Heshmatollah Saadi

هدف از اين پژوهش، ارزيابي وضعيت مديريت تغذيه در گاوداري هاي شيري استان همدان بود. در ابتدا پرسشنامه اي در سه بخش شامل 1) ويژگي هاي فردي 2) امكانات و ظرفيت واحد دامپروري و 3) مديريت تغذيه طراحي شد. اطلاعات 41 واحد گاوداري در شهرستان هاي بهار، فامنين، كبودرآهنگ، اسدآباد، همدان، رزن و ملاير جمع اوري شد

الگوي كشت به عنوان يكي از اجزاي سيستم كشاورزي مي تواند نقش موثري در دستيابي به اهداف توسعه ي كشاورزي و روستايي كه همانا بهبود زندگي كشاورزان و رفاه حال آنان است، داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسي دلايل تغير الگوي كشت كشاورزان پاسارگاد از خيار به ذرت است. مقايسه ميزان كشت خيار و ذرت در سه دهه اخير نشان مي دهد، كشت ذرت در اين شهرستان به مرور جايگزين كشت خيار شده است به طوريكه توليد خيار در دهه 60، 1000هكتار ، در دهه 70 ، 800هكتار و در حال حاضر ميانگين كشت محصول خيار در اين شهرستان به 700الي 800 هكتار رسيده است از جمله عوامل كاهش دهنده اين محصول مي توان به شيوع آفات، بيماري، خشكسالي و بالابودن دستمزد كارگر اشاره كرد. جامعه آماري اين تحقيق شامل دوگروه، كشاورزان و كارشناسان مي باشند. به منظور توصيف داده ها در اين بخش از آماره هايي چون فراواني، درصد، درصد تجمعي، ميانگين، ميانه، انحراف معيار و واريانس استفاده شده است. در بخش تحليل داده ها از آزمون بارتلت و Kmo استفاده شده است و در نهايت تحليل عاملي به كار گرفته شد. نتايج تحقيق نشان داد، مقاومت ذرت در برابر گرما، بالا بودن عملكرد ذرت در هكتار و مقاومت ذرت در برابر آفات و بيماري مهم ترين عوامل تغيير الگوي كشت مي باشند.

چكيده پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير هوش سازماني بر سبك هاي مديريت مديران جهاد كشاورزي استان هاي غرب ايران به مرحله اجرا در آمده است. پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي است. جامعه آماري پژوهش مديران و كارشناسان جهاد كشاورزي غرب ايران مي باشد. نمونه پژوهش متشكل از 232 نفر از كاركنان و 88 نفر از مديران كه به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شده اند. پرسشنامه هوش سازماني آلبرشت (2003) و پرسشنامه سبك هاي مديريتي ليكرت (1967) ابزار هاي پژوهش مي باشند. براي تجزيه وتحليل آماري از آمار توصيفي (ميانگين، انحراف استاندارد، فراواني، درصد، فراواني تجمعي) و آمار استنباطي (ضريب همبستگي پيرسون، اسپيرمن، كورسكال واليس، من ويت ني، آزمون تي، تحليل عاملي تأييدي و معادلات ساختاري) تحت نرم افزارهاي spss و ليزرل استفاده شده است. نتايج اين پژوهش نشان مي دهد كه: بين مؤلفه هاي هوش سازماني و سبك هاي مديريت ارتباط معني داري وجود دارد و ميزان هوش سازماني در سازمان جهاد كشاورزي در حد كمتر از متوسط است. بيشترين تعداد مديران سازمان جهاد كشاورزي غرب كشور با 8/28 درصد داراي سبك مشاركتي مي باشند و در رتبه بعدي سبك مشورتي قرار دارد كه 6/25 درصد را داراست و سبك استبدادي با 2/22 درصد داراي كمترين درصد مي باشد. همچنين مشخص شد كه بين مؤلفه ي فشار عملكردي با سبك استبدادي مديران و بين مؤلفه ي بينش راهبردي و سبك مشاركتي رابطه مثبت و معني داري در حد 99 درصد وجود دارد و در نهايت نتايج نشان داد كه هرچه هوش سازماني بالاتر باشد گرايش مدير به استفاده از سبك مشاركتي بيشتر مي شود.

همزمان با رشد روز افزون جمعيت و صنعتي شدن جوامع بشري، امروزه شاهد تغييرات چشمگيري در كاربري اراضي كشاورزي بوده ايم. بررسي ها نشان مي دهند كه تغيير كاربري اراضي كشاورزي در كشور ساليانه بخش عمده اي از اراضي را از چرخه توليد خارج مي نمايد. در همين زمينه عوامل زيادي وجود دارد كه گرايش به تغيير كاربري را تحت تاثير قرار مي دهد. در اين راستا هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي مهم ترين علل گرايش كشاورزان به تغيير كاربري اراضي كشاورزي از ديدگاه كارشناسان كشاورزي و كشاورزان شهرستان همدان مي باشد. تحقيق حاضر به لحاظ هدف، كاربردي است و ماهيت توصيفي- تحليلي دارد. جامعه آماري تحقيق شامل 90 نفر ازكارشناسان اشنا با تغيير كاربري كه به روش تمام شماري انتخاب گرديدند. همچنين با توجه به هدف تحقيق تعداد233 نفر از كشاورزان روستاهاي بخش مركزي همدان بر پايه فرمول كوكران انتخاب شدند. روش نمونه گيري در تحقيق حاضر تصادفي چند مرحله اي است. مهم ترين ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه بود كه روايي آن توسط متخصصان تاييد وپايايي آن با محاسبه ضريب آلفاي كرونباخ براي پرسشنامه كارشناسان 90/0 صدم و براي پرسشنامه كشاورزان براي قسمت انتظار عملكرد 827/0 ، انتظار تلاش 786/0 ،نفوذ اجتماعي 801/0 و شرايط تسهيل گر803/0 برآورد شد. نتايج تحليل عاملي هفت عامل را به عنوان علل گرايش به تغيير كاربري اراضي كشاورزي شناسايي نمود كه عبارتند از:اقتصادي- اجتماعي، فني- زراعي، سياستي- حمايتي، برنامه ريزي روستايي، جغرافيايي، بي علاقگي جوانان روستا، روانشناختي كه در مجموع 0.641 درصد از متغير هاي تغيير كاربري را تبيين نمودند. نتايج همبستگي بين ويژگي هاي فردي كشاورزان و عناصر اصلي مدل تحقيق رابطه مثبت و معني داري بين متغير هاي سن و انتظارعملكرد، سطح تحصيلات و انتظار تلاش، مساحت اراضي و انتظار عملكرد نشان داد. همچنين نتايج همبستگي بين عناصر مدل بيانگر رابطه مثبت و معنا دار بين عناصر اصلي مدل و قصد رفتاري تغيير كاربري است. جهت آزمون فرضيات و برازش مدل تحقيق، از آزمون هاي برازش مدل كه به كمك مدل سازي معادلات ساختاري تهيه شده است، استفاده گرديد كه بر اساس نتايج به دست آمده مدل مفهومي به كار گرفته شده از برازش لازم برخوردار بوده و در جامعه مورد مطالعه صحيح به كارگرفته شده است. بر اساس نتايج بين علل گرايش به تغيير كاربري اراضي كشاورزي و رفتار است

هدف اصلي اين پايان نامه بررسي راهكارهاي مديريت منابع آب است. اين تحقيق از نظر ماهيت از نوع تحقيقات كمي و از نظر هدف كاربردي و بر حسب نحوه ي گردآوري داده ها توصيفي- پيمايشي است. جامعه آماري تحقيق را كارشناسان جهاد كشاورزي شهر كرمانشاه كه با مساله كم آبي ارتباط مستقيم دارند تشكيل دادند، مجموع اين افراد 70 نفر بود كه به صورت تمام شماري مورد بررسي قرار گرفتند. براي گرداوري داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد، همچنين براي سنجش روايي پرسشنامه، تعدادي در اختيار اساتيد و صاحب نظران قرار گرفت و روايي آن تأييد شد. براي پايايي پرسشنامه از ضريب آلفاي كرونباخ استفاده شد. بنابراين 30 پرسشنامه در اختيار كارشناسان جهت تكميل قرار گرفت و پس از داده پردازي، ميزان اين ضريب 91/0 شد. نتيجه تحقيق نشان داد كه جلوگيري از احداث باغهاي جديد، افزايش مقدار آب بها و احداث سد و ورود آب سد به منطقه به عنوان مهمترين راهكارها شناسايي شدند. بر اساس يافته هاي به دست آمده از تحليل عاملي، راهكارها به 4 عامل دسته بندي شدند. كه اين عوامل شامل: راهكارهاي زيرساختي، آموزشي، مشاركت مردمي و توسعه ظرفيت ها و عوامل قانوني و بازدارنده كه اين عوامل در مجموع 88/48 درصد از واريانس را تبيين نمودند.

چكيده: افزايش رويكرد بشر به نهاده هاي غيرطبيعي و اغلب شيميايي براي افزايش توليد محصولات كشاورزي، فزوني انواع بيماريها و مشكلات زيست محيطي را منجر شده است. در چنين شرايطي، ارزش و اهميت توليد و مصرف محصولات سالم غذايي بيش از پيش مشخص ميشود.در سال هاي اخير مصرف بي رويه كودهاي شيميايي صدمات جبران ناپذيري را بر محيط زيست، سلامت انسان و موجودات زنده وارد كرده است.هدف از اين تحقيق، اندازه گيري تمايل كشاورزان به پرداخت براي كاهش آثار منفي كودهاي شيميايي بر محيط زيست است. جامعه آماري پژوهش را تعداد 245 نفر از كشاورزان گندم كار شهرستان كرمانشاه تشكيل مي دهد.كه با استفاده از نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شده است.كه ميزان تمايل به پرداخت آنها با استفاده از روش ارزش گذاري مشروط و استفاده از نرم افزار spss اندازه گيري شد. نتايج توصيفي نشان ميدهند كه در حدود 78% كشاورزان حاضر به پرداخت مبلغي هستند و ميانگين تمايل به پرداخت كشاورزان براي كاهش آثار منفي كودهاي شيميايي بر محيط زيست 7140/1585ريال به ازاي هر كيلو كود است.

توسعه كسب و كارهاي كوچك در مناطق روستايي به مثابه يكي از قطب هاي اقتصادي و اجتماعي كشور، علاوه بر توليد ناخالص ملي، كنترل بيكاري و ايجاد اشتغال مي توانند در افزايش اعتماد به نفس، خوداتكائي، توانمند شدن جامعه روستايي و نهايتا رشد و توسعه كشور نقشي برجسته ايفا كنند. در مطالعه حاضر كه به صورت پيمايشي انجام شده، اثرات كسب و كارهاي كوچك روستايي بر وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فردي روستائيان شهرستان ملاير مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه آماري تحقيق، روستائياني است كه به صورت نظام مند كسب و كاري را با هدف كسب درآمد و اشتغال در شهرستان ملاير راه اندازي نموده اند كه تعداد آن ها 420 واحد بوده و به دليل وسعت جامعه نمونه با استفاده از فرمول كوكران 121 نمونه به صورت نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شد.علاوه بر مطالعات كتابخانه اي و مشاهدات منظم از ابزار ساختارمند يا پرسشنامه حاوي سوالات باز و بسته استفاده شد. پرسشنامه تحقيق بر اساس پيش نگاشته ها تدوين و دقت گويه هاي آن با روايي صوري توسط متخصصان فن مورد تاييد قرار گرفت. براي بررسي پايايي ابراز تحقيق، پرسشنامه در اختيار 30 نفر از روستائيان درگير در(SE,s) قرار گرفت و نتايج آن بررسي و آلفاي كرونباخ آن محاسبه گرديد. اين مقياس براي بخش هاي مختلف ابزار تحقيق از 84/. تا 94/. صدم متغير بود كه با توجه به مستندات آماري رقم قابل قبولي است. براي تحليل داده هاي جمع آوري شده از نرم افزار SPSS/16 استفاده شد. نتايج تحقيق حاكي از اين است كه كسب و كارهاي كوچك بر روي متغيرهاي اشتغال، درآمد، سرمايه اجتماعي، كيفيت زندگي، ميل به ماندگاري در روستا، توانمندسازي و رضايت شغلي تاثير مثبت، و بر روي متغير تحصيلات و آموزش تاثيرمثبتي نداشته است. از آنجا كه كسب و كارهاي كوچك روستايي شهرستان ملاير داراي اثرات اقتصادي، اجتماعي و فردي براي توسعه روستاهاي اين شهرستان و نهايتا رشد و توسعه كشور است پيشنهاد مي شود كه زمينه سازي و حمايت براي توسعه هر چه بيشتر كسب و كارهاي كوچك انجام شود.

چكيده: در توليد محصولات كشارزي مجموعه اي از نهاده ها تاثيرگذار هستند كه در اين ميان آب به عنوان عامل محدود كننده ي محصولات كشاورزي شناخته مي شود به نحوي كه قطعات زيادي از زمين هاي كشاورزي به دليل كمبود آب يا به صورت ديم كشت مي شوند و يا اينكه اصلا كشت نمي شوند. اين در حالي است كه روش آبياري سنتي كه در روش غالب آبياري در كشاورزي ايران است فقط داراي 30 درصد راندمان است. با استفاده از روش هاي نوين آبياري مي توان زمين هايي را كه به صورت ديم كشت مي شوند را به صورت آبي كشت كرد. اين مطالعه از جمله مطالعات كاربردي است كه داده هاي آن به صورت پيمايش و از طريق پرسشنامه جمع آوري شده است. جامعه ي آماري اين تحقيق گندم كاران شهرستان همدان بوده است و تعداد حجم نمونه ي اين تحقيق 316 نفر بوده است كه روش نمونه گيري آن به صورت خوشه اي بوده است. هدف از انجام اين تحقيق بررسي تاثير عوامل اقتصادي توليد بر پذيرش روش هاي نوين كشاورزي توسط كشاورزان و مدل سازي اين رفتارها است. اين مدل سازي به روش تفكر سيستمي و از طريق نرم افزار Ithink صورت گرفته است ضمن اينكه پردازش داده ها نيز از طريق نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتايج حاصل از اين تحقيق مشخص مي كنند كه بين ميزان كارگر مورد نياز جهت آبياري در روش آبياري تحت فشار و روش آبياري سنتي، تفاوت معني داري وجود دارد. همچنين در توليد محصول نيز بين بين مزارعي كه از روش آبياري تحت فشار استفاده مي كنند و مزارعي كه از روش سنتي استفاده مي كنند تفاوت معني داري وجود دارد. همچنين افزايش قيمت آب و انرژي و افزايش قيمت محصول مي تواند موجب افزايش توجيه اقتصادي در پذيرش آبياري تحت فشار شود.

توانمندسازي زنان به طور گسترده اي به عنوان يك هدف مهم در توسعه بين المللي شناخته شده است. مهم ترين هدفي كه در اين پژوهش مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است؛ بررسي نقش كسب و كارخانگي در توانمندي اقتصادي- اجتماعي زنان روستايي شهرستان اسلام آبادغرب مي باشد. روش تحقيق پيمايشي است و جامعه آماري تحقيق شامل 265 نفر از زنان روستايي داراي كسب و كارخانگي در شهرستان اسلام آبادغرب مي-باشد. كه 161 نفر بر اساس فرمول كوكران براي نمونه انتخاب و بررسي شد. ابزار مورد استفاده براي جمع آوري داده ها پرسشنامه و همگام با مصاحبه بوده است كه روايي صوري آن به وسيله اساتيد و متخصصين تاييد گرديد و جهت تعيين پايايي آن تعداد 30 پرسشنامه توسط زنان روستايي تكميل شده و مورد مطالعه قرار گرفت، ضريب آلفاي كرونباخ براي بخش هاي مذكور محاسبه شد و در نهايت مقدار 94/0 = α نشان داد كه وسيله تحقيق از قابليت بالايي براي جمع آوري اطلاعات برخوردار است. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و براي آزمون مدل ساختاري تحقيق از نرم افزار ليزرل استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد كه 9/73 درصد از زنان بررسي شده از توانمندي اقتصادي بالايي برخوردارند و تنها 4/12 درصد از آن ها توانمندي اقتصادي پاييني دارند. و ميانگين توانمندي اجتماعي 3/73 درصد از زنان روستايي مورد مطالعه نيز در حد بالايي است. همچنين نتايج نشان داد، توانمندي اقتصادي و اجتماعي با نوع كسب و كار خانگي ارتباط معنا دار دارد و توانمندي اقتصادي با ميزان تحصيلات رابطه معني داري دارد. نتايج تحليل رگرسيون نيز نشان داد كه سازه-هاي ترويجي موثر بر توانمندي اجتماعي اقتصادي زنان تاثير گذار است. و تا 5 گام پيش رفت كه در مجموع 97 درصد از تغييرات متغير توانمندي اجتماعي را تبيين مي كنند. و سازه هاي ترويجي موثر بر توانمندي اقتصادي نيز تا 3 گام پيش رفت كه در مجموع 73 درصد از تغييرات متغير توانمندي اقتصادي را تبيين مي كنند. علاوه بر اين، نتايج حاصل از تحليل عاملي نشان داد كه عوامل اجتماعي، آموزشي و اقتصادي در راه اندازي كسب و كار خانگي موثر است. نتايج تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاري نشان داد كه بين كسب و كارخانگي با توانمندسازي زنان روابط مستقيم و مثبتي وجود داشته است. . نتايج همچنين تحقيق نشان داده است كه مدل طراحي شده معادلات ساختاري براي توان

توسعه كسب و كارهاي كوچك در مناطق روستايي به مثابه يكي از قطب هاي اقتصادي و اجتماعي كشور، علاوه بر توليد ناخالص ملي، كنترل بيكاري و ايجاد اشتغال مي توانند در افزايش اعتماد به نفس، خوداتكائي، توانمند شدن جامعه روستايي و نهايتا رشد و توسعه كشور نقشي برجسته ايفا كنند. در مطالعه حاضر كه به صورت پيمايشي انجام شده، اثرات كسب و كارهاي كوچك روستايي بر وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فردي روستائيان شهرستان ملاير مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه آماري تحقيق، روستائياني است كه به صورت نظام مند كسب و كاري را با هدف كسب درآمد و اشتغال در شهرستان ملاير راه اندازي نموده اند كه تعداد آن ها 420 واحد بوده و به دليل وسعت جامعه نمونه با استفاده از فرمول كوكران 121 نمونه به صورت نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شد.علاوه بر مطالعات كتابخانه اي و مشاهدات منظم از ابزار ساختارمند يا پرسشنامه حاوي سوالات باز و بسته استفاده شد. پرسشنامه تحقيق بر اساس پيش نگاشته ها تدوين و دقت گويه هاي آن با روايي صوري توسط متخصصان فن مورد تاييد قرار گرفت. براي بررسي پايايي ابراز تحقيق، پرسشنامه در اختيار 30 نفر از روستائيان درگير در(SE,s) قرار گرفت و نتايج آن بررسي و آلفاي كرونباخ آن محاسبه گرديد. اين مقياس براي بخش هاي مختلف ابزار تحقيق از 84/. تا 94/. صدم متغير بود كه با توجه به مستندات آماري رقم قابل قبولي است. براي تحليل داده هاي جمع آوري شده از نرم افزار SPSS/16 استفاده شد. نتايج تحقيق حاكي از اين است كه كسب و كارهاي كوچك بر روي متغيرهاي اشتغال، درآمد، سرمايه اجتماعي، كيفيت زندگي، ميل به ماندگاري در روستا، توانمندسازي و رضايت شغلي تاثير مثبت، و بر روي متغير تحصيلات و آموزش تاثيرمثبتي نداشته است. از آنجا كه كسب و كارهاي كوچك روستايي شهرستان ملاير داراي اثرات اقتصادي، اجتماعي و فردي براي توسعه روستاهاي اين شهرستان و نهايتا رشد و توسعه كشور است پيشنهاد مي شود كه زمينه سازي و حمايت براي توسعه هر چه بيشتر كسب و كارهاي كوچك انجام شود.

گردشگري به عنوان بزرگترين صنعت خدماتي دنيا، نقش و جايگاه ويژه اي در توسعه مناطق جغرافيايي دارد، و گردشگري روستايي را مي توان جزئي از مجموعه گردشگري و جهانگردي بشمار آورد كه در بسياري از كشورهايي كه از جمعيت روستايي بالايي برخوردارند، داراي اهميت مي باشد و اين اهمِيت به خاطر اين است كه اين نوع صنعت سازگارتر با محيط زيست است و مي تواند به عنوان بخش مكمل كشاورزي به ايجاد اشتغال و درآمد براي ساكنان كمك كند. به منظور بررسي عملي گردشگري روستايي و بخصوص اكو توريسم ، تحقيق توصيفي حاضر با هدف كلي بررسي اثرات اقتصادي - اجتماعي مجتمع گردشگري عليصدر انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش را روستاييان داراي شرايط سني بين 15 تا 80 سال تشكيل دادند. با استفاده از فرمول كوكران حجم نمونه 271 نفر تعيين گرديد. ابزار كمي پژوهش، مصاحبه ي ساختارمند با استفاده از پرسشنامه حاوي سوالات باز و بسته بود، روائي آن بوسيله ي اساتيد گروه توسعه و ترويج كشاورزي تأييد و پايايي آن نيز با انجام يك مطالعه ي راهنما و مقداري الفاي كرونباخ 84 درصد براي متغيرها به دست آمد. يافته ها حاكي از اين است كه مجتمع گردشگري و سياحتي عليصدر بر روي متغيرهاي اقتصادي، زيرساخت، اشتغال، كشاورزي، آموزش و بهداشت، كاهش مهاجرت، فرهنگي و اجتماعي و رفاه اجتماعي تاثير مثبت، بر روي سرمايه ي اجتماعي تأثير مثبتي نداشته و بر روي محيط زيست روستا تاثير منفي داشته است. همچنين نتايج حاصل از پژوهش نشان داد كه بين سطوح تحصيلات و متغيرهاي كشاورزي، آموزش و بهداشت و مهاجرت رابطه معناداري در سطح 99 درصد وجود دارد. از آنجا كه مجتمع عليصدر داراي اثرات اقتصادي و اجتماعي براي توسعه روستاي عليصدر است. بنابراين پيشنهاد مي شود كه مجتمع با اختصاص بودجه كافي در ايجاد و توسعه صنايع مرتبط با گردشگري، زمينه هاي اشتغال و درآمد را براي روستاييان و به ويژه جوانان فراهم كند. .