در شرایط کم آبی شده و به افزایش محتوای آب و رشد گیاهان تحت تنش کمک کرد.
  8. تاثیر ملاتونین و سدیم نیتروپروساید بر تحمل انگور رقم بیدانه سفید تحت تنش خشکی
    محدثه السادات حسینی 1399
    چکیده: این تحقیق به منظور بررسی اثر محلول پاشی ملاتونین و سدیم نیتروپروساید بر رشد و تعدادی از خصوصیات فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و هم چنین فعالیت برخی آنزیم های آنتی اکسیدانی انگور رقم بی دانه سفید تحت تنش خشکی صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح "کاملا ً تصادفی" با هفت تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمار ها شامل عدم تنش (80 درصد آب قابل دسترس خاک) و تنش خشکی (40 درصد آب قابل دسترس خاک) به اضافه محلول پاشی با آب مقطر و یا سطوح 100 و 200 میکرو مولار ملاتونین یا سطوح 250 و 500 میکرو مولار سدیم نیتروپروساید و یا ترکیب 250 میکرو مولار سدیم نیتروپروساید و ملاتونین 100 میکرو مولار بود. تنش خشکی محتوای نسبی آب، غلظت پروتئین محلول، غلظت کلروفیل a، b و کلروفیل کل، رشد اندام هوایی و ریشه نهال های انگور را کاهش داد. در حالیکه غلظت کربوهیدرات های های محلول، پرولین، کارتنوئید، فلاونوئید، فنل کل، درصد نشت یونی، مالون دی آلدئید، غلظت پراکسید هیدروژن، فعالیت آنتی اکسیدانی، فعالیت آنزیم کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز را افزایش داد. محلول پاشی ملاتونین، سدیم نیتروپروساید و ترکیب ملاتونین و سدیم نیتروپروساید در گیا هان تحت تنش خشکی باعث حفظ محتوای نسبی آب، غلظت رنگیزه های فتوسنتزی و رشد نهال ها شد. هم چنین محلول پاشی این دو ترکیب و تیمار ترکیبی باعث افزایش پروتئین، کربوهیدرات های های محلول فنل کل و فلاونوئید در شرایط تنش شد. محلول پاشی ملاتونین در هر دو سطح و سدیم نیتروپروساید در غلظت 250 میکرومولار تاثیر بیشتری در افزایش محتوای نسبی آب، رنگیزه های فتوسنتزی، کربوهیدرات های های محلول، پرولین، فلاونوئید، فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی داشت. هم چنین این تیمار ها سبب کاهش بیشتر در درصد نشت یونی و میزان مالون دی آلدئید شدند. محلول پاشی تیمار ترکیبی سبب کاهش غیر معنی دار کلروفیل a و کارتنوئید گردید. محلول پاشی تیمار ترکیبی، سدیم نیتروپروساید 250 میکرومولار و ملاتونین 100 و 200 میکرومولار بدون اختلاف معنی دار از هم سبب بیشترین کاهش در میزان پراکسید هیدروژن و بیشترین افزایش در فعالیت آنزیم کاتالاز شدند. تیمار 250 میکرو مولار سدیم نیتروپروساید و 200 میکرومولار ملاتونین سبب بیشترین افزایش درفعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز گردیدند. میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی در غلظت 500 میکرومولار سدیم نیتروپروساید ن
  9. تاثیر کیفیت و طول دوره تابش نور در پایان دوره رشد بر میزان تجمع نیترات در اسفناج
    بهار بزن بیرانوند 1399
    اسفناج یکی از سبزی های مهم برگی در جیره غذایی انسان می باشد که مصرف روزانه داشته و استعداد ژنتیکی زیادی در تجمع نیترات دارد و از این طریق مقداری نیترات وارد بدن انسان میشود. غلظت نیترات در اسفناج به فعالیت زیستی، میزان و نوع کودهای نیتروژنی مصرفی، دما، زمان برداشت اسفناج و مخصوصاً به کیفیت و شدت نور بستگی دارد؛ بطوریکه با تغییر کیفیت و شدت نور فرآیند های بیوشیمیایی گیاه تغییر یافته و غلظت نیترات ممکن است تغییر یابد. به منظور ارزیابی اثر دو فاکتور نور و طول دوره ی تابش نور ال ای دی بر ویژگی های رشدی و بیوشیمیایی اسفناج رقم ویروفلای، تحقیقی در محل گلخانه دانشگاه بوعلی سینا همدان به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول کیفیت نور در پنج سطح شامل: بدون نورتکمیلی (شاهد)، نور قرمز، ترکیب 50% نور قرمز 50% نور آبی، ترکیب 67% نور قرمز 33% نور آبی و ترکیب 83% نور قرمز و 17% نور آبی با شدت حدود 150 میکرو مول بر متر مربع در ثانیه و فاکتور دوم طول دوره تابش نور در چهار سطح شامل: یک، دو، سه و چهار روز بود که در مرحله ی 5 برگی، قبل از برداشت اسفناج تیمارهای نور تکمیلی بهصورت مداوم در طی روز اعمال شد. تیمارهای نور مختلف ال ای دی روی برخی ویژگی های رشدی و اکثر صفات بیوشیمیایی گیاه اسفناج تاثیر گذاشت. بیشترین غلظت نیترات برگ، دم برگ، ساقه در تیمار شاهد و کمترین میزان نیترات در تیمارهای 83% قرمز 17% آبی و 67% قرمز 33% آبی مشاهده شد که نشان دهنده ی تاثیر نور ترکیبی با نسبت قرمز بالاتر در کاهش تجمع نیترات در اندام های اسفناج شد. ترکیب نور قرمز و آبی 50% و 67% قرمز 33% آبی بیش ترین تاثیر را در افزایش میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل، کاروتنویید کل، فلاونویید کل، ویتامین ث و غلظت پروتئین های محلول داشتند. بیش ترین میزان نیتروژن کل در تیمار نوری 50% قرمز و آبی مشاهده شد، تیمار 67% قرمز 33% آبی باعث افزایش میزان فنل کل و فعالیت آنتی اکسیدانی شد. غلظت کربوهیدرات های محلول و فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در تیمارهای نوری 67% قرمز 33% آبی و 83% قرمز 17% آبی بیش ترین میزان بود. به نظر می رسد کیفیت نور با ترکیب 83% قرمز 17% آبی و 67% قرمز 33% آبی تاثیر مثبت بر خیلی از صفات داشت. افزایش تعداد روزهای نوردهی تکمیلی باعث کاهش بیش از 50 درصدی نیترات برگ شد به
  10. اثر اسید آسکوربیک و تیامین روی رشد، عملکرد و کیقیت میوه توت فرنگی رقم" پاروس"
    افسانه فرحمندی 1399
    در پژوهش حاضر تاثیر اسید آسکوربیک و تیامین روی رشد، عملکرد و کیفیت میوه ی توت فرنگی رقم پاروس در قالب یک طرح کاملاً تصادفی در گلخانه و به صورت گلدانی مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل اسید آسکوربیک در سه غلظت 100، 200، 400 میلی گرم در لیتر و تیامین در سه غلظت 50، 100، 200 میلی گرم در لیتر همراه با تیمار شاهد (آب مقطر) بود. محلولپاشی بوته ها از شروع گلدهی یعنی از تاریخ 23 بهمن تا 17 اردیبهشت آغاز شد و هر 15 روز به مدت 3 ماه در 7 مرحله تکرار شد. کاربرد قبل از برداشت اسید آسکوربیک و تیامین اثر مثبتی بر صفات رویشی مانند سطح برگ، وزن تر کل بوته، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه داشت، تاثیر تیامین بر افزایش رشد بیش از اسید آسکوربیک بود. اسید آسکوربیک 400 میلی گرم در لیتر و تیامین 200 میلی گرم بیش ترین تاثیر مثبت را بر غلظت رنگیزه های فتوسنتزی داشت،کمترین غلظت کلروفیلa، کلروفیل b، کلروفیل کل و مربوط به تیمار شاهد بود. کاربرد ویتامین ها به ویژه اسید آسکوربیک با غلظت 400 میلی گرم در لیتر و تیامین 200 میلی گرم در لیتر باعث افزایش غلظت فنل کل، فلاونوئید، کربوهیدرات های محلول، پروتئین های محلول و ظرفیت آنتی اکسیدانی در برگ توت فرنگی شد، این تغییرات بیوشیمیایی می تواند به افزایش تحمل گیاه در برابر تنش های محیطی احتمالی منجر شود. اندازه و وزن میوه تحت تاثیر اسید آسکوربیک 400 میلی گرم در لیتر و تیامین 200 میلی گرم درلیتر افزایش یافت. میوه های تیمارشده به ویژه با اسید آسکوربیک 400 میلی گرم در لیتر و تیامین 200 میلی گرم در لیتر بالاترین درصد ماده خشک، مواد جامد محلول و شاخص طعم را داشتند. محلولپاشی ویتامین ها بدون تفاوت معنی داری با هم باعث کاهش اسیدیته ی قابل تیتراسیون نسبت به تیمار شاهد شدند، به نظر می رسد که کاربرد قبل برداشت ویتامین ها باعث تسریع در رسیدن میوه می شود. کاربرد ویتامین ها باعث افزایش فنل کل، فلاونوئید، ویتامین ث، آنتوسیانین، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کاهش تانن میوه گردید، اسید آسکوربیک با غلظت 400 میلی گرم در لیتر بیش ترین تاثیر را بر فنل کل و فلاونوئید میوه داشت. از طرفی تیمارهای 200 میلی گرم در لیتر اسید آسکوربیک و تیامین باعث بیش ترین افزایش آنتوسیانین میوه شدند، کمترین مقادیرمربوط به تیمار شاهد بود. محلولپاشی ویتامین ها بدون اختلاف معنی داری با هم ظرفیت آنتی اکسیدا
  11. اثر محلول پاشی کلرید کلسیم بر کیفیت میوه ی شلیل رقم شمس طی دوره ی انبارداری
    فاطمه مستوفی 1399
    در این پژوهش اثر محلول پاشی کلرید کلسیم بر کیفیت میوه ی شلیل رقم شمس طی دوره انبارمانی با استفاده از یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بررسی شد. فاکتور اول محلول پاشی کلرید کلسیم در چهار غلظت صفر (آب مقطر)، 25، 50 و 100 میلی مولار قبل از برداشت و فاکتور دوم زمان انبارمانی صفر، پانزده و سی روز پس از برداشت بود. کاربرد کلرید کلسیم 25 و 50 میلی مولار منجر به بالاترین وزن میوه و کمترین لهیدگی و ترک خوردگی میوه در زمان برداشت شد درحالی که کمترین وزن میوه و بالاترین درصد ترک خوردگی و لهیدگی در تیمار شاهد و 100 میلی مولار کلرید کلسیم مشاهده شد. کمترین و بیشترین تلفات آب میوه پس از 15 روز انبارداری در تیمارهای 25 و 100 میلی مولار کلرید کلسیم دیده شد. میوه درختان محلولپاشی شده با کلرید کلسیم 25 و 50 میلی مولار دارای بالاترین سفتی در زمان برداشت بودند. سفتی بافت میوه درختان شاهد در روز 15 انبارداری کاهش نسبتاً شدید یافته ولی در روز 30 انبارداری به دلیل افزایش تلفات آب میوه مجدداً افزایش یافت. مواد جامد محلول و درصد ماده خشک میوه طی انبارداری افزایش یافت که این پدیده احتمالاً ناشی از تلفات آب میوه طی انبارداری است. کمترین مواد جامد محلول در زمان برداشت مربوط به تیمار 25 میلی مولار کلرید کلسیم بود و بین غلظت های 50 و 100 میلی مولار کلرید کلسیم با تیمار شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت. اسیدیته قابل تیتراسیون میوه در روز 30 انبارداری افزایش یافت، بالاترین اسیدیته میوه در تیمارهای کلرید کلسیم 100 میلی مولار و شاهد مشاهده شد. میزان فنل کل، تانن و ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه طی انبارداری غلیظ شد. بالاترین غلظت فنل کل و فلاونوئید در میوه درختان تیمار شده با 50 و 100 میلی مولار کلرید کلسیم مشاهده شد. غلظت های مختلف کلرید کلسیم بدون اختلاف معنی دار باهم، باعث افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه در مقایسه با درختان شاهد شدند. بالاترین غلظت کلسیم برگ در درختان محلول پاشی شده با کلرید کلسیم 50 و 100 میلی-مولار مشاهده شد، بین تیمار شاهد با 25 میلی مولار کلرید کلسیم تفاوت معنی دار مشاهده نشد. تغذیه با کلرید کلسیم 25 و 50 میلی مولار باعث افزایش معنی دار پتاسیم برگ نسبت به گیاهان شاهد شد، کلرید کلسیم 100 میلی مولار منجر به کاهش نسبی پتاسیم برگ شد. غلظت های مختلف کلرید ک
  12. اثر نوردهی تکمیلی و تنش شوری بر رشد و کیفیت میوه توت فرنگی رقم پاروس
    نوشین بهرامی خورشید 1399
    این پژوهش باهدف بررسی اثر نوردهی تکمیلی پایان روز بر تحمل به شوری توت فرنگی رقم پاروس در شرایط گلخانه ای انجام شد. تیمارهای نوردهی شامل 1- شاهد (عدم نوردهی تکمیلی)، 2 - نور تکمیلی قرمز 100%، 3- نور تکمیلی با نسبت قرمز 83% + آبی 17% و 4- نور تکمیلی با نسبت قرمز 66% + آبی 34% و سطوح شوری شامل صفر (شاهد) و 40 میلی مولار کلرید سدیم بود. نوردهی تکمیلی با استفاده از منبع نور ال ای دی به مدت 90 روز و هر روز چهار ساعت اعمال شد. تنش شوری ضمن افزایش تولید پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدهید باعث افزایش نشت یونی و کاهش محتوی نسبی آب بافت ها شد. نوردهی تکمیلی به ویژه تیمارهای نوری 66% نور قرمز+ 34% نور آبی و 83% نور قرمز+ 17% نور آبی در شرایط تنش موجب افزایش غلظت تنظیم کننده های اسمزی پرولین و کربوهیدرات های محلول شد. نوردهی تکمیلی همچنین غلظت آنتی اکسیدان های غیر آنزیمی مانند فنل کل، فلاونوئیدها و ظرفیت آنتی اکسیدانی را افزایش داد. تولید پروتئین های محلول و فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز، گایاکول پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز و کاتالاز از طریق نوردهی تکمیلی به ویژه با تیمار 66% نور قرمز+ 34% نور آبی افزایش یافت. در شرایط تنش شوری، نوردهی تکمیلی به ویژه قرمز 100% موجب کاهش سدیم در ریشه و اندام هوایی و کاهش غلظت کلر در اندام هوایی شد که این می تواند به تعادل عناصر غذایی در گیاه و حفظ یکپارچگی سلولی و متابولیسم طبیعی گیاه کمک کند. نوردهی تکمیلی باعث افزایش وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه شد. در شرایط عدم تنش، نور قرمز 100% باعث بیشترین رشد رویشی در گیاهان شد ولی طی تنش شوری کاربرد نور آبی در ترکیب با نور قرمز مانع از کاهش شدید رشد شده و بین سه تیمار نور تکمیلی از نظر رشد اندام هوایی در شرایط تنش تفاوتی مشاهده نشد. نوردهی تکمیلی اثرات منفی تنش شوری را بر کاهش وزن تک میوه تقلیل داد. کاربرد نوردهی تکمیلی در شرایط تنش شوری سبب افزایش شاخص طعم در میوه های توت فرنگی از طریق افزایش مواد جامد محلول و کاهش اسیدیته قابل تیتراسیون آب میوه شد. نوردهی تکمیلی باعث افزایش فنل کل، فلاونوئید، آنتوسیانین، ویتامین ث و ظرفیت آنتی اکسیدانی در میوه ها شد. نتایج این پژوهش نشان داد که نوردهی تکمیلی باعث بهبود شاخص های مرتبط با تحمل به تنش شوری مانند غلظت تنظیم کننده های اسمزی و آنتی اکسیدان های آنزی
  13. اثر محلول پاشی کلرید پتاسیم وکلرید کلسیم بر کیفیت و کمیت انگور بی دانه سفید
    عباس جهانگیری فر 1398
    در این پژوهش اثر محلول پاشی کلرید کلسیم و کلرید پتاسیم روی رشد و برخی صفات کمی و کیفی میوه و کشمش انگور رقم بیدانه سفید در غالب طرح بلوک های تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار بررسی شد. تیمارها شامل محلول پاشی با آب مقطر(شاهد)، کلرید پتاسیم 50 میلی مولار، کلرید پتاسیم 100 میلی مولار، کلرید کلسیم 50 میلی مولار، و کلرید کلسیم 100 میلی مولار روی بوته ها در طول فصل رشد بود. شیوه تربیت بوته ها به صورت خزنده و سیستم آبیاری به صورت قطره ای انجام شد. تاثیر محلول پاشی بر صفات رویشی، عملکرد، اجزا عملکرد میوه و بازده کشمش تولیدی اثر معنی داری داشت. افزایش غلظت مواد غذایی باعث افزایش رشد رویشی بوته ها از جمله طول و قطر شاخه سال جاری، فاصله میانگره، تعداد شاخه فرعی، وزن وطول چوب خوشه شد که به ترتیب در تیمارهای کلرید پتاسیم 100 و 50 میلی مولار بیشترین صفات رویشی، عملکرد و سپس محلول پاشی با کلرید کلسیم 100 و 50 میلی مولار مشاهده گردید ولی بین تیمارهای کلرید کلسیم 50 میلی مولار و کلرید کلسیم 100 میلی مولار اختلاف نسبتاٌ کمی از نظر رشد و عملکرد وجود داشت. کاهش در غلظت مواد غذایی به ویژه پتاسیم باعث کاهش رشد رویشی و عملکرد شد که می تواند به کاهش عملکرد در سال بعد منجر شود. در تیمارهای محلول پاشی وزن خوشه ها از طریق افزایش در تعداد حبه ها و وزن حبه ها افزایش داشت. قطر حبه ها بیش از طول حبه ها تحت تاثیر مواد غذایی قرار گرفت. افزایش در غلظت مواد غذایی در محلول پاشی باعث کاهش اسید قابل تیتراسیون، افزایش مواد جامد محلول، افزایش شاخص طعم در میوه و کشمش شد. غلظت ویتامین ث میوه با افزایش غلظت کلرید پتاسیم در محلول پاشی افزایش یافت ولی در محلول پاشی با کلرید کلسیم تاثیر چندانی بر غلظت ویتامین ث نداشت. بوته هایی که با کلرید کلسیم و کلرید پتاسیم محلول پاشی شده بودند غلظت بالاتری از ترکیبات فنلی، فلاونوئیدی، تانن و ظرفیت آنتی اکسیدانی داشتند که کلرید پتاسیم بر این ترکیبات تاثیر بیشتری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد مواد غذایی به صورت محلول پاشی تاثیر معنی داری بر رشد رویشی، عملکرد، اجزا عملکرد، کیفیت و ویژگی های بیوشیمایی میوه و کشمش داشت.
  14. اثر همزیستی قارچ میکوریزا بر میزان رشد و جذب برخی عناصر غذایی در توت فرنگی رقم پاروس
    منیژه عقیقی شریف 1398
    در این پژوهش اثر همزیستی دو سویه قارچ میکوریزا بر میزان رشد، جذب برخی عناصر غذایی و کیفیت میوه توت فرنگی رقم پاروس بررسی شد. این مطالعه با استفاده از یک طرح بلوک های کامل تصادفی و در 3 تکرار در گلخانه تحقیقاتی علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1397 اجرا شد. تیمارها شامل تلقیح نشاءهای توت فرنگی رقم پاروس با قارچ میکوریزا 1-Glomus mosseae 2- G. intraradices 3- ترکیب G. mosseae +G. intraradices و 4- عدم تلقیح (شاهد) بود. در هر واحد آزمایشی هفت گلدان، هر یک حاوی یک بوته توت فرنگی و در مجموع 84 بوته توت فرنگی گلدانی برای این پژوهش استفاده شد. میوه ها پس از رسیدن تجاری به تدریج برداشت شده و صفات کیفی میوه ارزیابی شد. بیشترین درصد همزیستی مربوط به گونه G. intraradices (85/38 درصد) بود و به دنبال آن تیمار ترکیب G. mosseae+G. intraradices و تیمار G. mosseae قرار داشتند و کمترین در صد همزیستی (99/4 درصد) مربوط به تیمار عدم مایه زنی بود. تلقیح با سویه های مختلف قارچ به تنهایی و یا در ترکیب با هم، بدون اختلاف معنی داری، باعث افزایش غلظت رنگیزه های فتوسنتزی شدند. مایه زنی با قارچ های میکوریزا موجب بهبود رشد بوته ها از جمله طول و عرض ریشه، وزن تر ریشه و اندام هوایی، درصد ماده خشک ریشه و اندام هوایی، قطر طوقه و اندازه برگ شدند، بیشترین افزایش رشد پس از تلقیح با G. intraradices و تیمار ترکیبی G. mosseae +G. intraradices مشاهده شد. تلقیح با قارچ های همزیست باعث افزایش معنی داری در برخی صفات میوه ازجمله، تعداد و اندازه میوه، وزن تر و خشک میوه و سفتی بافت میوه شد که بین تیمارهای مختلف مایه زنی اختلاف چندانی مشاهده نشد. هر سه تیمار قارج میکوریز بدون اختلاف معنی دار با هم باعث افزایش غلظت ویتامین ث و ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه شدند. بالاترین مقادیر فنل کل و آنتوسیانین میوه پس از ﺗﻴﻤـﺎﺭ با G.mosseae مشاهده شد درحالیکه میوه های تیمار شاهد بالاترین غلظت تانن را داشتند. تلقیح با گونه های مختلف قارچ بدون اختلاف معنی دار با هم، باعث افزایش غلظت پتاسیم، آهن، مس و روی برگ نسبت به گیاهان شاهد شدند ولی بالاترین مقادیر فسفر و نیتروژن در برگ بوته های تلقیح شده با G. intraradices مشاهده شد. تلقیح با قارچ های میکوریز تاثیری بر غلظت سدیم برگ نداشت. نتایج این پژوهش نشان داد که تلقیح بوته های توت فرن
  15. تاثیر روی و پتاسیم بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی توت فرنگی رقم پاروس تحت تنش شوری
    سعیده محمدی 1398
    در پژوهش حاضر تاثیر تغذیه سولفات روی و نیترات پتاسیم و بر همکنش آنها بر رشد، عملکرد و برخی ویژگی های بیوشیمیایی توت فرنگی رقم پاروس تحت تنش شوری مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل 1- عدم تنش شوری و تغذیه تکمیلی 2- تنش شوری 40 میلی مولار بدون تغذیه تکمیلی 3- تنش شوری 40 میلی مولار به اضافه تغذیه تکمیلی سولفات روی با غلظت 5/1 میکرومولار 4- تنش شوری 40 میلی مولار به اضافه تغذیه تکمیلی نیترات پتاسیم با غلظت 5 میلی مولار 5- تنش شوری 40 میلی مولار به اضافه تغذیه تکمیلی نیترات پتاسیم با غلظت 5 میلی مولار و سولفات روی با غلظت 5/1 میکرومولار بود. تنش شوری منجر به کاهش تعداد و سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه ، طول و عرض ریشه گردید. توزیع ماده خشک تحت تاثیر شوری قرار گرفت و در تنش شوری رشد ریشه بیشتر از اندام هوایی بود. تیمارهای تغذیه ای سولفات روی و نیترات پتاسیم و ترکیب این دو تحت تنش شوری باعث افزایش تعداد برگ، سطح برگ، عرض ریشه و وزن تر ریشه شدند. تغذیه تکمیلی سولفات روی و نیترات پتاسیم به صورت منفرد وزن تر و خشک شاخساره و وزن خشک ریشه را در تنش شوری افزایش دادند. تغذیه تکمیلی سولفات روی و نیترات پتاسیم و ترکیب سولفات روی با نیترات پتاسیم تحت تنش شوری توانست غلظت کلروفیل a و کارتنوئید ها را افزایش دهد. نشت یونی، غلظت مالون دی آلدهید، پراکسید هیدروژن، پرولین، کربوهیدرات های محلول، فنل کل ، فلاونوئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی برگ تحت تنش شوری افزایش داشت و تغذیه تکمیلی سولفات روی و نیترات پتاسیم مقادیر این پارامتر ها را کاهش داد. محتوای نسبی آب برگ و پروتئین های محلول کل طی تنش شوری کاهش یافت و تیمارهای تغذیه ای نیترات پتاسیم و سولفات روی باعث افزایش این صفات شدند. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز طی تنش شوری افزایش و فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز کاهش داشت. تغذیه سولفات روی در شرایط تنش شوری فعالیت آنزیم کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز را افزایش داد. تغذیه نیترات پتاسیم فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز را بالا برد. تغذیه سولفات روی باعث کاهش سدیم و کلر در برگ شد. همگی تیمارهای تغذیه ای نسبت پتاسیم به سدیم برگ و ریشه را تحت تنش شوری افزایش دادند. تیمارهای تغذیه ای نیترات پتاسیم و سولفات روی به صورت منفرد توانستند طی تنش شوری عملکرد بوته را عمدتا
  16. تاثیر آبیاری بر کمیت و کیفیت میوه و کشمش انگور رقم بیدانه سفید
    علیرضا براتی جورابی 1398
    در این پژوهش اثر رژیم های مختلف آبیاری روی رشد و برخی صفات کمی و کیفی میوه، کشمش و شیره انگور رقم بیدانه سفید در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار بررسی شد. تیمارهای آبیاری شامل 700، 1400، 2800 و 4200 متر مکعب در هکتار بود. شیوه تربیت بوته ها به صورت خزنده و آبیاری با روش قطره ای انجام شد. رژیم آبیاری بر صفات رویشی، عملکرد و اجزاء عملکرد میوه و بازده کشمش تولیدی، اثر معنی داری داشت. کاهش در میزان آبیاری باعث کاهش رشد رویشی بوته ها از جمله طول و قطر شاخه سال جاری، فاصله میان گره و تعداد شاخه فرعی شد که بین تیمارهای 2800 و 4200مترمکعب آبیاری اختلاف نسبتاً کمی از نظر رویشی وجود داشت ولی کاهش در حجم آبیاری به ویژه تا 700 متر مکعب باعث کاهش شدید رشد رویشی شد که می تواند به کاهش عملکرد در سال بعد منجر شود. تعداد خوشه تحت تاثیر رژیم آبی در همان سال قرار نگرفت ولی وزن خوشه ها کاملاً تحت تاثیر رژیم آبی قرار داشت ودر تیمارهای کم آبیاری وزن خوشه ها هم از طریق کاهش در تعداد حبه ها و وزن حبه ها کم شد. قطر حبه ها بیش از طول حبه ها تحت تاثیر رژیم آبی قرار گرفت. افزایش در حجم آبیاری باعث افزایش اسید قابل تیتراسیون، کاهش مواد جامد محلول و کاهش شاخص طعم در میوه، کشمش و شیره شد که تاثیر منفی افزایش حجم آبیاری بر کیفیت کشمش بیش از شیره بود. غلظت ویتامین ث میوه با افزایش در میزان آبیاری افزایش یافت. بوته هایی که آب کمتری دریافت کرده بودند غلظت های بالاتری از ترکیبات فنلی، فلاونوئید، تانن و ظرفیت آنتی اکسیدانی داشتند. نتایج این پژوهش نشان داد کاهش کنترل شده آبیاری در تیمار 2800 متر مکعب در هکتار اثر منفی چندانی بر رشد نداشته و این تیمار اگرچه عملکرد را تا حدی کاهش داد ولی به افزایش کیفیت میوه،کشمش وشیره در مقایسه با حجم بیشتر آبیاری منجر شد.
  17. بهینه سازی فرآیند خشک کردن قرص فشرده تولیدشده از پودر گوجه فرنگی تحت شرایط مادون قرمز، مایکروویو- هوای گرم و خلائی
    منوچهر رشیدی 1397
    گوجه فرنگی یکی از باارزش ترین منابع تامین مواد معدنی و ویتامین ها در رژیم غذایی انسان است.مدت ماندگاریکم گوجه-فرنگی و عمر کوتاه آن با امکانات فرآوری نامناسب منجر به خسارت سنگین مالی می شود. بنابراین حفظ و فرآوری گوجه-فرنگی از اهمیت تجاری برخوردار است.خشک کردن یکی از روش های مطلوب نگهداری گوجه فرنگی است.فرآورده های گوجه فرنگی خشک شدهشاملگوجه فرنگی نصف شده، ورقه های گوجه فرنگی و پودرگوجه فرنگی در مقایسه با سایر محصولات گوجه فرنگی با توجه به خواص مناسب غذایی، دارای مصرف زیادی هستند.در میانفرآورده های گوجه فرنگی خشک شده، پودر گوجه فرنگی بازار خاص را در اختیار دارد. تولید پودر یک روش جایگزین برای گسترش عمر مفید مواد غذایی است. معمولا پودر میوه خیلی خشک، رطوبت دوست و حجم زیادی دارد. بنابراین در طول ذخیره سازی، حمل و نقل و اداره آن نیازمند مراقبت ویژه و بسته بندی سنگین است؛ که هزینه را افزایش می دهد. برای غلبه بر این مشکلات، تراکم پودر میوه به شکل قرص یک روش منحصر به فرد است. قرص سازیپودر میوه به علت راحتی در استفاده، ذخیره سازی، حمل ونقل و فرموله سازی محصول، محبوبیت زیادی به دست آورده است.پس از فرآیند قرص سازی، قرص های تشکیل شده دارای محتوای رطوبتی بالایی هستند. به نحوی که برای حمل ونقل و ذخیره سازی مناسب نیستند. بنابراین به منظور جلوگیری از فساد قرص ها و حفظ کیفیت آنها، خشک کردن قرص ها یکی از مراحل مهم پس از فرآیند قرص سازیمی باشد. فرآیند خشک کردنیکی از عملیات مهمی است که بر کیفیت و قیمت نهایی محصول اثرگذار است. روش های مختلف خشک کردن نقش مهمی در حفاظت از موادغذایی دارد. با این حال، تاثیر روش های مختلف خشک کردن بر کیفیت برخی از مواد غذاییروشن نیست. هدف از انجام این پژوهش، بهینه سازی فرآیند خشک کردنقرصفشردهتولیدشده از پودر گوجه فرنگی تحت شرایط مادون قرمز، مایکروویو- هوای گرم و خلائی است. آزمایش ها در خشک کن خلائی- مادون قرمز در پنج سطح دمای هوای محفظه(40، 50، 60، 70 و°C80) و پنج سطح فشار خلا (20، 30، 40، 50 وkPa 60)، در خشک کن هوای داغ مادون قرمز در پنج سطح دمای هوای ورودی(40، 50، 60، 70 و°C80)،پنج سطح سرعت هوای ورودی(5/0، 1، 5/1، 2 وm/s 5/2) ودر پنج سطح توان مادون قرمز (0، 500، 1000، 1500 وW 2000) و در خشک کن مایکروویو- هوای گرم در پنج سطح دمای هوای ورودی(40، 50، 60، 70
    خلاصه پایان نامه

  18. تاثیر پوترسین خارجی روی رشد و برخی ویزگی های فیزیولوژیکی پیاز در خاک آلوده به کادمیوم
    زینب مقدم شهرتی 1397
    تاثیر پوترسین خارجی روی رشد و برخی ویزگی های فیزیولوژیکی پیاز در خاک آلوده به کادمیوم
  19. اثر نور تکمیلی بر رشد، عملکرد و برخی ویژگی های بیوشیمیایی توت فرنگی رقم کاماروسا
    پرنیا پاکان 1397
    این پژوهش باهدف بررسی تاثیر کیفیت نور تکمیلی بر رشد، عملکرد و کیفیت توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط گلخانه ای انجام شد. تیمارهای نوردهی تکمیلی شامل 1- شاهد (عدم نوردهی تکمیلی) 2- نور تکمیلی قرمز 100% 3- نور تکمیلی با نسبت قرمز 83% + آبی 17% و 4-نور تکمیلی با نسبت قرمز 66% + آبی 34% بود که به صورت یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار انجام شد. نوردهی تکمیلی با استفاده از منبع نور ال ای دی در زمستان سال 95 و بهار 96 از ساعت 10-6 شب انجام شد. نتایج نشان داد که بالاترین تعداد برگ، طول دم برگ، قطر طوقه و سطح برگ در بوته های با نوردهی تکمیلی قرمز 100% و قرمز 83% + آبی 17% مشاهده شد درحالی که کمترین شاخص های رشد مربوط به گیاهان شاهد و نوردهی با قرمز 66% + آبی 34% بود. گیاهان تیمار شده با نور ال ای دی قرمز66 % + آبی 34% دارای بیش ترین قطر برگ و بیش ترین ضخامت اپیدرم رویی بود و بعد از آن به ترتیب تیمارهای قرمز 83% + آبی 17% و قرمز100% قرار داشت. تیمار قرمز 66 % + آبی 34 % باعث کاهش تراکم روزنه ها و بسته شدن دهانه روزنه ها شد. بالاترین عملکرد و تعداد میوه با نوردهی تکمیلی قرمز 83% + آبی 17% و کمترین عملکرد با نوردهی تکمیلی قرمز 66% + آبی 34% و قرمز 100 % مشاهده شد. بیش ترین میزان مواد جامد محلول در تیمار نوردهی تکمیلی قرمز 100 % مشاهده شد. ولی میوه ها در این تیمار دارای کمترین میزان سفتی بودند. گیاهان تیمار شده با نور قرمز 66 % + آبی 34 % دارای بیش ترین میزان فنل کل و فلاونوئید، آنتوسیانین، تانن و ویتامین C بودند و کمترین مقدار آن ها در شاهد مشاهده گردید. همچنین این گیاهان دارای بالاترین میزان پروتئین های محلول و فعالیت آنزیم ها در برگ بودند. غلظت کربوهیدرات محلول در برگ در تیمار قرمز 100 % بیشتر از سایر تیمارها بود. بیشترین میزان کلروفیل کل، کلروفیل a و کارتنوئید در نوردهی قرمز 66 % + آبی 34 % مشاهده شد. در حالی که کمترین غلظت کلروفیل در شاهد و نور قرمز 100% مشاهده گردید. محتوای نسبی آب برگ در تیمار قرمز 100 % و قرمز 83% + آبی 17% بالاتر از سایر تیمارها بود. این تیمارها دارای کمترین میزان ماده خشک بودند. نتایج این پژوهش نشان داد که نوردهی تکمیلی با استفاده از لامپ های ال ای دی با نسبت نور قرمز 83% + آبی 17% به عنوان تیمار توصیه شده، ضمن بهبود نسبی رشد گیاهان، باعث ا
  20. اثر کاربرد قبل از برداشت متیل جاسمونات روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه توت فرنگی رقم کاماروسا
    معصومه رضایی 1397
    در پژوهش حاضر تاثیر کاربرد قبل از برداشت متیل جاسمونات روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه توت فرنگی رقم کاماروسا در قالب یک طرح کاملاً تصادفی موردبررسی قرار گرفت. محلول پاشی در چهار غلظت صفر (شاهد)، 50، 100 و 200 میکرو مولار از مرحله شروع تشکیل رنگ صورتی در میوه ها آغازشده و هر سه روز یک بار تا زمان برداشت تکرار شد. کاربرد قبل از برداشت متیل جاسمونات اثر معنی داری بر اندازه میوه، کیفیت میوه (به جز pH آب میوه) و ویژگی های بیوشیمیایی میوه داشت. هم چنین غلظت کلروفیل برگ، ترکیبات فنلی و تنظیم کننده ی اسمزی در برگ تحت تاثیر تیمار متیل جاسمونات قرار گرفت. بیش ترین طول و قطر میوه و هم چنین وزن تر و خشک در میوه های تیمارشده با متیل جاسمونات 100 میکرو مولار دیده شد که احتمالاً از طریق افزایش تقسیم سلولی در مرحله ی بزرگ شدن میوه اتفاق افتاده است، هم چنین میوه های تیمارشده با متیل جاسمونات 100 میکرو مولار مواد جامد محلول و کربوهیدرات محلول بیشتر و اسیدیته ی قابل تیتراسیون کمتری نسبت به سایر تیمارها داشتند. کمترین غلظت مواد جامد محلول، کربوهیدرات محلول و شاخص طعم مربوط به تیمارهای شاهد و 200 میکرو مولار متیل جاسمونات بود. بیش ترین غلظت ویتامین ث مربوط به تیمار 100 میکرو مولار متیل جاسمونات و کمترین آن مربوط به شاهد بود. بیش ترین سفتی بافت میوه مربوط به تیمارهای 50 و 100 میکرو مولار متیل جاسمونات و کمترین آن مربوط به تیمارهای شاهد و 200 میکرو مولار بود. هم چنین غلظت ترکیبات فنلی، فلاونوئید، تانن و آنتوسیانین در میوه های تیمارشده با غلظت 100 میکرو مولار متیل جاسمونات در مقایسه با میوه های شاهد بالاتر بود. تیمار 200 میکرو مولار متیل جاسمونات در مورد برخی صفات شبیه تیمار شاهد عمل کرده بود و احتمالاً غلظت بالای این ماده اثر تخریبی روی بعضی صفات داشته است. فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز ضمن تیمار با متیل جاسمونات کاهش پیدا کرد که این موضوع می تواند به افزایش عمر پس از برداشت محصول کمک کند. غلظت کلروفیل a، b و کلروفیل کل در برگ های تیمارشده با متیل جاسمونات کاهش پیدا کرد. بیشترین غلظت پروتئین های محلول در برگ مربوط به تیمار 200 میکرو مولار متیل جاسمونات، بالا ترین غلظت فنل برگ در تیمار های 50 و 100 میکرو مولار و بیش ترین غلظت فلاونوئید برگ در تیمار 100 میکرو مولار دیده شده و کمترین غلظت
  21. اثر محلو پاشی کلسیم و پتاسیم بر تحمل به سرمای انگور رقم بی دانه سفید
    زهرا زارعی 1396
    این پژوهش با هدف بررسی اثر تغذیه کلرید پتاسیم و کلرید کلسیم روی مقاومت به سرمای انگور رقم بیدانه سفید با استفاده از یک طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل محلول پاشی کلرید کلسیم (50 و 100 میلی مولار)، کلرید پتاسیم (50 و 100 میلی مولار) و آب مقطر(شاهد) بودند. محلول پاشی در تابستان سال 1395 و در سه مرحله (تیر، مرداد و شهریور) روی بوته های یکساله انگور رقم بیدانه سفید تا مرحله آب چک انجام شد. ارزیابی مقاومت به سرما و خواص بیوشیمیایی جوانه های انگور طی سه مرحله در آبان، بهمن و اردیهشت انجام گرفت. محلول پاشی کلرید پتاسیم اثر بیشتری بر افزایش غلظت تنظیم کننده های اسمزی جوانه مانند کربوهیدرات های محلول، محتوای پرولین و غلظت پروتئین های محلول در مقایسه با کلرید کلسیم داشت و بهترین غلظت 100 میلی مولار کلرید پتاسیم بود. بالاترین میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان پس از محلول پاشی با کلرید پتاسیم 100 میلی مولار و به دنبال آن کلرید کلسیم 100 میلی مولار مشاهده شد. تغذیه بوته ها منجر به کاهش محتوی آب جوانه در اردیبهشت شد ولی در آبان و بهمن اثر نداشت. بالاترین مقاومت به سرما با تغذیه کلرید پتاسیم 100 میلی مولار ایجاد شد و کلرید پتاسیم 50 میلی مولار و کلرید کلسیم 100 میلی مولار بدون اختلاف معنی دار با هم در مرتبه بعدی قرار داشتند. به نظر می رسد که تغذیه بوته های انگور با کلرید پتاسیم و کلرید کلسیم از طریق افزایش غلظت تنظیم کننده های اسمزی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان باعث حفظ پایداری غشاء سلولی و کاهش در نشت یونی جوانه ها و افزایش مقاومت به سرما آنها شده است.
  22. تاثیر گلایسین بتائین و ملاتونین بر مقاومت به خشکی توت فرنگی رقم پاروس
    زینب حیدریان 1396
    این پژوهش به منظور بررسی اثر محلول پاشی گلایسین بتائین و ملاتونین بر برخی از ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی و همچنین فعالیت برخی آنزیم های آنتی اکسیدانی در بوته توت فرنگی رقم پاروس تحت تنش خشکی صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل با دو فاکتور در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. فاکتور تیمار مواد شیمیایی در سه سطح شامل شاهد (آب مقطر)، گلایسین بتائین با غلظت 2 میلی مولار و ملاتونین با غلظت 20 میکرومولار و فاکتور خشکی در چهار سطح شامل 80 درصد آب قابل دسترس، 60 درصد آب قابل دسترس، 40 درصد آب قابل دسترس و 20 درصد آب قابل دسترس بود. نتایج نشان داد که تنش خشکی سبب کاهش در ویژگی های رشدی، محتوای نسبی آب و کربوهیدرات های محلول و سبب افزایش نشت یونی، میزان کلروفیل کل، a،b ، کارتنوئید، پروتئین ، پرولین، عناصر پتاسیم و فسفر و فعالیت های آنزیم های آنتی اکسیدانی شد. محلول پاشی گلایسین بتائین و ملاتونین سبب افزایش غلظت کلروفیل های a، b، کلروفیل کل، کارتنوئید و کربوهیدرات محلول و کاهش پروتئین کل و پرولین و عنصر پتاسیم شدند اما تاثیر معنی داری بر محتوای نسبی آب و نشت یونی در شرایط تنش خشکی نداشتند. بیشترین غلظت کربوهیدرات کل، کلروفیل کل و کلروفیل a در تیمار 20 درصد آب قابل دسترس همراه با کاربرد ملاتونین به ترتیب با میانگین81/25، 83/1 و 45/1 میلی گرم بر گرم وزن تر بدست آمد. کاربرد ملاتونین سبب افزایش بیشتر غلظت کلروفیل، کارتنوئید و کربوهیدرات محلول در مقایسه با گلایسین بتائین شد. همچنین اثر معنی داری برافزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی توسط محلولپاشی این دو ماده مشاهده شد به طوریکه با محلول پاشی گلایسین بتائین یا ملاتونین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز دو برابر افزایش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که محلولپاشی برگی گلایسین بتائین و ملاتونین ضمن افزایش میزان تنظیم کننده های اسمزی و افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سبب افزایش تحمل گیاه توت فرنگی در برابر خسارت های ناشی از تنش خشکی شد.
  23. تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت برخی از جمعیت های ایرانی سماق (Rhus coriaria L.) با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR
    نور اله قهرمانزاده 1396
    سماق (Rhus coriaria L.) یکی از گیاهان دارویی از خانواده پسته می باشد که در ایران می روید و میوه ی آن خاصیت درمانی دارد. در مطالعه ی حاضر شش جمعیت بومی سماق (در مجموع 60 نمونه) از پنج استان مورد مطالعه قرار گرفت. از نشانگر های مولکولی ISSR به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت سماق استفاده شد. از 21 آغازگر به کار برده شده در این مطالعه، 190 باند با وضوح بالا به دست آمد که 132 باند (4/69 درصد) چندشکل بودند. تجزیه ی خوشه-ای بر اساس ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA، نمونه های سماق را به 5 گروه تقسیم نمود. روش تجزیه به مختصات اصلی (PCOA)، نتایج تجزیه ی خوشه ای را تا حد زیادی تایید نمود. تنوع درون جمعیت ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی (h) و شاخص اطلاعاتی شانون(I) با نرم افزار POPGENE آنالیز و مورد بررسی قرار گرفت. بیش ترین و کم ترین تنوع ژنتیکی درون جمعیت به ترتیب در جمعیت اسدآباد (085/0h= و 13/0I=) و شازند (06/0h= و 09/0I=) مشاهده شد. میانگین آلل های موثر (Ne) به آلل های مشاهده شده (Na) برابر 93/0 بود. بررسی ها بر اساس این میانگین در هر جمعیت نشان داد که جمعیت ها دارای توزیع ژنی متعادل بودند. هم چنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE و GENE ALEX استفاده شد. میانگین شاخص های Gst و Nm که میزان تفرق ژنی و جریان ژنی بین جمعیت ها را نشان می دهد به ترتیب 614/0 و 315/0 به دست آمد که بیانگر یک تبادل ژنی کم بین شش جمعیت مورد مطالعه ی سماق می باشد. تجزیه ی واریانس مولکولی جمعیت ها نشان داد که 62 درصد تنوع ژنتیکی شناسایی شده مربوط به بین جمعیت ها و 38 درصد درون جمعیت ها می-باشد. با توجه به داده های حاصل از تشابه ژنتیکی نی در دامنه ای از 89/0-81/0، یافته ها نشان دادند که جمعیت اسدآباد با تویسرکان دارای بیش ترین تشابه ژنتیکی هستند و جمعیت ایلام با تویسرکان بیش ترین فاصله ی ژنتیکی را دارند. در بررسی ساختار ژنتیکی جمعیت ها با استفاده از نرم افزار STRUCTURE جمعیت ها به 5 خوشه ی زیر جمعیتی تقسیم شدند. با وجود برداشت این گیاه از عرصه های طبیعی، نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از وجود تنوع ژنتیکی بالا در میان جمعیت های مورد بررسی بود. نتایج نشان داد که استفاده از نشانگر ISSR یک روش کارآمد و قدرتمند مولکولی در بررسی تنوع ژ
  24. اثر محلول پاشی نیترات پتاسیم و نیترات کلسیم بر تحمل به خشکی انار رقم ملس ساوه
    حامد کیان فرد 1395
    این تحقیق به منظور بررسی اثر محلول پاشی نیترات پتاسیم و نیترات کلسیم بر رشد و خصوصیات فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و فعالیت برخی آنزیم های آنتی اکسیدان در نهال های دوساله انار (Punica granatum L.) رقم ملس ساوه تحت تنش خشکی صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل عدم تنش (80 درصد آب قابل دسترس خاک) و تنش خشکی (40درصد آب قابل دسترس خاک) به اضافه محلول پاشی با آب مقطر و یاسطوح نیم، یک و دو درصد نیترات پتاسیم یا نیترات کلسیم بود. تنش خشکی محتوی نسبی آب، کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم II، غلظت رنگیزه های فتوسنتزی و رشد اندام هوایی و ریشه نهال های انار را کاهش داد در حالی که غلظت کربوهیدات های محلول، پرولین، پروتئین محلول، فنل کل و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان را افزایش داد. محلول پاشی نیترات پتاسیم و نیترات کلسیم به ویژه با غلظت یک درصد در گیاهان تحت تنش خشکی باعث حفظ محتوی نسبی آب، غلظت رنگیزه های فتوسنتزی، عملکرد فتوشیمیایی فتوسیستم II و رشد نهال ها شد. همچنین محلولپاشی این دو ترکیب باعث افزایش پروتئین و کربوهیدرات های محلول و کاهش پرولین برگ در شرایط تنش شد. غلظت فنل کل در برگ گیاهان تحت تنش با تغذیه با نیترات کلسیم افزایش و با نیترات پتاسیم کاهش یافت. محلولپاشی نیترات پتاسیم تاثیر بیشتری بر افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول، پروتئین های محلول کل و فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پروکسیداز در مقایسه با نیترات کلسیم داشت وتغذیه نیترات کلسیم تاثیر بیشتری بر افزایش پرولین و فنل کل برگ داشت. محلولپاشی با نیترات کلسیم و نیترات پتاسیم با غلظت یک درصد بدون اختلاف معنی دار با هم، باعث بیشترین کاهش در پراکسیداسیون چربی ها و نشت یونی غشاء سلولی شد. تغذیه با نیترات کلسیم عمدتاً با افزایش ارتفاع نهال و رشد اندام هوایی و تغذیه نیترات پتاسیم با تاثیر بیشتر بر وزن ریشه به رشد بهتر نهال ها در شرایط تنش خشکی کمک کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که تغذیه برگی پتاسیم و کلسیم به ویژه با غلظت یک درصد، ضمن افزایش میزان تنظیم کننده های اسمزی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان باعث استحکام بیشتر دیواره سلولی، کاهش پراکسیداسیون چربی های غشاء و نشت یونی بافت ها در شرایط کم آبی شده و به افزایش محتوای آب و رشد گیاهان تحت تنش کمک کرد.
  25. نقش سلنیوم بر تحمل به خشکی پایه پسته بادامی
    احسان کشاورزیان 1395
    این تحقیق به منظور بررسی اثر محلول پاشی سلنات سدیم بر رشد و خصوصیات فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و فعالیت برخی آنزیم های آنتی اکسیدان پسته (pistacia vera L.) پایه بادامی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در هشت تیمار و چهار تکرار انجام شد. فاکتور اول تنش خشکی در دو سطح: 80% و 40% آب قابل دسترس خاک، و فاکتور دوم تیمار سلنیوم در چهار سطح: صفر (آب مقطر)، 50، 100 و 200 پی پی ام بود. کاربرد سلنات سدیم موجب افزایش غلظت سلنیوم در برگ دانهال های پسته شد و تنش خشکی بر محتوای سلنیوم برگ تاثیر نداشت. تنش خشکی موجب کاهش محتوای نسبی آب و کلروفیل a، b و کلروفیل کل شد ولی غلظت کارتنوئید را افزایش داد، تحت این شرایط کاربرد 50 پی پی ام سلنات سدیم موجب بالا رفتن کلروفیل a نسبت به گیاهان شاهد شد. غلظت کربوهیدرات های محلول و پرولین تحت شرایط تنش خشکی افزایش معنی داری داشت و کاربرد سلنات سدیم غلظت این ترکیبات را تحت شرایط تنش ارتقاء داد اما در شرایط عدم تنش تاثیری بر غلظت کربوهیدرات های محلول و پرولین نداشت. تنش خشکی تاثیری بر غلظت فنل نداشت اما باعث کاهش حدود 141 درصد پروتئین های محلول شد، کاربرد سلنات سدیم تحت این شرایط به ویژه غلظت 50 پی پی ام موجب بالا رفتن غلظت پروتئین های محلول نسبت به گیاهان شاهد شد. تنش خشکی غلظت پراکسیدهیدروژن و فعالیت آسکوربات پراکسیداز، کاتالاز و گایاکول پراکسیداز را به ترتیب 29، 80، 33 و 79 درصد افزایش داد، در شرایط عدم تنش کاربرد سلنات سدیم تاثیری بر غلظت پراکسیدهیدروژن نداشت اما تحت تنش خشکی غلظت های 50 و 100 پی پی ام موجب کاهش پراکسیدهیدروژن شد. محلول پاشی سلنات سدیم با غلظت های 50 و 100 پی پی ام باعث افزایش فعالیت آنزیم ها هم در شرایط عدم تنش و هم تحت تنش خشکی در مقایسه با گیاهان شاهد شد. کاربرد سلنیوم در شرایط عدم تنش روی غلظت مالون دی آلدئید و درصد نشت یونی موثر نبود ولی تحت تنش خشکی پراکسیداسیون چربی های غشاء و درصد نشت یونی را در برگ های پسته پایین آورد. تنش خشکی و کاربرد سلنات سدیم تاثیری بر فلورسانس کلروفیل و صفات رویشی نداشت. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد سلنات سدیم به ویژه غلظت 50 و 100 پی پی ام، از طریق افزایش تجمع کربوهیدرات های محلول، پرولین و پروتئین های محلول به عنوان تنظیم کننده های اسمزی و افزایش فعالیت آنزیم های
  26. اثر متیل جاسمونات بر تحمل به خشکی انگور رقم بیدانه سفید
    سپهر خنجری کاکاوندی 1395
    در این پژوهش اثر متیل جاسمونات بر رشد و ویژگی های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و فعالیت برخی آنزیم های آنتی-اکسیدانانگور رقم بیدانه سفید تحت تنش خشکی به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. فاکتور اول تنش خشکی در دو سطح 80% و 40% آب فراهم خاک و فاکتور دوم محلول پاشی متیل جاسمونات در چهار سطح صفر (آب مقطر)، 50، 100 و 200 میکرومولار بود. تنش خشکی موجب کاهش محتوی نسبی آب، کلروفیل، شاخص کارآیی حداکثر فتوشیمیایی فتوسیستمIIو افزایش غلظت مالون دی آلدهید و درصد نشت یونی در برگ های انگور گردید. تحت تنش خشکی کاربرد متیل جاسمونات به ویژه با غلظت 100 میکرومولار باعث کاهش غلظت مالون دی آلدهید و نشت یونی و افزایش محتوی نسبی آب برگ، کلروفیل و شاخص کارایی حداکثر فتوشیمیایی فتوسیستمII شد. غلظت کربوهیدرات های محلول و پرولین در برگ های انگور تحت تنش خشکی افزایش و غلظت پروتئین های محلول کاهش یافت که این کاهشدر مورد گیاهان محلول پاشی شده با 100 و 200 میکرومولار متیل جاسمونات غیر معنی دار بود. کاربرد متیل جاسمونات در شرایط عدم تنش تاثیری معنی داری بر غلظت پراکسید هیدروژن و فنول کل برگ انگور نداشت ولی کاربرد 100 میکرومولار متیل جاسمونات باعث افزایش غلظت پراکسید هیدروژن و فنول کل تحت تنش خشکی شد. تنش خشکی و کاربرد متیل جاسمونات تواماًموجب افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز شدند. تنش خشکی باعث کاهش رشد گیاه شامل ارتفاعنهال و قطر تنه، سطح ویژه برگ،وزن تر و خشک ریشه و اندام هواییو حجم ریشه نهال های انگور شد. کاربرد متیل جاسمونات در هر دو شرایط تنش و عدم تنش خشکی موجب افزایش شاخص های رشد بوته های انگور شد و غلظت 100 میکرومولار متیل جاسمونات نسبت به 50 و 200 میکرومولار تاثیر بیشتری بر افزایش رشد داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد متیل جاسمونات به ویژهدر غلظت 100 میکرومولار توانست با افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و تجمع تنظیم کننده های اسمزی پرولین و کربوهیدرات های محلول و حفظ پروتئین های محلول باعث کاهش پراکسیداسیون چربی های غشاء و نشت یونی شود. هم چنین متیل جاسمونات با افزایش محتوی نسبی آب، حفظ کلروفیل و شاخص کارایی حداکثر فتوشیمیایی فتوسیستم II موجب بهبود شاخص های رشد نهال های انگور در شرایط تنش خشکی شد.
  27. تاثیر پوترسین روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی پیاز (Allium cepa L.) تحت تنش خشکی
    فریاد بهمنی 1395
    خشکی یکی از فاکتورهای محیطی است که اثر منفی روی عملکرد گیاه دارد و پلی آمین ها نقش مهمی در پاسخ به شرایط محیطی نامساعد مانند تنش خشکی ایفا می کنند. این پژوهش جهت بررسی اثر پوترسین روی ویژگی های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی و جذب عناصر در پیاز (Allium cepa L.) انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار صورت گرفت. فاکتور اول شامل تنش خشکی در دو سطح (ظرفیت زراعی و 50% درصد ظرفیت زراعی) و فاکتور دوم تیمار پوترسین (0، 5/0، 1 و 2 میلی مولار) به صورت محلول پاشی برگی بود. پوترسین اثرات منفی تنش خشکی روی پارامترهای رویشی پیاز از قبیل ارتفاع گیاه، سرعت رشد، تعداد برگ، سطح برگ، سرعت تولید برگ، وزن تر ریشه و برگ، وزن تک بوته گیاه، اندازه، وزن و عملکرد سوخ را کاهش داد. پوترسین 2 میلی مولار در 50% ظرفیت زراعی توانست میزان ارتفاع، وزن تک بوته و وزن تر سوخ را به ترتیب نسبت به تیمار شاهد 9/2 سانتی متر، 79/19 و 27/6 گرم افزایش داده و اثرات تنش خشکی را کاملاً خنثی کند. تنش خشکی منجر به کاهش محتوای نسبی آب برگ و کلروفیل، و افزایش درصد نشت یونی و پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی سلول در برگ پیاز شد. تحت تنش خشکی، پوترسین محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل را افزایش داد و درصد نشت یونی و پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی سلول را در برگ های پیاز کاهش داد. میزان کلروفیل کل و پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی در 50% ظرفیت زراعی و محلول پاشی 2 میلی مولار پوترسین نسبت به تیمار شاهد (عدم محلول پاشی پوترسین و ظرفیت زراعی) به ترتیب به میزان 61/11% افزایش و 72/27% کاهش نشان دادند. میزان کربوهیدارات های محلول برگ، پرولین و آنزیم کاتالاز تحت تنش خشکی افزایش یافت و کاربرد پوترسین باعث افزایش بیش تر این ترکیبات در برگ پیاز شد. پوترسین 2 میلی مولار غلظت آنزیم کاتالاز را در 50% ظرفیت زراعی به میزان 95/70% نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. تحت شرایط تنش خشکی، غلظت یون های مس، روی، آهن و فسفر کاهش یافت و جذب یون های سدیم و پتاسیم در برگ های پیاز بالا رفت. خشکی اثری روی غلظت یون منگنز نداشت، درحالیکه محلول پاشی پوترسین، جذب همه این عناصر را بالا برد، به طوری که پوترسین 2 میلی مولار تاثیر بیش تری نسبت به سایر غلظت ها بر صفات اندازه گیری شده داشت. در شرایط عدم تنش خشکی و کاربرد 2 میلی مولار پوترسین غل
  28. اثر رژیم های گوناگون تغذیه و آبیاری بر نیاز سرمایی و مقاومت به سرمای انگور بیدانه سفید
    مژگان غلامی 1395
    این پژوهش به منظور تعیین اثر تغذیه و آبیاری بر نیاز سرمایی و گرمایی و مقاومت به سرمای انگور رقم بی دانه سفید، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. فاکتور اول آبیاری در دو سطح، دو دوره آبیاری (معادل 1550 متر مکعب) و شش دوره آبیاری (معادل 4650 متر مکعب) طی فصل رشد بود و فاکتور دوم تغذیه در سه سطح 1- عدم کود دهی، 2- تغذیه با کود حیوانی به میزان 5 کیلوگرم به ازاء هر بوته و 3- تغذیه با کود حیوانی به میزان 5 کیلوگرم همراه با تغذیه تکمیلی با کود-های حاوی نیتروژن 100 گرم، پتاس 150 گرم و فسفر 70 گرم به ازاء هر بوته بود که به ترتیب با استفاده از کودهای اوره، سولفات پتاسیم و سوپرفسفات تریپل تامین گردید. تغذیه باعث افزایش درصد شکوفایی نهایی جوانه ها شد و حداکثر جوانه-زنی در هر دو رژیم آبی پس از تغذیه با کود حیوانی+ شیمیایی مشاهده شد. افزایش دوره آبیاری به افزایش نیاز سرمایی جوانه ها منجر شد و در تاک هایی سرما ندیده و یا با 100 و 200 ساعت سرمادهی، با افزایش دوره آبیاری از دو به شش مرحله درصد شکوفایی کل جوانه ها کاهش چشمگیری پیدا کرد. تاک هایی که فقط دو مرحله آبیاری شده بودند، بدون توجه به تیمارهای تغذیه ای نیاز گرمایی کمتری داشتند و سریع تر و یکنواخت تر از تاک هایی که شش دوره آبیاری شده بودند شکوفا شده و به مرحله باز شدن 50% جوانه ها رسیدند. به طورکلی اثر آبیاری بر درصد و سرعت شکوفایی جوانه ها و نیاز گرمایی آن ها بیش از تاثیر تغذیه بود. تغذیه باعث کاهش نیاز گرمایی و زمان لازم برای شکوفایی 50% جوانه ها در تاک هایی با شش مرحله آبیاری و افزایش این شاخص ها در تاک هایی با دو دوره آبیاری شد. در تاک هایی که تغذیه نشده بودند، افزایش دوره های آبیاری از دو به شش مرحله باعث کاهش شدید مقاومت به سرمای جوانه ها در آبان و بهمن شد. تغذیه اثر مثبتی برافزایش مقاومت به سرمای جوانه ها به ویژه در تاک های با شش دوره آبیاری داشت. محتوی آب جوانه در بوته های با شش مرحله آبیاری بیش از تاک های با دو دوره آبیاری بود. اثر تغذیه بر کاهش محتوی آب جوانه ها در تاک های با شش دوره آبیاری طی بهمن و اردیبهشت بیش از تاک های با دو دوره آبیاری بود. تغذیه باعث افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول، پروتئین های محلول و پرولین جوانه شد که این اثرات مثبت در بوته های با شش دوره آبیاری به مراتب بیش تر بود. یک همب
  29. نقش پلی آمین های درونزاد بر مقاومت به خشکی ارقام انگور رشه و یاقوتی
    ناصر ستاری 1394
    این پژوهش به منظور بررسی اثر تنش خشکی روی برخی خصوصیات فیزیولوژیک، بیوشیمیایی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان انگور (Vitis vinifera L.) رقم رشه و یاقوتی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. تنش خشکی شدید (40% آب فراهم خاک) سبب افزایش بیشتر (140%) غلظت اسید آبسیزیک در برگ های رشه نسبت به یاقوتی (46%) در مقایسه با شرایط عدم تنش شد. پروتئین های محلول و پرولین در برگ های هر دو رقم تحت تنش خشکی افزایش یافت و بین آنها از این نظر تفاوت معنی داری نبود. در رقم رشه تنش خشکی متوسط (60% آب فراهم خاک) باعث افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول کل، گلوکز و فروکتوز و تنش شدید باعث کاهش این ترکیبات شد. تنش خشکی شدید به افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول کل، گلوکز و فروکتوز در رقم یاقوتی منجر شد. غلظت ساکارز در هر دو رقم تحت تاثیر تنش خشکی شدید کاهش یافت. پراکسید هیدروژن برگ در رقم یاقوتی پس از تنش شدید افزایش بیشتری (34%) نسبت به رشه (13%) یافت. غلظت فنل کل در رقم رشه بالاتر بوده و در اثر کم آبی تغییر چندانی پیدا نکرد. رقم یاقوتی سطوح فنل کمتری در برگ های خود داشت که البته بر اثر تنش خشکی افزایش یافت. فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و کاتالاز در رقم رشه تحت تاثیر تنش شدید به ترتیب 140% و 200% نسبت به گیاهان شاهد بالا رفت که این افزایش برای رقم یاقوتی به ترتیب 80% و 113% بود. تنش خشکی منجر به افزایش پلی آمین ها در هر دو رقم گردید. افزایش در غلظت پوترسین، اسپرمیدین، اسپرمین و پلی آمین کل در اثر تنش شدید در رقم رشه به ترتیب 149%، 63%، 70% و 82% و در رقم یاقوتی 42%، 36%، 34% و 43% بود. تنش خشکی منجر به کاهش محتوای نسبی آب و کلروفیل کل، و افزایش غلظت مالون دی آلدئید و درصد نشت یونی در برگ های هر دو رقم شد که در شرایط تنش شدید رقم رشه خسارت کمتری در مقایسه با یاقوتی نشان داد. نتایج این پژوهش نشان داد رشه در مقایسه با یاقوتی تحمل بهتری به تنش خشکی دارد. به نظر می رسد که افزایش در غلظت اسید آبسیزیک، پلی آمین ها و فعالیت آنزیمی نقش بیشتری در افزایش تحمل به خشکی رقم رشه در مقایسه با تغییرات غلظت تنظیم کننده های اسمزی مانند کربوهیدرات های محلول، پرولین و پروتئین های محلول داشته است.
  30. مقایسه میزان بیان ژن های کلیدی مسیر دوره نوری در ژنوتیپ های مقاوم وحساس به بولتینگ در چغندرقند
    مسلم حامی ده سروی 1394
    چکیده: در زراعت چغندرقند بولتینگ و به گل رفتن در سال اول یک ویژگی منفی بوده، زیرا باعث مصرف ریشه و کاهش کیفیت آن می شود. چندین مسیر ژنتیکی و محیطی به گل رفتن چغندرقند را تحت کنترل دارند. یکی از مسیر های مهم در گلدهی مسیر نوری می باشد، در این مسیر ژن های کلیدیFT و CO نقش دارند. در این تحقیق 4 ژنوتیپ شامل دو ژنوتیپ مقاوم به بولتینگ پسودا و ویکو، و دو ژنوتیپ حساس به بولتینگ جلگه و 7112 انتخاب شدند. بعد از کشت گیاهان و رسیدن به مرحله 4 برگی،گیاهان به اتاق سرما با شرایط کنترل شده دمای 4 درجه و 8 ساعت نور و 16 ساعت تاریکی انتقال یافتند، پیش از قرارگیری در سرما و 40 روز بعد از سرما نمونه های برگی تهیه شد. بیان ژن FT1 و CO در زمان 40 روز بعد از سرما با قبل از تیمار سرما با استفاده از Real-time PCR طی سه تکرار به همراه ژن مرجع GAPDHمقایسه شدند. نتایج نشان داد که بیان ژن FT1 طی سرما فعال شده و بیان آن روند افزایشی دارد و تغییر بیان در تیمار 40 روز بعد از قرارگیری در سرما، نسبت به قبل از سرما قابل توجه بود، همچنین تغییر بیان در ژنوتیپ های مقاوم نسبت به حساس در سطح بالاتری قرار داشت. عامل موثر بر بیان ژن CO، طول روز می باشد. در این تحقیق مقایسه بیان در شرایط روز کوتاه انجام شد و در روز های کوتاه به دلیل سرکوب پروتئین CO در شب و فعالیت کم فیتوکروم A، میزان بیان این ژن در ارقام مقاوم و حساس تغییر چندانی نداشت. بررسی بیان ژن FT1 طی سرما می تواند شاخصی برای شناسایی ژنوتیپ های مقاوم و حساس به بولتینگ در برنامه های اصلاحی باشد.
    خلاصه پایان نامه

  31. اثر پوترسین و اسپرمیدین بر تحمل به خشکی نهال های آلبالو رقم بوترمو
    فرهاد مرادی 1394
    این پژوهش به منظور بررسی اثر اسپرمیدین و پوترسین بر خصوصیات فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و فعالیت برخی آنزیم های آنتی اکسیدانی آلبالوPrunus cerasus L رقم بوترمو تحت تنش خشکی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول تنش خشکی در دو سطح (80% و 50% آب فراهم خاک) و فاکتور دوم تیمار (محلول پاشی برگی) پلی آمین ها در پنج سطح (پوترسین یک میلی مولار، پوترسین 1/0 میلی مولار، اسپرمیدین یک میلی مولار، اسپرمیدین 1/0 میلی مولار و شاهد: آب مقطر) بود. تنش خشکی موجب کاهش محتوای نسبی آب و کلروفیل و افزایش غلظت مالون دآلدئید و نشت یونی در برگ های آلبالو گردید. تحت تنش خشکی کاربرد پلی آمین ها باعث کاهش غلظت مالون دآلدئید و نشت یونی و افزایش محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل در مقایسه با تیمار شاهد شد. کاربرد اسپرمیدین نسبت به پوترسین در این شرایط موثرتر بود. کاربرد اسپرمیدین یک میلی مولار در شرایط تنش خشکی باعث کاهش نشت یونی برگ نهال های آلبالو به میزان 34 درصد نسبت به گیاهان شاهد شد. غلظت کربوهیدرات های محلول و پرولین طی تنش خشکی در برگ های آلبالو افزایش یافت و غلظت پروتئین محلول کاهش داشت. کاربرد پلی آمین ها به ویژه اسپرمیدین با غلظت یک میلی مولار باعث افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول، پرولین و پروتئین های محلول در برگ های آلبالو گردید. تحت تنش خشکی غلظت فنل کل و پراکسید هیدروژن در برگ های آلبالو افزایش یافت. اثر پلی آمین ها روی غلظت فنل کل معنی دار نبود ولی کاربرد پلی آمین ها به ویژه یک میلی مولار اسپرمیدین باعث کاهش غلظت پراکسید هیدروژن شد. تنش خشکی موجب افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاگول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در برگ های آلبالو شد. کاربرد پلی آمین ها باعث افزایش فعالیت این آنزیم ها گردید. به طور کلی تیمار اسپرمیدین به ویژه با غلظت یک میلی مولار نسبت به پوترسین در این زمینه موثرتر بود. نتایج نشان داد که کاربرد پلی آمین ها با افزایش محتوای نسبی آب برگ، اسمولیت های سازگاری و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی موجب بهبود مقاومت گیاه آلبالو در شرایط کم آبی شد.
  32. اثر سیلیسیوم روی مقاومت به سرما در گیاهچه های خربزه
    مریم ستایش جلالی 1394
    به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف سیلیسیم روی میزان تحمل به سرما در گیاهچه های خربزه، این تحقیق بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در سال 1394 در دانشگاه بو علی سینا انجام شد. فاکتور اول، دما در سه سطح 0 ، 2 و 21 درجه سانتی گراد و فاکتور دوم، شامل کاربرد سیلیسیم در محلول غذایی در چهار سطح 0 ، 1/0 ، 1 و 2 میلی مولار از منبع سیلیکات پتاسیم بود. نتایج نشان داد با کاهش دما ارتفاع بوته، وزن تر و خشک شاخساره و ریشه، تعداد و سطح برگ، کاهش یافت. درگیاهان تیمار شده با غلظت 1 و 2 میلی مولار سیلیسیم سطح برگ افزایش پیدا کرد، در صورتی که تاثیر سیلیسیم بر ارتفاع، وزن تر و خشک گیاهان، معنی دار نبود. با افزایش سطح تنش، نشت یونی برگ و پراکسیداسیون چربی های غشاء، افزایش و محتوای نسبی آب برگ کاهش پیدا کرد. استفاده از تیمار 1 و 2 میلی مولار سیلیسیم، تحت تنش سرما باعث کاهش نشت یونی و پراکسیداسیون چربی های غشاء و حفظ محتوای نسبی آب برگ شد، در دمای صفر درجه سانتی گراد، کمترین میزان نشت یونی (16/40 درصد) و پراکسیداسیون چربی های غشاء (23/0 میکرو مول مالون دی آلدهید در گرم وزن تر) در تیمار 1 میلی مولار سیلیسیم به دست آمد، که تفاوت معنی داری با تیمار 2 میلی مولار سیلیسیم نداشت. کاربرد غلظت 1 میلی مولار سیلیسیم باعث افزایش معنی دار در میزان پرولین برگ (14/0 میکرو مول در گرم وزن تازه) نسبت به تیمار شاهد (08/0 میکرو مول در گرم وزن تازه) شد. بیشترین میزان کربوهیدرات و پروتئین محلول در تیمار 1 و 2 میلی-مولار سیلیسیم بدست آمد. کاربرد سیلیسیم با غلظت 1 میلی مولار باعث افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز (52/85 واحد در گرم وزن تازه برگ) نسبت به شاهد (20/55 واحد در گرم وزن تازه برگ) شد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز (03/0 واحد در گرم وزن تازه برگ) در تیمار 1 میلی مولار سیلیسیم بدست آمد. به نظر می رسد سیلیسیم توانست با کاهش پراکسیداسیون چربی های غشاء و نشت یونی و نیز حفظ محتوای نسبی آب برگ تحمل گیاه خربزه به سرما را فراهم آورد.
  33. اثر متیل جاسمونات بر تحمل به سرما ی گل های سیب رقم گلدن دلیشز
    خدیجه طاهرپور 1394
    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر متیل جاسمونات بر افزایش تحمل به سرمای گل های سیب رقم گلدن دلیشز در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. متیل جاسمونات در چهار غلظت صفر (شاهد)، 50، 100 و 200 میکرومولار تهیه شده و محلول پاشی شاخه های با شرایط رشد و گلدهی مشابه در مرحله نوک صورتی و در یک نوبت صبح انجام شد. نمونه برداری گل ها طی دو مرحله ) سه روز بعد از محلول پاشی و یک هفته بعد از محلول پاشی( انجام گرفت. در هر مرحله از هر واحد آزمایشی تعداد 100 عدد گل جدا و غلظت کربوهیدرات های محلول، پروتئین های محلول، پرولین، پراکسیداسیون لیپید های غشاء، پراکسید هیدروژن و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی (کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) و محتوای نسبی آب آن ها سنجیده شد. نمونه هایی از گلبرگ، کاسبرگ، پرچم، مادگی و دمگل گل های تیمار شده به مدت دو ساعت تحت تنش سرما صفر، 2- و 4- درجه سانتی گراد قرار گرفتند و سپس درصد نشت یونی نمونه ها اندازه گیری شد. همچنین نمونه هایی از گل های تیمار شده، برای سنجش درصد خسارت ظاهری به مدت دو ساعت تحت تیمار های دمایی صفر، 2- و 4- درجه سانتی گراد قرار گرفتند. متیل جاسمونات به ویژه با غلظت 100 میکرومولار باعث افزایش غلظت پرولین، پراکسید هیدروژن و افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی: کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز و کاهش شدت پراکسیداسیون لیپید های غشاء و محتوای نسبی آب در مرحله اول اندازه گیری شد. در مرحله دوم اندازه گیری کاربرد متیل جاسمونات تاثیر معنی داری بر غلظت پرولین، پروتئین های محلول و محتوای نسبی آب نداشت ولی فعالیت آنزیم ها در این مرحله نیز تحت تاثیر این ترکیب افزایش یافته و پراکسیداسیون لیپید های غشاء، درصد نشت یونی و خسارت ظاهری بافت ها کمتر از گیاهان شاهد بود. بر اساس نتایج به دست آمده غلظت 100 میکرومولار متیل جاسمونات در مرحله اول اندازه-گیری و غلظت های 100 و 200 میکرومولار متیل جاسمونات در مرحله دوم اندازه گیری بیشترین تاثیر مثبت را بر تحمل به سرمای گل های سیب داشتند. به نظر می رسد که متیل جاسمونات از طریق افزایش غلظت تنظیم کننده های اسمزی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان باعث کاهش گونه های واکنشگر اکسیژن و به تبع آن پراکسیداسیون لیپید ها شده و به سلامت غشاء-های سلولی کمک کرده است
  34. تاثیر تغذیه با منابع آهن و اسیدیته محلول غذایی بر برخی وی‍گیهای رشدی توت فرنگی رقم پاروس
    لقمان کریمی 1394
    در بسیاری از مناطق کشور به دلیل وجود خاکهای آهکی و دارای اسیدیته بالا قابلیت استفاده گیاه از عناصر محلول آهنف مس و روی محدود است. با اینکه در خاک های مذکور این عناصر به قدر کافی وجود دارند. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر کود آهن با بنیان های نانو و میکرو در پی اچ های مختلف روی برخی ویزگی های رشدی توت فرنگی رقم پاروس صورت گرفت. تیمارهای غذایی مورد استفاده شامل نوع کود آهن در سه سطح شاهد، آهن به فرم میکرو کلات آن با غلظت 25 میکرومولار و نانوکلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار و پی اچ محلول غذایی با سه سطح 6، 7 و 8 بود. کمبود آهن و حضور یون های بی کربنات موجب کاهش وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه ، طول میانگرهریا، سطح برگ، میزان کلروفیل، فعالیت آنزیم کاتالاز و غلطت آهن فعال در تیمارهای مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد شد. که این واکنش در پی اچ های مختلف متفاوت بود. با لاترین غلظت آهن کل و فعال برگ در کلیه تیمارها مربوط به کود آهن به صورت میکرو بود. اثر تیمار غذایی بر غلظت عناصر مورد بررسی به جز پتاسیم و مس معنی دار شد. همچنین اثر اسیدیته محلول غذایی بر غلظت عناصر مورد بررسی نیز معنی دار شد.
  35. اثر محلول پاشی کلسیم و ایندول بوتریک اسید بر برخی صفات میوه و عارضه لکه پوست استخوانی در پسته(Pistacia vera L.) رقم کله قوچی
    امیرحسین پروین فام 1394
    این پژوهش با هدف بررسی اثر محلول پاشی کلسیم و اکسین بر برخی صفات کمی و کیفی میوه و میزان عارضه لکه پوست استخوانی در پسته رقم کله قوچی انجام شد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل سطوح مختلف کلرید کلسیم(صفر، 5/2 و 5 در هزار) و فاکتور دوم اسید ایندول بوتریک(صفر، 25 و 50 پی پی ام) بود. کاربرد ترکیب کلرید کلسیم 5 در هزار با اسید ایندول بوتریک 50 پی پی ام، ترکیب کلرید کلسیم 5/2 در هزار و اسید ایندول بوتریک 25 پی پی ام و کاربرد منفرد کلرید کلسیم 5 در هزار به ترتیب باعث افزایش %36 ، %30 و %30 غلظت کلسیم اندوکارپ میوه پسته نسبت به شاهد شدند. تیمار کلرید کلسیم 5 در هزار باعث کاهش 3/8 درصدی غلظت منیزیم اندوکارپ نسبت به شاهد شد. کاربرد منفرد کلرید کلسیم و یا اسید ایندول بوتریک اثرات معنی داری بر غلظت سدیم اندوکارپ نداشت و ترکیب سطوح مختلف این دو فاکتور اثرات ظاهراً متناقضی بر غلظت سدیم اندوکارپ ایجاد نمود. به طور کلی ترکیب کلرید کلسیم و اسید ایندول بوتریک باعث کاهش معنی دار غلظت پتاسیم اندوکارپ میوه شد. محلول پاشی کلرید کلسیم 5 در هزار به تنهایی و ترکیب تیماری کلرید کلسیم 5/2 در هزار و اسید ایندول بوتریک 25 پی پی ام به ترتیب باعث افزایش %5/36 و %35 درصدی نسبت کلسیم به منیزیم شدند. حداقل عارضه لکه پوست استخوانی درکاربرد منفرد 25 پی پی ام اسید ایندول بوتریک و ترکیب آن با کلرید کلسیم 5/2 و 5 در هزار مشاهده شد که به ترتیب باعث کاهش%7/54، %9/65 و %4/69 عارضه نسبت به تیمار شاهد شدند. کاربرد تیمار منفرد کلرید کلسیم 5 در هزار و ترکیب اسید ایندول بوتریک 25 پی پی ام با هر دو سطح کلرید کلسیم به ترتیب باعث افزایش %24 و %42 درصد تشکیل میوه نسبت به شاهد شد. کاربرد کلرید کلسیم و اسید ایندول بوتریک و ترکیب این دو عامل اثر معنی داری بر درصد پوکی میوه، درشتی میوه، عیار، درصد ماده خشک پوست سبز و درصد ماده خشک دانه نداشت. تیمار کلرید کلسیم 5 در هزار باعث افزایش%5/22 میزان ناخندانی میوه پسته نسبت به گیاهان شاهد شد. در حالی که تیمار منفرد غلظت های 25 و 50 پی پی ام اسید ایندول بوتریک به ترتیب باعث کاهش %6/42 و %4/28 میزان ناخندانی میوه پسته شدند. ترکیب تیماری هر دو غلظت متوسط کلرید کلسیم و اسید ایندول بوتریک اسید باعث کاهش %8/29
  36. اثر باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده ازت بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی در پایه هیبرید هلو و بادام GF677
    مرتضی خلج 1393
    به منظور بررسی اثر تلقیح باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفات بر شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی پایه هیبرید هلو × بادام (GF677) آزمایشی به صورت طرح کاملاً تصادفی با 9 تیمار و 4 تکرار انجام شد. سطوح آزمایش شامل تلقیح پایه با سویه هایی از باکتری های تثبیت کننده نیتروژن، ازتوباکتر کروکوکوم (1b )، آزوسپریلوم لیپوفروم (2b) و باکتری های حل کننده فسفات سودوموناس پوتیدا (3b)1 و باسیلوس پانتیا (4b) و ترکیبب باکتری های 3b+1b، 4b+1b، 3b+2b، 4b+2b و عدم تلقیح با باکتری بود. نتایج نشان داد تلقیح منفرد و یا ترکیبی باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن بر بهبود صفات رویشی و غلظت عناصر غذایی اثر مثبتی داشتند. تلقیح با تیمارهای 1b (8/2 درصد) و3b+1b (8/2 درصد) باعث افزایش معنی دار غلظت نیتروژن برگ نسبت به تیمار 4b (31/2 درصد) و شاهد (33/2 درصد) شدند. تیمارهای 3b و 3b+1b به حداکثر غلظت فسفر و پتاسیم برگ در مقایسه با درختان شاهد منجر شدند. برگ نهال های تیمار شده با 3b+2b و 3b+1b به ترتیب بیش ترین غلظت منیزیم (77/0 و74/0پی پی ام)، آهن (254 و 246 پی پی ام)، منگنز (28/45 و 51/43 پی پی ام) و روی (52/22 و 16/23 پی پی ام) را، نسبت به تیمار عدم تلقیح داشتند. همچنین این تیمار ها روی صفات طول و قطر ساقه، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، غلظت کلروفیل a و کل نسبت به شاهد اثر مثبت و معنی داری داشتند. تلقیح باسیلوس اثر جزیی و عمدتاً غیر معنی داری بر غلظت عناصر و صفات رویشی نسبت به شاهد داشت ولی در ترکیب با تثبیت کننده های نیتروژن اثرات مثبت بیشتر و بعضاً معنی داری بر غلظت عناصر برگ در مقایسه با عدم تلقیح با باکتری داشت. در مجموع نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تلقیح با باکتری های تثبیت کننده نیتروژن
  37. اثر همزیستی قارچ میکوریز بر میزان رشد و جذب برخی عناصر در قلمه های ریشه دار سه رقم انگور (Vitis vinifera L.)
    سعید دارابی 1393
    در این پژوهش اثر همزیستی سه گونه قارچ میکوریز بر میزان رشد و جذب برخی عناصر غذایی در قلمه های ریشه دار شده ی سه رقم انگور (Vitis vinifera L.) بررسی شد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1393-1392 اجرا گردید. فاکتور اول شامل رقم انگور در سه سطح (پرلت تامپسون سیدلس و لعل دانه دار) و فاکتور دوم شامل تلقیح قلمه های ریشه دار انگور با قارچ های مایکوریزا در پنج سطح (G.intraradices+G. G.mosseae+G. hoi, G.intraradices+ G. mosseae, G. intraradices+ G.hoi, G.mossseae+ G. hoi) و بدون تلقیح (شاهد) بود. نتایج نشان داد که اکثر صفات مورد بررسی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. بیشترین درصد همزیستی در هر سه رقم به تیمار G.intraradices+ G. mosseae+ G. hoi و تیمارهای حاوی G. hoi در رقم لعل و کمترین درصد همزیستی در شاهد (بدون تلقیح) مشاهده گردید. طبق نتایج، قارچ های همزیست موجب افزایش معنی دار در برخی صفات رشد از قبیل طول و قطر ساقه اصلی، تعداد شاخه فری و سطح برگ در هر سه رقم شدند. همچنین مایه زنی موجب افزایش وزن تر و خشک اندام های هوایی و ریشه نسبت به گیاهان شاهد شد. تلقیح با قارچ های همزیست موجب افزایش محتوی کلروفیل کل به ویژه در تیمارهای مایه زنی G. intraradies+ G. hoi و G. intraradices+ G. mosseae+ G. hoi نسبت به شاهد گردید. مایه زنی غلظت فسفر، آهن، مس و منگنز برگ را افزایش داد و به طور کلی رقم لعل با مایه زنی G. intraradices+G. mosseae+ G.hoi دارای سطوح بالاتری از عناصر غذایی مورد بررسی بود.
  38. اثر باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده ازت بر رشد و جذب عناصر غذایی در گردو
    مرتضی خلج 1393
    هدف از این مطالعه ارزیابی اثر تلقیح ریشه های دانهال های گردو با باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن روی افزایش رشد و جذب برخی عناصر غذایی بود. دو گونه از باکتری های تثبیت کننده های ازتAzotobacterchroococcum(T1)وAzospirilliumlipoferum(T2)و دو گونه از باکتری های حل کننده فسفاتPseudomonasputida(T3) وBacilluspantea(T4) مورد آزمایش قرار گرفتند. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و نه تیمار شامل (T1، T2، T3، T4، T1+T3، T1+T4، T2+T3، T2+T4و عدم تلقیح) انجام شد. نتایج نشان داد تلقیح ریشه دانهال های گردو با باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفات در افزایش غلظت عناصر برگ(به غیر از عنصر روی) و همچنین بهبود رشد رویشی اثر مثبت داشت اگرچه برخی تیمارها تفاوت معنی داری با گیاهان شاهد(عدم تلقیح) نشان ندادند. به طوری کهبیشترین مقدار نیتروژن 88/2 درصد، فسفر24/0 درصد، پتاسیم 85/0 درصد، آهن 522، منگنز 147، مس 8/4 پی پی ام به ترتیب در تیمارهایT1، T1+T4، T2+T4، T2+T4، T1+T4، T3مشاهده شد. کاربرد منفرد و یا ترکیبی این باکتری ها اثرات مثبت و تقریبا مشابهی بر برخی ویژگی های رویشی مانند تغییر ارتفاع و سطح برگ داشت، در حالی که ترکیب این باکتری ها در اکثر تیمارها اثرات مثبت بیشتری بر ویژگی های رویشی مانند تغییر قطر، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه در مقایسه با استفاده تکی آنها داشت. بیشترین مقدار تغییرات ارتفاع 7/7 سانتی متر، سطح برگ 36/63 سانتی متر مربع به ترتیب در تیمارهایT4و T2+T4مشاهده شد.نتایج این پژوهش نشان می دهد باکتری های تثبیت کننده ازت و حل کننده فسفات می توانند به عنوان کودهای بیولوژیک به منظور افزایش مواد غذایی در خاک و توسعه رشد دانهال های گردو مورد استفاده قرار بگیرند.
  39. اثر پوترسین و اسپرمین بر مقاومت به خشکی نهال های بذری هلو (Prunus persica) و بادام (Prunus dulcis)
    1393
    د این پژوهش به منظور بررسی اثر پوترسین و اسپرمین بر خصوصیات فیزیولوژیک، بیوشیمیایی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان بادام (Prunusamygdalus) رقم ربیع و دانهال های هلو (Prunuspersica) رقم آلبرتا انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول تنش خشکی در دو سطح (80% و 50% آب فراهم خاک) و فاکتو دوم کاربرد پلی آمین ها در پنج سطح (پوترسین 1/0، پوترسین 1، اسپرمین 1/0، اسپرمین 1 میلی مولار و شاهد) بود. تنش خشکی باعث کاهش محتوای آب نسبی وکلروفیل و افزایش نشت یونی در برگ های هر دو پایه بادام و هلو شد. در این شرایط پایه بادام تحمل بیشتری نسبت به هلو نشان داد. تحت تنش کم آبی کاربرد پلی آمین ها منجر به افزایش محتوای آب نسبی و غلظت کلروفیل و کاهش درصد نشت یونی هر دو پایه شد. تیمار اسپرمین نسبت به پوترسین در این شرایط موثرتر بود. غلظت کربوهیدرات های محلول، پرولین و پروتئین های محلول در برگ های بادام و هلو تحت تنش خشکی افزایش یافت و پایه بادام افزایش بیشتری در غلظت ترکیبات مذکور در مقایسه با هلو نشان داد. کاربرد پلی آمین ها باعث افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول، پرولین و پروتئین های محلول در برگهای هر دو پایه شد. تحت تنش خشکی میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز هر دو پایه افزایش یافت. در هر دو رژیم رطوبتی 50% و 80%، میزان فعالیت آنزیم گایاکول پرکسیداز پایه بادام نسبت به هلو بیشتر بود. در رژیم رطوبتی 80%، پایه هلو میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز بیشتری نسبت به بادام داشت اما تحت تنش خشکی پایه بادام افزایش شدیدتری در فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در مقایسه با هلو نشان داد. کاربرد پلی آمین ها منجر به افزایش فعالیت هر سه آنزیم در پایه های بادام و هلو شد و تیمار اسپرمین نسبت به پوترسین در این زمینه موثرتر بود. تحت تنش خشکی، بادام افزایش چشمگیری در غلظت اسپرمین، اسپرمیدین و نسبت اسپرمین+ اسپرمیدین به پوترسین در مقایسه با هلو نشان داد اما در این شرایط هلو غلظت پوترسین بیشتری نسبت به بادام نشان داد. نتایج نشان داد که احتمالاً یکی از راهبرد های پایه بادام برای افزایش مقاومت به خشکی در مقایسه با هلو متابولیسم بهتر پوترسین و افزایش قابل توجه غلظت اسپرمین و اسپرمیدین تحت تنش خشکی است
  40. بررسی رابطه بین تجمع فیتوالکسین ها و مقاومت به قارچ Botrytis cinerea در سه رقم انگور ایرانی
    عاطفه امینی 1393
    پو سیدگی خاکستری ایجاد شده توسط Botrytis cinera یک تهدید جدی برای پرورش انگور به ویژه در مناطق با آب و هوای مرطوب و بارانی است. یکی از مکانیزم های مقاومت، تولید فیتوآلکسین ها در بافت های مختلف انگور است که از جوانه زنی و رشد میسلیوم جلوگیری کرده و یک راه موثر مقابله با بیماری است. در این پژوهش بوته های انگور سه رقم بیدانه سفید، فخری و عسگری با سوسپانسیون قارچ با غلظت 10 6 x10 (تیمار) و آب مقطر (شاهد) محلولپاشی شدند و پس از سه روز غلظت رسوراترول و دلتاوینیفرین در برگ و گل های سه رقم بررسی شد. بیشترین مقدار رسوراترول گل و برگ بوته های شاهد و تیمار شده در رقم بیدانه سفید مشاهده شد. غلظت رسوراترول در نمونه های گل و برگ رقم فخری در عکس العمل به آلودگی با قارچ افزایش چشمگیری داشت. بالاترین غلظت دلتاوینیفرین در نمونه های گل و برگ به ترتیب در ار قام بیدانه سفید و فخری مشاهده شد. مقادیر کمتری از فیتوآلکسین ها در رقم عسگری در مقایسه با دو رقم دیگر شناسایی شد.
    خلاصه پایان نامه

  41. تاثیر ایندول بوتیریک اسید، پوترسین و پراکسید هیدروژن بر ریشه زایی دو رگ هلو بادام پایه GF677
    سینا کردزاده 1393
    ن
  42. ارزیابی مقاومت به خشکی چهار رقم تجاری انار
    حمید خسروی نظراباد 1392
  43. ارزیابی مقاومت به خشکی چهار رقم تجاری انار
    حمید خسروی نظراباد 1392
  44. اثر قارچهای میکوریز آربوسکولار و باکتری های تثبیت کننده ازت بر جذب عناصر غذایی و رشد انار (Punica granatum L.) رقم ملس ساوه در شرایط تنش خشکی
    اقدس افشاری 1392
  45. اثر قارچ های میکوریز آربوسکولار و باکتری های تثبیت کننده ازت بر جذب عناصر غذایی و رشد انار (Punica granatum L.) رقم ملس ساوه در شرایط تنش خشکی
    اقدس افشاری 1392
  46. تحمل چهارپایه هسته دار به کمبود آهن و کلروز ناشی از بی کربنات
    راضیه رستمی 1392